سلام نو – سرویس اجتماعی: این روزها دوباره نام تتلو بر سر زبانها افتاده آن هم درست بعد از لایو رکورد شکن اینستاگرامش که با بیش از 400 هزار مخاطب همه را متعجب کرده.
همه میپرسند چطور میشود لایو مشترک تتلو با آن ادبیات بی در و پیکر این همه مخاطب داشته باشد آن هم وقتی با کسی مثل ندا یاسی لایو مشترک برگزار میکند، چهرهای اینستاگرامی که در فحاشی و بیادبی از تتلو بارها بدتر است.
محمدرضا زائری از جمله چهرههای روحانی عرصه رسانه در واکنش به رکورد شکنی تتلو در توئیتی به مسئولین تذکر میدهد: آقایان رئیس، مسوول، مدیر، سیاستگذار، فقیه، بزرگ، عالم! اگر از واقعیتهای دنیای امروز کشورتان (یک نمونه اش همین لایو اخیر تتلو؛ هم محتوایش و هم میزان مخاطبش) خبر دارید و باز هم مشکلتان هنوز نمایش ساز در تلویزیون و فیلترینگ تلگرام است که واویلا... و اگر خبر ندارید که واویلاتر!
واقعیت تلخ این است اتفاقی که امروز زائری و بسیاری دیگر را متعجب کرده اصلا عجیب یا غیر قابل پیش بینی نبود. کمی فکر کنید. تتلو همان کسی است که طرفدارانش به فرمان او 15 میلیون کامنت زیر پستش میگذارند، بغ بغو میکنند و برایش پیراهن چاک میدهند. هواداران تتلو همان کسانی هستند که به صفحه رهبری میروند و درخواست آزادی او را کامنت میکنند.
بعضیها هشدار میدهند و تحلیل میکنند که باید جلوی پدیده تتلو را گرفت! باید این آسیب اجتماعی را متوقف کرد! ولی واقعیت این است کار از کار گذشته و همه چیز تمام شده و ما در بهترین حالت میتوانیم دعا کنیم که موج تتلو زودتر و با آسیب کمتر فروکش کند و برای موجهای بعد فکری کنیم و درس بگیریم.
البته این فکر کردن و درس گرفتن آنچنان هم به مردم مربوط نیست. مردم تتلو را بزرگ نکردند، مردم به او تریبون ندادند و مردم او را از یک خواننده زیر زمینی ساده به یک نماد، آن هم نماد عصیان تبدیل نکردند.
به همنسلهای تتلو نگاه کنید. آنها یا محو شدند و نام نشانی از آنها نیست یا خوانندههای خوب و بدی شدند که طرفداران کم و زیاد خود را دارند. طرفدران هیچ کدام چنین سینهچاک نیستند و هیچ کدام چنین رفتارهای عجیب و غریبی ندارند.
تتلوی امروز محصول رفتارهای عجیب و غریب سیستم مدیریت فرهنگی و جریانهای خاص سیاسی با خوانندهای است که عشق خواندن و مشتی هوادار داشت. بعد از بازداشت و بگیر و ببندهایی که بیشتر به معروفیت او کمک کرد، برخی که دستی در سیاست داشتند به دایره تاثیر اجتماعیاش که نگاه کردند وعده مجوز دادند، روی ناو بردند و برایش آهنگ ارزشی تولید کردند و به دیدار نامزد مطلوب خود بردند.
بعد از تمام اینها مجوز که ندادند هیچ، با برخورد چکشی خواستند سر به راهش کنند. ادای سر به راهها را در آورد و بعد از فرار عصیان کرد بر علیه هرچه دروغ و فشاری که دیده بود. این عصیان نه تنها هوادارانش را کم نکرد بلکه بیشتر هم کرد. حالا تتلو یک خواننده خاص بود که البته عصیانش بوی لجن میداد .
اگر چشم طمع به فالورهای تتلو نداشتند و اگر این همه آزارش نمیدادند او حالا یا فراموش شده یا خوانندهای سطح دو و سه بود که یک آهنگ خوب و چهار آهنگ بد داشت، اما حالا او از یک مسئله تبدیل به مشکلی شده که حل شدنی نیست و هر روز بحرانی جدید میزاید.
کاش مسئولان به جای حل مشکلی به نام تتلو از این ماجرا درس بگیرند و از خلق و تقویت چنین بحرانهایی پرهیز کنند. نسل جدید به خودی خود سوالات و تفاوتهای بسیاری دارد و چنین نمادهایی تنها عمق مشکلات آینده را بیشتر میکند.