رئیس مرکز لرزه‌نگاری خراسان گفت: در فاصله ۲۰ کیلومتری از کانون زلزله، بدون‌شک مشهد دگرگون می‌شود و تخریب بیش از ۸۰‌درصد را شاهد خواهیم بود.»

درباره زلزله در منابع تاریخی به‌ندرت وقایع‌نگاری منطقی می‌یابیم، زیرا بیشتر گزارش‌های مکتوب باقی‌مانده مبتنی بر ترسی نگاشته شده که در عقاید و باورهای عوام در آن زمان ریشه‌داشته است. این باورها رویدادهای طبیعی را ناشی از خشم خداوند و عقوبت الهی می‌داند، البته این باورها تنها در گذشته باقی نمانده و تا به امروز هم پیش آمده‌ و سبب شده‌اند در برخی منابع معاصر که همراه با آگاهی‌های به‌روز نیز هست، شاهد پریشان‌نویسی‌هایی درباره زلزله باشیم.

به گزارش سلام نو، البته بسیاری از ادیبان و سفرنامه‌نویسان هم بوده‌اند که می‌توان شرح زلزله‌های بسیاری را در کتاب خاطرات آنان پیدا کرد. به‌عنوان مثال در سال 587خورشیدی زمین‌لرزه عظیمی به وقوع پیوست که موجب ویرانی نیشابور و از بین رفتن حدود 10هزار نفر شد. به گزارش «چارلز ملویل» عمق این زمین‌لرزه فاجعه‌بار به حدی بوده که در سرتاسر بخش بزرگی از خراسان باختری احساس شده و منطقه‌ نیشابور را به کلی ویران کرده است. آسیب در بیرون شهر نیز به همان اندازه سنگین بوده، به گونه‌ای که در چندین روستا حتی یک نفر نیز جان سالم به در نبرده است.

همچنین در سال ۷۱۵خورشیدی وقوع یک زمین‌لرزه ولایات خواف و زوزن را ویران کرده است. مجد خوافی در «روضه خلد» چنین گزارش می‌دهد: «زلزله‌ای از نوایب زمان که در مدت 1000سال کسی ندیده و نشنیده به خواف رسید. یعنی علی‌الخصوص به شهرجرد و نزدیک سحر زمین چنان جنبید که گفتی از مرکز خود خارج شد یا خود فلک خارج مرکز گشت، در لحظه‌ای قریب 20هزار خلق هلاک شدند و محبوس دل خاک گشتند.»

یکی دیگر از زلزله‌های مهیبی که خسارات فراوانی به اماکن و ابنیه مشهد وارد کرده، در سال ۱۰۵۲خورشیدی به وقوع پیوسته است. این حادثه عظیم که مقارن با حکومت شاه سلیمان صفوی بوده، موجب کشته شدن 4000نفر و ویرانی بخش عظیمی از شهر به‌ویژه ویرانی ابنیه‌های تاریخی شده است. مدرس‌رضوی نیز نوشته است: «در 15ربیع‌الثانی 1084 ه.ق،زلزله سختی در خراسان خاصه مشهد مقدس روی داد و عمارات آستان قدس و گنبد مطهر و اکثر خانات بازار خراب شد.» برادر شیخ حرعاملی در کتاب «درالمسلوک» نیز ذکر کرده که این زلزله موجب از بین رفتن قبه مبارکه حضرت‌رضا‌(ع) و مناره‌های مسجد جامع شده است.

شاردن، سیاح فرانسوی، نیز در توصیف این زلزله و اقدامات شاه سلیمان می‌نویسد: «در روز یازدهم 2پیک با خبرهای وحشت‌انگیز یکی پس از دیگری به پایتخت رسید. آن 2 خبر آوردند دوسوم مشهد مرکز ایالت خراسان و نصف شهر نیشابور و شهرک دیگری نزدیک این شهر بر اثر وقوع زلزله‌ای سخت، ویران شده‌اند. آنچه بیشتر مایه‌ تأثر و تأسف همه مردمان به‌خصوص مومنان شد، آسیب رسیدن مسجد مشهد بود که مزار حضرت رضا(ع) در آن‌ است. این مسجد که در سراسر مشرق زمین به عظمت و شکوه شُهره است، گنبدش بر اثر زلزله کاملا فروریخته، اما بنا بر آنچه می‌گویند، دیگر قسمت‌های بنا بدون آسیب به‌جا مانده است. شاه به محض مطلع شدن بر این حادثه مصیبت‌بار یکی از شخصیت‌های بزرگ دربار خود را برای سنجش خساراتی که بر این مکان مقدس وارد آمده، اعزام کرد و به او دستور داد بدون توقف زیاد در راه خود را به مشهد برساند. چندروز بعد 2شخصیت مهم دیگر را به آن شهر فرستاد تا فرامین وی را درباره ترمیم خرابی‌‌ها به اولیای امور آن استان ابلاغ کنند.»

در دوران قاجار با آمدن تلگراف و روزنامه، منابع اطلاعاتی مطلوبی برای فهم و ثبت تاریخ زلزله، نقاط لرزه‌خیز، تلفات و نظایر آن به وجود آمد. روزنامه «وقایع اتفاقیه» نخستین روزنامه‌ای است که گزارشی درباره زلزله منتشر کرده است و پس آن در روزنامه ایران نیز می‌توان ردپای درج اخباری درباره زلزله را دید. نکته مهم درباره این منبع مطبوعاتی، گزارش‌های آن درباره زلزله‌های دهه۱۸۸۰م، است که بیش از 2برابر دهه ۱۸۷۰ م،ذکر شده‌اند؛ البته منابع روزنامه ایران عمدتا گزارش‌هایی تلگرافی و در فواصل نامنظم انتشار داده که دلیل آن را می‌توان در نقص فناوری چاپ و توزیع در آن زمان جست‌وجو کرد. نمونه این مسئله را در ارتباط با خبر زلزله قوچان در دهه۱۸۹۰ میلادی نیز می‌بینیم که گزارش آن چند روز پس از وقوع آن منتشر شده است.

بین سال‌های ۱۸۵۱ تا ۱۸۹۹ م، مطبوعات در حدود ۱۳۵لرزه را در ایران ثبت کرده‌اند که البته برخی به چشم کاغذ پرکردن، نمایش طبع نویسندگی و نشان‌دادن سطح اطلاعات بوده است، درحالی‌که تکان‌ها، تکان‌های خفیفی بوده‌اند. بین سال‌های ۱۹۰۰ تا ۱۹۲۵ نیز حدود ۵۰لرزه در مطبوعات ثبت شده است. در این منابع ۲۳زمین‌لرزه بین سال‌های ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۳ ثبت شده که 18زلزله از این شمار در خراسان رخ داده است.

مطالعات آرشیوی در ابتدای سده بیستم که بخش عمده آن اخبار کنسولگری‌های بیگانه در ایران است نیز نشان می‌دهد ۶۰زمین‌لرزه وجود داشته است که ۱۰مورد آن ویرانگر و مابقی خفیف یا پس‌لرزه بوده‌ و پراکندگی آن نیز در شهرهای تهران، مشهد و بوشهر بوده است. گزارش‌های پس از پیمان۱۹۰۷ انگلیس و روسیه بر سر تقسیم ایران نیز نشان می‌دهد، 19مورد از زمین‌لرزه‌های ثبت‌شده در این مدت، در شمال‌شرق خراسان رخ داده که مشهد، ترشیز (کاشمر) و تربت‌حیدریه را دربر می‌گیرد. پس از روی کار آمدن حکومت پهلوی و هم‌زمان با پیشرفت علم، گزارش‌های ثبت‌شده از زلزله نسبتا دقیق‌تر شد و بر اساس گزارش‌های امدادی، آمار زیان‌های زمین‌لرزه در نقاط گوناگون کشور تا سال۱۹۴۰ م، مشخص شد.

این داده‌های تاریخی نمایانگر این هستند که دشت مشهد گسل‌های فعال و نیمه‌فعال بسیاری دارد که هربار با تکانه‌ای قادرند قامت شهر را بشکنند و آن را به تلی از خاک و آوار بدل کنند. در سال‌های اخیر وسعت زیاد بافت فرسوده مشهد که در همسایگی گسل شمال( دومین گسل خطرناک شهر) قرار گرفته و همچنین پیشروی غیراصولی شهر بر روی گسل‌ جنوب که خطرناک‌ترین گسل مشهد است، سبب شده تا نگرانی‌ها از تکانه‌های احتمالی و ویرانی‌های بسیاری که می‌تواند به جا بگذارد، بیشتر شود. همین امر سبب شد تا در ادامه واکاوی ماجرای زلزله‌های مشهد در گفت‌وگو با کارشناسان زلزله، جغرافی‌دانان و تاریخ‌پژوهان 3موضوع وضعیت بافت تاریخی، بافت فرسوده و بافت جدید شهر را در هنگام وقوع زلزله بررسی کنیم.

وضعیت هشدار در بافت فرسوده

«مشهد را دو گسل مهم به اصطلاح ساندویچ کرده‌است، اگر در نقشه مشهد دقت کرده باشید، می‌بینید که تقریبا حالتی بیضی شکل دارد زیرا ما‌بین دو پدیده زمین‌شناسی(کوه‌های بینالود در جنوب مشهد و کوه‌های هزارمسجد در شمال)قرار داریم. در واقع ما‌بین دو کوهستان هستیم و این دو کوهستان، نه تنها ما را از نظر توسعه محدود کرده که سبب ایجاد دو ساختار زمین‌شناسی دیگر نیز شده‌است؛ زون(ناحیه)بینالود، گسل جنوب مشهد و ارتفاعات هزارمسجد در شمال، گسل‌هایی در شمال شهر ساخته‌ و به اصطلاح مشهد را ساندویچ کرده‌اند این را سید علی‌اکبر نبی‌زاده»، مهندس زلزله و کارشناس ارشد ژئوفیزیک از دانشگاه تهران می‌گوید و معتقد است که ماجرا وقتی بدتر می‌شود که می‌بینید، بافت جدید شهر دارد روی گسل جنوب پیش می‌رود و پهنه فرسوده مشهد که حاشیه‌نشینی‌اش به واسطه و انطباق با سکونتگاه‌های غیر‌رسمی افزایش پیدا کرده، در همسایگی گسل شمال(گسل کشف‌رود) قرار گرفته است.

او در ادامه وضعیت بافت فرسوده را این‌طور تشریح می‌کند: «دوگسل مهم شمال و جنوب شبیه به یکدیگر هستند و هر برآوردی درباره آنان تقریبی‌ است زیرا ممکن است هر کدامشان نسبت به یکدیگر زلزله‌های کوچک یا بزرگی ایجاد کنند اما نکته مهم این است که هر دو گسل دارند از پهنه‌های مسکونی ما عبور می‌کنند. به عقیده من خطر گسل شمال به دلیل وضعیت خودِ حاشیه شهر درخور تأمل‌تر است؛ درحاشیه شهر خانه‌ها به دلیل فرسوده بودن، ناپایدار هستند و مقاومت چندانی در برابر زلزله ندارند. نکته مهم‌تر اینکه ما در حاشیه شهر با تراکم جمعیت بالاتری نیز روبه‌رو هستیم. عرض معابر باریک است و این معضل در هنگام وقوع بلایای طبیعی علاوه بر قربانیان بیشتر، فرار و حتی امدادرسانی برای مجروحان را با مشکل روبه‌رو می‌کند.»

نوع خاک موضوع دیگری است که نبی‌زاده به آن اشاره می‌کند: «جنوب مشهد، پیِ سنگی دارد؛ زلزله‌ای که زیر پی سنگی ایجاد می‌شود وقتی خودش را به سطح زمین می‌رساند دقیقا همان شدت را منتقل می‌کند اما خاک این رفتار را ندارد. ما در شمال مشهد علاوه برفرسوده بودن بافت و غیراصولی بودن ساختمان‌ها با مشکل پیِ خاکی هم روبه‌رو هستیم. در بخش شمال به ویژه شمال شرق مشهد، به اصطلاح خاک تیپ3 است. یعنی ضعیف‌ترین خاک ممکن را دارد. یکی از ویژه‌گی‌های این خاک این است که مثل ذره‌بین عمل می‌کند، یعنی شدت زلزله را وقتی به سطح زمین می‌رسد بزرگ‌تر از آن‌ چیزی که هست ارائه می‌دهد و موجب ارتعاش بیشتر ساختمان‌ها می‌شود. این یعنی با توجه به جمعیت یک میلیونی حاشیه شهر در صورت بروز حادثه، با حدود300 هزار کشته روبه‌رو خواهیم بود؛ این یعنی یک فاجعه جهانی.»

وقتی از این مهندس زلزله سوال می‌کنیم که بافت فرسوده مشهد، توان مقاومت در برابر چند ریشتررا دارد، این‌گونه پاسخ می‌دهد: «‌زلزله را بر دو اصل بررسی می‌کنند؛ یکی میزان شدت وارد شده است و دیگری مدت زمان لرزش، ولی درمجموع بافت فرسوده مشهد دربرابر زلزله بیش از 5 ریشتر آسیب‌پذیر است و با بیشتر از 5.5 ریشتر تخریب می‌شود. زخمی و منجر به فوت هم به صورت محدود دارد اما وقوع زلزله بیش از 6ریشتری با مدت زمان 40 تا 70 ثانیه حتما تلفات بسیاری در این بافت به دنبال خواهد داشت. بنابراین من در بافت فرسوده مشهد، زلزله 5/5 ریشتر را هم وضعیت خطر اعلام می‌کنم.»

نبی‌زاده در ادامه محدوده مرکزی مشهد به ویژه محدوده ثامن را نیز یکی از خطرپذیرترین نقاط شهری اعلام می‌کند و توضیح می‌دهد: «‌اگرچه فاصله این نقطه از گسل‌ها بسیار زیاد است اما به دلیل نوع آبرفت و خاکی که در این محدوده هست، آسیب‌ها افزایش پیدا می‌کند. البته این محدوده با خطر دیگری هم روبه‌روست و آن بالا زدن آب‌های زیرسطحی در این نقطه است. اگر در این محدوده کار تملک سریع‌تر پیش برود با توجه به اینکه اکنون این قسمت شهر به واسطه ساخت و سازهایی که در آن صورت گرفته تا حدودی مقاوم و بافت فرسوده به بافت کارآمد تبدیل شده، می‌توان امیدوار بود که با تلفات کمتری روبه‌رو باشیم اما اگر وضعیت به همین منوال وجود داشته باشد، وضعیت این نقطه نیز قرمز است.

به گفته این کارشناس، مشهد باید در ساخت‌وسازها به سمتی پیش برود که حریم گسل‌ها را رعایت کند، نه اینکه برود و درست روی گسل، خانه بسازد. او می‌گوید: این را هم اضافه کنم که ما نه تنها در ساخت وسازها که در حوزه زیربنایی هم با مشکل روبه‌رو هستیم زیرا بسیاری از تأسیسات زیربنایی شهر درست روی گسل‌ها بنا شده‌اند، بنابراین در هنگام زلزله ممکن است خیلی از خدمات شهری مشهد، قطع یا محدود شود که همین امر به تنهایی سبب کندشدن امدادها و در نتیجه افزایش تلفات جانی می‌شود.

زلزله انسانی برای بافت تاریخی پرخطرتر از زلزله طبیعی است

وقتی از «دکتر رجبعلی لباف‌خانیکی» می‌پرسیم زلزله تاکنون چه تأثیری در تخریب بافت تاریخی مشهد داشته است، می‌خندد و می‌پرسد: زلزله‌های انسانی یا طبیعی؟ بعد که می‌خواهیم درباره هردو آن‌ها برایمان صحبت کند، ادامه می‌دهد: یک صدهزارم خرابی‌هایی که زلزله‌های انسانی به بافت مشهد وارد کرده، زلزله‌های طبیعی ایجاد نکرده است. زلزله‌ طبیعی تقریبا هیچ نقشی در تخریب بناهای باستانی مشهد نداشته است.

قصه حفظ و سرپاماندن بناهای تاریخی مشهد سر دراز دارد، به همین دلیل است که لباف‌خانیکی درباره همه‌ جوانبش صحبت می‌کند: ما یک زلزله بزرگ در سال1084 ق و در دوره صفوی در مشهد داشتیم که هم به حرم مطهر و هم گلدسته‌ها آسیب وارد کرد و بعد هم ترمیم شد، منتهی هیچ‌وقت زلزله آن‌چنان مخربی که بخواهد بناهای تاریخی را در مشهد ویران کند، اتفاق نیفتاده است. با همه این‌ها ما از رمز و راز طبیعت هیچ اطلاعی نداریم. ممکن است یک‌باره در جزیره‌ای و در مملکتی آتشفشان فعال شود یا زلزله رخ دهد. به همین دلیل بهتر هست که ما خودمان را برای خطرات آماده نگه داریم، تمهیدات لازم را در ارتباط با بقایای آثار تاریخی انجام داده و استحکام لازم را به این آثار بدهیم.

از جنبه داشتن دانش و مهارت مرمت بناهای تاریخی نیز، سابقه ما در خراسان درخشان است. من کتابی به نام «یادنامه معماران و معماری سنتی خراسان» دارم که در آن با استادان معمار سنتی و مرمت‌کاران مصاحبه کرده‌ام و سرگذشت آنان را آورده‌ام. اگر این کتاب را مطالعه کنید، از کار آنان در شگفت خواهید شد و تحسینشان می‌کنید. ما شاید در برنامه‌ریزی و درک درد و آسیب‌شناسی و مدیریت موضوع مشکل داریم، اما فکر نمی‌کنم از نظر نیروی انسانی چالش داشته باشیم.

باز هم تأکید می‌کنم که خسارت‌های انسانی به‌خصوص در مشهد، بسیار بیشتر از خسارت‌های طبیعی است. اگر ما بتوانیم مانع خسارت‌های انسانی شویم، توانسته‌ایم خدمت بزرگی به بقای آثار تاریخی این شهر بکنیم. من فکر می‌کنم مشهد در زمره آسیب‌پذیرترین شهرها در حوزه آثار تاریخی است. دلیلش هم این است که دادوستد و گردش پول در این شهر خیلی زیاد است و بسیاری از افراد، مثلا ساخت یک پاساژ، یک برج یا یک هتل را بر حفظ یک بنای تاریخی ترجیح می‌دهند.

برای نگهداری از آثار تاریخی در برابر عوامل انسانی باید دستگاه‌های متولی مثل قوه‌مقننه، قوه‌قضائیه، دستگاه‌های امنیتی و انتظامی و میراث‌فرهنگی در کنار یکدیگر به حفاظت از این آثار بپردازند و در ارتباط با عوامل طبیعی نیز در درجه اول، میراث‌فرهنگی به‌عنوان دستگاه متولی، باید به آسیب‌شناسی آثار تاریخی بپردازد و مرتب نبض این‌ها را بگیرد تا متوجه باشد کدام‌یک نیازمند نوازش و مرمت هستند.

حالا ممکن است این سوال پیش بیاید که چرا باید از این اشیای منقول و غیرمنقول نگهداری کرد؟ به جرئت عرض می‌کنم که این‌ها تنها آثار فرهنگی هستند که می‌توانند انسان را در گذشته برای ما تعریف کنند. در واقع این آثار حاصل حداکثر 10هزار سال از مجموع 4میلیون سال عمر انسان بر روی زمین هستند. از حدود 100سال پیش تاکنون، ما دیگر باستان‌شناسی نداریم. به‌عنوان مثال صندلی که رویش می‌نشینیم، معلوم نیست اصلا کجا ساخته شده‌ و از کجا آمده است و چه کسی آن را ساخته است؟ ولی در گذشته نام سازنده و سبک هنری همه‌چیز معلوم بود. ما الان می‌دانیم آثار باستانی در چه برهه‌ای از زمان ساخته شده‌اند و چه پیام‌هایی به ما می‌دهند، اما الان وقتی از عمر خانه‌ای 20سال می‌گذرد، می‌گویند کلنگی شده است. یعنی بنایی که الان ساخته می‌شود، 500سال بعد دیگر وجود نخواهد داشت و اگر هم باشد، گویای فرهنگ نیست و پیام فرهنگی ندارد، چون با تیرآهن و آجر و با ماشین ساخته می‌شود، برای ساختنش از فناوری استفاده می‌شود و پیام ندارد و نمی‌تواند هویتی برای آیندگان داشته باشد و ماندگار هم نیست.

به‌ همین‌ دلیل بر تمام متولیان واجب است که تمام این آثار تاریخی را با چنگ و دندان نگه دارند و از خسارات و آسیب‌های انسانی و طبیعی مصون نگه دارند. در همه دنیا دارند چنین کاری می‌کنند، ما هم باید بیدار شویم و آگاهانه به اطرافمان توجه کنیم، بیندیشیم و پاسخ پرسش‌هایمان را از این آثار بگیریم که چه بوده‌ایم، که بوده‌ایم، از کجا و برای چه آمده‌ایم؟ تمام این سوال‌ها را می‌توانیم از آثار تاریخی و از نقش و نگار و مصالح و کتیبه‌ها بگیریم.»

بافت قدیمی شهر دردسرساز است

با «دکترمحمدحسین پاپلی» جغرافی‌دان و محقق، نیز درباره موقعیت جغرافیایی مشهد در برابر زلزله صحبت کردیم. اشارات و توضیحات ایشان هم مانند دکتر لباف‌خانکی، بیش از زلزله بر دیگر مشکلاتی بود که می‌توانید در ادامه جزئیات آن را بخوانید: شهر مشهد در یک دشت نسبتا وسیع واقع شده که 2طرفش کوهستان است، منتهی عرض این دشت تا شصت، هفتاد کیلومتر می‌رسد و ساختار زمین‌شناسی‌اش نیز مناسب است؛ به همین دلیل در داخل خود دشت، زلزله خیلی کم اتفاق افتاده، بیشتر زلزله‌های پیرامونی روی‌داده و آسیب‌هایی هم زده است.

درواقع بیش از اینکه مسائل زمین‌شناسی و زلزله مشهد را تهدید کند، احتمال روی‌دادن خطرات دیگری برایش وجود دارد. یکی از مهم‌ترین این مشکلات، کم‌آبی است. تاریخ مشهد نشان می‌دهد همواره با تأمین آب، شهر گسترش پیدا می‌کرده است، یعنی هربار که منبع آب جدیدی در اطراف شهر پیدا می‌شده، ثروتمندان و بزرگان و مالکان خانه‌هایشان را در بافت قدیم رها می‌کرده و به حاشیه شهر و قسمت جدید نقل‌ مکان می‌کردند. خود من یادم هست که زمانی بزرگان مشهد در اطراف خیابان ارگ و چهارراه شهدا زندگی می‌کردند. بعد که شهر بزرگ‌تر شد و در حاشیه شهر، آب قابل دسترس شد، آن‌ها به فلکه سعدآباد آمدند.

درواقع هربار که آب می‌آمد، شهر گسترش پیدا می‌کرد و محلات جدید تشکیل می‌شد. بنابراین ما یک بافت قدیمی داریم که مرحله به مرحله تشکیل شده است. یک‌بارقبل از انقلاب ویک‌بار هم از سال71، شروع کردند به تخریب بافت اطراف حرم و حالا اثری از آن نیست و به صحن‌ها و رواق‌ها تبدیل شده است. بافت‌ تاریخی بعد هم اکنون از سمت خیابان طبرسی و شیرازی و تهران، در حال نوسازی است و هتل‌ها و ساختمان‌های جدید دارد احداث می‌شود.

اما برخی از بافت‌های فرسوده قدیمی‌تری که روستا بودند و در داخل شهر افتادند -مثل قلعه آبکوه- هنوز نوسازی نشده‌اند. حدود 30سال است که شهرداری می‌خواهد این بافت را بهسازی و نوسازی کند، اما مسائل اجتماعی و مالکیت، هنوز مانع این کار هستند. اگر حادثه‌ای مثل آتش‌سوزی یا زلزله در این بافت‌ها اتفاق بیفتد، مشکلات زیادی به بار می‌آید، چراکه حتی رفت‌وآمد ماشین آتش‌نشانی در این کوچه‎ها امکان‌پذیر نیست.

بنابراین شهر مشهد را 3موضوع بیشتر تهدید می‌کند: کم‌آبی و بافت فرسوده و سطح ایستایی آب. به‌دلیل برداشتن بیش از حد سفره آب زیرزمینی، شهر مشهد در بخش‌هایی دارد نشست پیدا می‌کند و این نشست‌ها باعث تخریب و آسیب به ساختمان‌ها می‌شود. در عوض در آن قسمت از شهر که به سمت کشف‌رود می‌رود، سطح سفره آب زیرزمینی دارد بالا می‌آید. بعضی از جاها حتی احتمال خطر برای پی ساختمان است.

ساخت و سازهای مشهد، اصول علمی ندارد

اهمیت پرداختن به ایمنی شهر در‌برابر زلزله سبب شد در گفت‌وگو با «دکتر جعفر شجاع‌طاهری»،رئیس مرکز لرزه‌نگاری خراسان و دارنده دکترای ژئوفیزیک از دانشگاه برکلی کالیفرنیا، موضوعاتی مانند وضعیت گسل‌های مشهد، وضعیت ساخت وسازهای مشهد و میزان تخریب آن در هنگام زلزله را بررسی کنیم. استاد بازنشسته ژئوفیزیک دانشگاه فردوسی مشهد معتقد است که نمی‌‌توان مشهد را به مناطق زلزله‌خیز تقسیم کرد؛ زیرا در زلزله علاوه‌بر شدت تکانه، طول زلزله نیز مهم است: «‌ما نمی‌توانیم تشخیص دهیم هنگام وقوع یک زلزله دقیقا کدام قسمت گسل دچار شکستگی شده است؛ ممکن است از شرق یا غرب و حتی از هر دو طرف منتشر شود. نکته دیگر اینکه مساحت مشهد آن‌قدر زیاد است که نمی‌توان نقطه‌به‌نقطه آن را بررسی کرد، مگر آنکه اطلاعات موثق و از‌پیش‌داشته‌ای درباره ژئو‌تکنیک، ضرایب خاک، ضخامت رسوب‌ها، سرعت و اطلاعاتی از این دست داشته باشیم.»

شجاع‌طاهری با بیان اینکه پهنه مشهد ظرفیت لرزه‌خیزی دارد، توضیح می‌دهد: «مسئله مهم در چنین حالتی مقاوم‌سازی ساختمان‌ها در برابر زلزله است. البته ساختمان‌های قدیمی، بافت فرسوده و برخی مناطق تاریخی شهر به‌هیچ‌وجه در‌برابر زلزله مقاومت نخواهند داشت؛ زیرا اصول علمی در ساخت‌و‌سازها رعایت نشده است و بیشتر ساختمان‌های قدیمی خشت و گلی بوده‌اند. اغلب زمین‌لرزه‌‌هایی که انعکاس خبری می‌یابد، حداکثر دارای قدرت 5/4 تا ۵ریشتر است، اما میزان تلفات و تخریب ساختمان‌ها بسیار بیشتر از قدرت لرزش است. این مشکل ناشی از مقاوم‌نبودن مصالح و شیوه‌های ساخت‌وساز است.»به گفته این کارشناس، علی‌رغم اینکه بیش‌از ۵۰‌سال است آیین‌نامه‌های ساختمانی مقاومت در‌برابر زلزله نوشته شده‌اند، هنوز اصول ساخت‌و‌ساز رعایت نمی‌شود و همین مشکل، میزان تخریب را هنگام حادثه افزایش می‌دهد. او می‌افزاید: «البته احتمال وقوع زلزله‌ای با قدرت 7،8 ریشتر در مشهد بسیار کم است. اما جلوگیری از بروز آسیب‌های انسانی، مهم‌ترین نکته‌ای است که هنگام ساخت‌و‌ساز باید به آن توجه کرد.»

شجاع‌طاهری می‌گوید:«در ‌ژاپن هر روز زلزله رخ می‌دهد. سال۱۹۲۳ زلزله و آتش‌سوزی ناشی‌ از آن، توکیو را از بین برد، اما ژاپنی‌ها از هر زلزله‌ای که تجربه کردند، درس‌های بسیاری آموختند. اگر شما بتوانید در یک بازه صد‌ساله مخاطرات زلزله را بیاموزید، تعداد کشته‌هایتان در یک زلزله ۷‌ریشتری، کمتر از انگشتان یک دست می‌شود. متروهای ژاپن با تکنولوژی خاصشان، با اولین تکان از کار می‌افتند تا آسیب بیشتری به وجود نیاید اما در کشور ما، در همین شهر بم، هنوز کسانی در کانکس زندگی می‌کنند. این موضوع نشان‌دهنده آن است که ما نه‌تنها امکانات یا راهکاری برای پشت‌سر‌گذاشتن چنین بحران‌هایی نداریم، که عاقبت‌اندیش هم نیستیم.»

دکتر شجاع‌طاهری درباره ایستادگی برخی بناهای قدیمی شهر دربرابر زلزله‌ نیز می‌گوید: «اگر شهر در ۱۰۰کیلومتری کانون وقوع زلزله باشد، شاید چندان تخریب نشود، اما در فاصله ۲۰کیلومتری از کانون زلزله، بدون‌شک دگرگون می‌شود و تخریب بیش از ۸۰‌درصد را شاهد خواهیم بود.»

این کارشناس در پاسخ به اینکه آیا در ساخت‌و‌سازهای شهری از او یا دیگر همکارانش برای مقاوم‌سازی مشورت گرفته می‌شود یا خیر، می‌گوید: «من تابه‌حال طرف مشورت مدیریت شهری قرار نگرفته‌ام. آنچه در ساخت‌و‌ساز شهری مهم است و می‌تواند از آسیب‌های بیشتر جلوگیری کند، حضور مهندس ناظری است که دارای عملکرد صحیح، تخصص و تعهد به کار باشد، اما متأسفانه رابطه بین مدیریت شهری و دانشگاه بسیار ناچیز است.»/ رکنا

کد خبرنگار: ۱۹
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید

***