سلام نو – سرویس سیاسی: این روزها جریانی که چند سالی است با عنوان اعتدال شناخته میشود حال و روز خوشی ندارد. از یک سو دولت اعتدال با ریاست حسن روحانی تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی قرار دارد و با تصمیمات سوال برانگیز چوب حراج به بدنه اجتماعی خود زده و از سوی دیگر علی لاریجانی به عنوان رهبر میانهروهای مجلس گفته که قصد نامزدی در انتخابات پیش روی مجلس را ندارد.
سقوط چهرههای ارشد اعتدال در دو قوه انتخابی در کنار قدرت گرفتن رادیکالها این گمان را به ذهن میرساند که پایان عصر اعتدال و اعتدالگرایی فرا رسیده و به همین دلیل حسن روحانی به راست چرخید و علی لاریجانی قید شرکت در انتخابات را زد.
آیا واقعا این چنین است و دوران اعتدال و اعتدالگرایی به سر رسیده؟ فیاض زاهد، فعال سیاسی اصلاحطلب و استاد تاریخ و علوم سیاسی در گفتوگو با سلام نو هر چند اعتدال را صرفا یک روش و منش برای کنش سیاسی و اجتماعی میداند ولی معتقد است با کنارهگیری چهرههایی چون لاریجانی میدان بر دوگانه سوزها تنگ میشود.
فیاض زاهد با تاکید بر اینکه اعتدال یک روش است نه گفتمان میافزاید: من معتقدم اعتدال هیچ وقت به عنوان یک گفتمان زاده نشده بود که حالا عصرش به پایان رسیده باشد، بلکه بیشتر یک منش و روش در اجرای کنشهای سیاسی بود که به خاطر برداشت نادقیق و ناصواب از ساختار سیاسی ایران مطرح شده بود.
او با اشاره به حزب اعتدال و توسعه میگوید: سالها قبل از این که آقای دکتر روحانی نامزد انتخابات ریاست جمهوری شوند من در جلسه سخنرانیای که در حزب اعتدال و توسعه داشتم گفتم که اگر اعتدال و توسعه به معنای دو نیاز اخلاقی و اقتصادی پس از مشروطیت این گونه معنا شود که رفتار، منش و کنشهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ما با اعتدال همراه باشد و توسعه یعنی پیشرفت ایران آن وقت نامگذاری حزب اعتدال و توسعه نامگذاری بسیار دقیقی است، اما اگر این نامگذاری به معنای فرار از پاسخ دادن به مشکلات و معضلات ساختارهای ایران بیمار است این حزب ره به جایی نخواهد برد.
این استاد دانشگاه با اشاره به این که ظهور جریان سوم یک رویای نافرجام است، گفت: بعد از آمدن آقای روحانی هم من همچنان معتقدم دو گفتمان بنیادین داریم که یکی ریشه در محافظهکاری دارد و همان اصولگرایی است و دیگری ریشه در جریان چپ دارد که به اصلاحطلبی مشهور شده. دیگر گفتمانهایی که در این میان مطرح میشود رویاهای نافرجام هستند، چه جریان سومی که محسن رضایی گفت چه زمانی که دیگران از اعتدال سخن گفتند.
او تاکید کرد: از منظر تاکتیک هم اعتدال هیچ وقت جدی گرفته نشد چون نه در انتخابات اول و نه در انتخابات دوم آقای روحانی اگر اصلاحطلبان پای کار نمیآمدند و بسیج نمیشدند ایشان موفق نمیشد که آن رای بالا را به دست بیاورد و بعد با سخاوتمندی باعث ریزش آن رایها شود.
زاهد با اشاره به اثر کنار کشیدن علی لاریجانی بر اعتدالیون گفت: با کنار رفتن آدمهایی مثل علی لاریجانی از صحنه رقابت مجلس زمینه ضعف آدمهای دوگانه سوز مهیا میشود، کسانی که با لیست امید به مجلس آمدند اما بعد اسم دیگری روی خود گذاشتند، کسانی که از پرستیژ اصلاحطلبی بهره بردند ولی بعد نقض پیمان کردند. به تعبیر ما اهالی رشت آنان که میانپوست هستند در موضع ضعف قرار میگیرند.
او ادامه داد: میانپوست هم کسی است که وقتی سه نفر در زیر یک پتو میخوابند او وسط میخواب و همیشه برنده است ولی آنها که دو طرف هستند همیشه ضرر میکنند.
این استاد دانشگاه با اشاره به سرنوشت اصلاحطلبان در روزهای پیش رو گفت: اصلاحطلبان اولین قربانی اصلاحات خود هستند، سند این حرف هم سرنوشت امثال بازرگان و خاتمی است. مشکل این جا است که اصلاح طلبان همیشه بین دو نیروی استاتیک حاکمیت و دینامیک جامعه قرار میگیرند و هیچ وقت مورد پذیریش نیروی استاتیک و مورد اقبال نیروی دینامیک قرار نمیگیرند.