به گزارش سلام نو، انیمیشن «سیم ششم» یکی از جدیدترین ساختههای «بهرام عظیمی»، کارگردان انیمیشن است که در ۱۴ دقیقه، تاریخ تار در ایران و نوآوری «غلامحسین درویش» معروف به «درویش خان» را روایت میکند.
درویش خان را میتوان یکی از مستعدترین و همزمان بداقبالترین آدمهای زمانهاش دانست. فردی که از سویی مستعدترین و برترین شاگرد «میرزا حسینقلی فراهانی» معروف به «آقا حسینقلی» (از نوازندگان سرشناس تار اواخر دوران قاجار) و سرآمد نوازندگان دورهاش بود (کسی که یک نوآوری در ساز تار داشت) و از سوی دیگر اولین ایرانی بود که در تصادف رانندگی درگذشت، چنانچه او را نخستین قربانی سوانح رانندگی در ایران میدانند.
درویش خان ترکیبی از استعداد، بار دانش گذشتگان و تمایل به تجدد بود، کسی که علاوه بر شناخت کامل و اشراف به موسیقی سنتی، دستگاهها و نواختن ساز، به دلیل مراوداتی که با محافل موسیقی خارج از ایران و به ویژه به واسطه سفرهایی که همراه با «حسین طاهرزاده»، «عبدالله دوامی»، «ابوالحسن اقبالآذر» و «مشیر همایون شهردار» به تفلیس و لندن داشت، تمایل و قریحه پرکشش او به ایجاد و آفرینش قطعات تازه بیش از پیش شکوفا گردید. دو سفر درویش به لندن و تفلیس، باعث آشنایی بیشتر با آهنگهای غربی و افزایش میل او به نوآوری و آفرینش قطعات تازه و دلپذیری شد که ساختار ضربآهنگ آنها در موسیقی ایران سابقه نداشت؛ او نام این قطعات را والس، مارش و پولکا نهاد. این کار باعث ایجاد فضای تازه در موسیقی ایران و دعوت کمپانیهای صفحه پرکنی خارجی از هنرمندان برای ضبط خواندهها و نواختههایشان به اروپا شد. افزودن سیم ششم به تار که پیش از این پنج سیم داشت (دو سیم سفید، دوسیم زرد، و یک سیم بم) نوآوری برجسته درویش خان در زمان خود بود که دستمایه بهرام عظیمی برای ساخت انیمیشن ساز ششم بوده است.
عظیمی کارگردان کهنه کاری در زمینه انیمیشن است که سرمایه اجتماعی و تجربهای غنی را به واسطه سالهای طولانی فعالیت خویش اندوخته است. نسلهای متعددی از دهه ۵۰ و ۶۰ و ۷۰ با ساختههای عظیمی که در دهههای قبل به ویژه برای تلویزیون (به عنوان متولی و سرمایه گذار اصلی) تولید شده بود، آشنایی و خاطره دارند. مجموعه انمیشینهای «بابابرقی» برای توانیر با هدف کاهش و مصرف بهینه برق، مجموعه سیا ساکتی برای راهنمایی رانندگی و نیروی انتظامی با هدف بهبود رفتاهارهای اجتماعی و کاهش رفتارهای پرخطر، انیمیشنهایی برای سازمان بازیافت با هدف اصلاح الگوهای رفتاری و ... از جمله قدیمیترین و نوستالژیهایی هستند که در قالب انیمیشنهایی برای کودکان و بزرگسالان ساخته شده است. موفقیتی که عظیمی را به یکی از برندهای برتر در این زمینه بدل ساخته و سفارش دهندگانی را از سازمانهای دولتی و بزرگ برای وی رقم زده است؛ سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، شرکت گاز، راهآهن، سازمان میراث فرهنگی، متروی تهران، قوه قضاییه و ... بخشی از سازمان بزرگی هستند که در طی سالهای گذشته سفارش دهنده و سرمایه گذار کارهای عظیمی بودهاند؛ و انیمیشنها و تیزرهای برجستهای چون تیتراژ برنامه «ستاره شو»، تیتراژ شروع برنامه «خندوانه»، آرم استیشن جشنواره بینالمللی «مقاومت» از جمله کارهای برجسته عظیمی در دهه نود بوده است.
سیم ششم که تندیس بهترین فیلم انیمیشن را در بیست و یکمین جشن سینمای ایران از آن خود کرده است به لحاظ فرم و شیوه روایی شباهت زیادی با آثار و فیلمهای چارلی چاپلین دارد، اثری صامت که به خودی خود گویای روایت است، اما در برخی صحنهها با بهرهگیری از یک دیالوگ کوچک نوشتاری، به درک بهتر موقعیت یاری میرساند. اگر چه زمان این فیلم کوتاه است و روایت به سرعت بیان میشود، اما همین گذر کوتاه و سریع در همراهی با سیاه و سفید بودن انیمیشن، به همزادپنداری بیننده و ایجاد تصوری از گذشته برای وی کمک شایانی میکند. در این انیمیشن ۱۴ دقیقهای بیینده به سرعت و به دلیل چیدمان فناورانه اتاق درویش خان (به رغم نمای بیرونی و خیابانی که حکایت از گذشته تاریخی ایران و تهران دارد) متوجه میشود که این آدم، علاقه زیادی به تجدد و نوآوری دارد، همچنان که میل و روحیه لطیف او را از بیشمار گل و گیاهانی که بدانها رسیدگی میکند و گلبرگی که در قلمدان از دلدار نگه داشته است، درمییابد.
سکانسی که دوستان، درویش خان را را به دلیل افزودن سیمی اضافه مورد تمسخر و استهزا قرار میدهند و پس از شنیدن نوای ساز به دست و پای وی افتند، در عین بامزگی و شوخ طبعی فیلمساز، نمایی موجز، مختصر و مفید است که کلیت حرف را به سادگی به خورد مخاطب میهد.
از مهمترین و برجستهترین المانهای این اثر انیمیشینی، در باب مقایسه با آثار ساخته شده توسط سایر فیلمسازان و انمیشین سازان کشور، ایرانیزه کردن هنر و اثر تولیدی است. اثری که تمامی المانهایش ایرانی است، از همان ابتدا که شروع میشود و با نوشتاری انگلیسی ذکر میکند که همه موسیقی این فیلم موسیقی اصیل ایرانی است، از صداها گرفته تا نقش و نگارهای ظروف و عکس ناصرالدین شاه و نقشهای دوره قاجار روی قوری و ظروف، تصویر ترمه، قلیان و علاالدین تا پوشش لباس آدمها و حتی ماشینها خود تاریخ ایران است که برای همه ما آشناست و به سرعت جذب آن میشویم. عظیمی به خوبی این عناصر را به کار میگیرد تا ضمن معرفی یکی از چهرههای برجسته تاریخ هنر معاصر ما، جلوهای از قدرت انیمیشن سازی ایرانی با عناصری تماما ایرانی را برای ایرانیان و غیرایرانیان به تصویر بکشد؛ تصویری که قطعا برای غیرایرانیان به دلیل نمایش همین عناصر بومی بسیار جذابتر است تا کپی برداریهایی که به کرات از انیمیشنهای هالیوودی، به شکلی بیروح و تقلیدوار ساخته میشوند.
یکی از جذابترین قسمتهای این انیمیشن صحنهای است که آخرین شب زندگی درویش خان را با برداشت آزادی از عظیمی به نظاره مینیشینیم، شبی که درویش خان در «گرند هتل» یک اجرا دارد و در آن همه معاصران صاحب نامش یعنی اسامی سنگینی که وزنههای قدرتمند تاریخ ادبیات و هنر کشورند، مخاطبان این اجرا هستند. صورتهایی که عظیمی از این افراد به تصویر میکشد همان پورترههایی هستند که از این آدمها در ذهن داریم و فورا میشناسیمشان: «صادق هدایت»، «پروین اعتصامی»، «عارف قزوینی»، «ایرج میرزا»، «ملوک ضرابی»، «نیما یوشیج»، «قمرالملوک وزیری»، «میرزاده عشقی» و «ابوالحسن صبا». تصویر و تصور جمع این آدمها که امروز تقریبا همگی در گورستان «ظهیرالدوله» تهران آرمیدهاند، بصورتی زنده، لطیف است و جذاب.
عظیمی خود در این باره بیان داشته است: از مدتی پیش با خودم تصمیم گرفتم اگر میخواهم انیمیشن کوتاهی بسازم درباره فرهنگ و هنر کشورم باشد و به همین دلیل یک انیمیشن کوتاه جشنوارهای درباره یکی از موسیقیدانهای قدیمی ایران را در دستور کارم قرار دادم و در همین راستا تولید «سیم ششم» کلید خورد و ساخت آن نزدیک به یک سال و نیم طول کشید. گروه تولید «سیم ششم» از تعداد کمی از هنرمندان برخوردار است. طراحی کاراکترها توسط من، «سپهر فرحزادی» و «مهناز عادلی» صورت گرفت، همچنین ۲ آهنگساز در این پروژه با ما همکاری دارند که شامل «فردین خلعتبری» و «علی قمصری» است. قمصری در این انیمیشن تارنوازی و فردین خلعتبری بداهه نوازی کار را برعهده داشتند. در این انیمیشن هیچ دیالوگی وجود ندارد و در زمان مورد نیاز از نوشتههایی برای انتقال مفهوم استفاده کردهایم. ریتم و حرکتهای فیلم مانند آثار چاپلین تند است و زمانی که مخاطب این انیمیشن را میبیند انگار این اثر ۹۰ سال پیش ساخته شده است، سبک کارگردانی نیز به گونهای است که هیچ نوع حرکت دوربین و یا فلو و فوکوسی وجود ندارد.
بینالمللی ساخته شدن آثاری همچون سیم ششم را همانطور که میتوان پتانسیل و نقطه قوتی در زمینه این آثار و معرفی فرهنگ و هنر ایرانی به سایر کشورها دانست، اما لزوما دربرداشتن زیرنویس یا کامنتهای انگلیسی برای فیلمی که صامت است و همه کلیدها و سرنخها را صرفا به صورت نوشتاری ارائه میدهد، چندان جالب نیست؛ چنانچه چنین فیلمهایی میتوانند همانند بسیاری از آثار دوزبانه هم به صورت فارسی و هم انگلیسی مطلب خود را منتقل کنند و بیننده ایرانی هم احساس بهتری خواهد داشت./ایرنا