سلام نو – سرویس سیاسی: دعای سحر موسوی قهار، اذان موذنزاده و صبحدل، مثنوی افشاری و ربنای شجریان. این لیستی از خاطره مشترک چندین نسل از ایرانیان پای سفره افطار است، میراث مشترک معنویای که البته بیش از یک دهه است به لطف نگاههای سیاسی ناقص شده است.
پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و حمایت شجریان از میرحسین موسوی و اعتراضات بعد از انتخابات او نامهای به صدا و سیما نوشت و نسبت به استفاده بیمورد و بیاجازه از آثارش اعتراض کرد. بعد از این نامه صدا و سیما پخش تمام آثار شجریان از جمله ربنا و مثنوی افشاری را متوقف کرد، دو اثری که شجریان بارها گفته بود از قاعده اجازه جدا هستند و مشکلی برای پخش ندارند.
ربنای شجریان و البته اجازه کنسرت برگزار کردن او در تمام این سالها چنان برای مردم مهم شده که حسن روحانی نیز در فیلم انتخاباتی خود برای سال 92 به آن اشاره کرد و حتی در مناظرههای انتخاباتی بدون نام بردن از شجریان گفت: وقتی از اینکه دعای ماه رمضان و ربنایی که مردم به آن علاقهمندند را پخش کنیم، ابا داریم و پخش نمیکنیم، چطور میتوانیم به فکر تعالی علم و فرهنگ باشیم؟
اشارات و حرفهای حسن روحانی البته هیچ نتیجهای نداشت و دولت و وزیر ارشاد او هم کاری برای پخش ربنای شجریان از پیش نبردند و این نوا در تمام این سالها ممنوع باقی ماند.
رمضان سه سال پیش آخرین تلاش وزیر ارشاد دولت روحانی برای پخش ربنای شجریان صورت گرفت و سیدرضا صالحیامیری وزیر وقت ارشاد در نامهای از رئیس سازمان صدا و سیما خواستار پخش ربنا شد. این نامه هیچگاه با پاسخ علنی رئیس رسانه ملی مواجه نشد، اما محمدجواد لاریجانی، عضو وقت شورای نظارت صداوسیما نامهای به وزیر ارشاد نوشت و گفت:
از آنجا که موضوع دفاع از ایشان [شجریان] یک مناقشه سیاسی شده است، لذا در تلاوت مذکور توجه به آیت تحتالشعاع قرار میگیرد و این امر خلاف موازین شرعی تلاوت است؛ لذا خواهشمند است که سایر قطعات آوازی آن هنرمند را مطرح فرمایید که اتفاقا دارای ساختار موسیقیایی مهمتری هم هستند. حتما میدانید که تحتالشعاع قرار گرفتن توجه به آیات باهرات نسبت به مقارنات آنقدر مهم بوده که برخی از فقهای بزرگ تلاوت ملحون را مورد شبهه قرار دادهاند.
لاریجانی در حالی برای نخستین بار به تلاوت شجریان ایراد شرعی گرفت که این نوا در تمام سالهای پس از انقلاب از صدا و سیما پخش میشد و چهرههای فاضلتر، روحانیتر، مذهبیتر و حتی تندتر از لاریجانی به آن ایراد شرعی نگرفتند. اگر مسئله چنین چیزی بود تلویزیون دنبال کپی کردن ربنای شجریان نمیرفت و پخش اذان موذن زاده را نیز متوقف میکرد.
آن چنان که خود لاریجانی نیز اشاره کرد به نظر میرسد ربنای شجریان بیشتر تبدیل به یک مناقشه سیاسی و البته عداوت و کینه شخصی با شجریان شده و جریانی انتظار دارد شجریان حتی از روی تخت بیمارستان هم که شده بعد از یک دهه توبه کند تا اجازه پخش از صدا و سیما را پیدا کند.
اما این عداوت شخصی برای عدم پخش ربنای شجریان هیچ اثری روی این قطعه خاص و دلنشین او نداشت و این صدا هنوز که هنوز است بر سر سفرههای افطار ایران و حتی افغانستان و تاجیکستان شنیده میشود.
سالها پیش که شجریان ربنا را برای آموزش به هنرجویان رادیو خواند راضی به پخش آن نبود. اما وجیه اللهی، رئیس وقت رادیو آن را بدون اجازه شجریان پخش میکند و در تماسی با او میگوید: این تیر از کمان رها شده و من این را کپی کردم و به همه رادیوها و شهرستانها دادم و همه این کار را پخش کردند و ما برنامه به این خوبی را از دست نمیدهیم و این کار را باید همه مردم بشنوند.
شجریان خود درباره ربنا میگوید:
مردم ۳۰ سال است با این ربنا پای سفره افطار مینشینند و با آن خاطره دارند. من هرگز به خودم اجازه ندادم که این ربنا را از مردم بگیرم و آن را از آنها دریغ کنم... من از این ربنا نه بهرهای میبرم و نه شهرتم را زیادتر میکند؛ من کارم را ۳۲ سال پیش انجام داده و آن را به مردم هدیه دادهام. حالا برای ثواب یا وجدانم باشد این ربنا مال مردم است و من هم اجازه ندارم این را از مردم دریغ کنم. به همین دلیل رادیو و تلویزیون هم نمیتواند ربنا را از مردم دریغ کنند یا ربنای دیگری را جایگزین آن کنند.
اما چرا ربنای شجریان ماندگار شد و چرا جایش پر نمیشود؟ واقعیت این است که شجریان بیتردید تکنیکیترین استاد آواز ایران است که در تلاوت قرآن نیز مهارتی خاص دارد. بخشی از این ماندگاری به این مهارت کمنظیر باز میگردد، مهارتی که از مرغ سحر تا نوارهای قرآن شجریان به چشم میخورد. بخش دیگر از این ماندگاری هم برآمده از خلوص شجریان در اجرای ربنا است. او این دعا را نه برای مجوز، نه شهرت، نه خودنمایی و نه چیز دیگر نخواند. او حتی راضی به پخش این دعا نبود. او ربنا را برای دلش خواند و از دل برآمده لاجرم بر دل نشیند.
حالا بعد از چهل سال باز هم باید به جرات گفت که تیر ربنا از کمان رها شده و با عدم پخش آن از صدا و سیما نمیتوان آن را محدود کرد و این کار تنها مصداق سرجنگ داشتن با میراث معنوی یک ملت است، جنگی که طرف مغلوب آن مثل همیشه صدا و سیماست، حتی اگر این میراث هنری را به میدان رقابت سیاست ببرد باز هم این صدا و سیما است که شکست میخورد.