سلام نو - سرویس اقتصادی: علی طیبنیا در روزهای ابتدایی وزارتش و تکیه زدن بر مدیریت اقتصادی کشور نکاتی را در رابطه با تشابهات رویکردهای نادرست اقتصادی محمدرضا پهلوی و محمود احمدینژاد ارائه داد که حالا بعد از گذشت سالها از مدیریت هر دوی اینها بررسی این اشتباهات مشترک می تواند، جالب توجه باشد.
به گزارش سلام نو، طیبنیا اشتباه بزرگ شاه را تزریق درآمدهای نفتی در قالب بودجه میداند. اشتباهی که سالها بعد در دوره محمود احمدینژاد هم شاهد تکرارش بودیم. در واقع بیماری هلندی در اقتصاد محصول چنین عملکردی است. بر اساس آنچه علی طیبنیا، وزیر سابق اقتصاد اظهار کرده، پهلوی دوم و رییس دولت نهم و دهم هر دو با سوء مدیریت منابع نفتی، اقتصاد ایران را گرفتار «نکبت منابع» کردهاند.
شاه با اقتصاد چه کرد؟
در سال ۱۳۵۲ بهای جهانی نفت متاثر از جنگ کشورهای عربی با اسرائیل در بازار چهار برابر شد و به قیمت هشت دلار به ازای هر بشکه رسید و همین امر منجر به افزایش بی سابقه درآمدهای نفتی ایران شد. همین مساله کافی بود تا در مدت زمان اندکی کالاهای مصرفی خارجی محصول اول بازار شوند. محمدرضا پهلوی نیز با یک تصمیم نادرست و چه بسا پوپولیستی بودجه عمرانی کشور را دو برابر کرد و باعث شد دلارهای نفتی به اقتصاد ایران سرازیر شود. تورم و نقدینگی ناشی از این کار چند سال قبل و در بحبوحه انقلاب اسلامی بیشتر خودنمایی کرد. به تعبیر بسیاری از کارشناسان شاه با پول پاشیدن در کشور کاری کرد تا کشور گران اداره شود. این همان نقدی است که به محمود احمدی نژاد هم وارد است.
مرتضی الویری، شهردار اسبق تهران و عضو فعلی شورای معتقد است شاه بدش نمی آمده در سال 52 سازمان برنامه و بودجه را منحل کند اما زورش نرسیده است. الویری در این باره اظهار کرده است: آن سال اوج تقابل شاه با کارشناسان برنامه و بودجه بود. بنده خودم با با کارشناسان آن مقطع سازمان برنامهوبودجه صحبت کرده ام. شاه صراحتا به مسئولین این سازمان می گفت تعدادی کمونیست را در آنجا جمع کردهاید تا چوب لای چرخ مملکت بگذارید.
محسن صفایی فراهانی دیگر کارشناس نام آشنایی است که از تشابه اقدامات اقتصادی شاه و محمود احمدی نژاد می گوید. او در این زمینه گفته است: شاه در سال۵۳، برخلاف توصیه عموم کارشناسان اقتصادی، بهجای همه آنها تصمیم گرفت و باعث تخریب دستاورهای گسترده اقتصادی ۱۰ساله شد.
احمدینژاد با اقتصاد چه کرد؟
محمود احمدینژاد در سال 84 در یک انتخابات غیرمنتظره توانست با طرح شعارهای عامه پسند رقبای مطرح خود را شکست دهد و نفر اول اجرایی کشور شود. طرح شعارهایی چون آوردن نفت بر سر سفره مردم و شعارهای عوام فریبانه دیگری از این دست از مهم ترین دلایل جلب نظر کسر قابل توجهی از مردم بود. در هشت سالی که احمدی نژاد ریاست قوه مجریه را بر عهده داشت هر آنچه از دولت های گذشته در رابطه با اقتصاد اجرایی شده بود را مورد انتقاد جدی قرار داد. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان احمدی نژاد نه توجهی به آموزه های اقتصادی داشت و نه اساسا ایده اقتصادی قابل تاملی داشت. بر اساس اقدامات نسنجیده رییس دولت نهم و دهم بودجه های سالانه کشور به انبساطی ترین شکل ممکن بسته شد و نقدینگی و تورم به شکل فزاینده ای افزایش یافت. ابتلای دوباره و این بار عمیق تر اقتصاد کشور به بیماری هلندی و در پی آن افزایش بی سابقه واردات و بی توجهی به توسعه بخش خصوصی ایران را در روزهایی که درآمد نفتی فوق العاده زیادی داشت، وارد بحران اقتصادی کرد.
در پایان دولت خاتمی مانده حساب صندوق ذخیره ارزی رقمی بالغ بر 15 میلیارد دلار بود اما دولت تحت مدیریت احمدی نژاد با آن همه درآمد نفتی خزانه را نه تنها خالی کرد بلکه با بدهی بالای هزار میلیاردی به دولت پس از خود تحویل داد.
سالهای سال است که کارشناسان اقتصادی هشدار داده اند که باید کاری کنیم که کشور به درآمد نفت متکی نباشد. اما آنچه آشکار است در این سالها آن چنان که باید و شاید موفق نبوده ایم و هنوز هم اقتصاد ما وابسته به یک محصول است. نگاهی گذرا به چند دهه عملکرد اقتصادی مسئولان کشور چه پیش از انقلاب چه پس از انقلاب نشان از آن دارد که هنوز در مسیری که اقتصاد کشور را از وابستگی به نفت نجات دهد، نیفتاده ایم.