به گزارش سلام نو و به نقل از خبرآنلاین، ۱۹ نفرند. برای خواندن نامهایشان باید نفسهایت را حبس کنی. ساده نیست؛ ۱۹ جوانی که حتماً رویاهای زیادی برای فردای دوران خدمت خود داشتند و حالا نام و تصویرشان قرار است تا همیشه داغی باشد بر سینههایی که به وقت شبهای دلتنگی، اشکی از چشمی سرازیر میکند.
میخوانم و پایین میروم. جعفر، خسرو، مصطفی. پایینتر میروی، عادل، منصور، سعید، عادل. چه جوانانی اسماعیل، چرا تمام نمیشوند؟ مگر خاک چقدر توان دارد که این همه عمر و جوانی و آرزو را در خود محبوس کند. آرش، محمد، فخرالدین. میخوانم و دوباره به بالا برمیگردم. فخرالدین، این فخرالدین چرا هیچ عکسی ندارد؟ از روستای دهتل بستک، در غرب استان هرمزگان، آمده بود. آمده بود که دوران سربازی را بگذراند و حتماً بعد هم سراغ سایر برنامههای زندگیاش برود. بالاخره جوان بود و هزاران شور در سر. از هزاران شور او اما حتی یک عکس هم به جا نمانده تا در بین ۱۹ جوان شهید دیگر قرار گیرد.
در میان اسامیای که برخی از آنها استوار عرشه بودند، برخی تفنگدار و برخی برقکار و مکانیک عرشه، فخرالدین سرباز وظیفهای بود که دست تقدیر او را در ۲۲ اردیبهشت سال ۹۹ روی عرشهای قرار داد و سهواً مورد اصابت موشک نیروی خودی واقع شد. فخرالدین، نمیدانم که در دهتل بستک برایت چکچکو و تابوتگردانی میکنند یا نه، نمیدانم در عزای رفتنت رقص حجلهای برپا میشود یا نه؛ اما یک چیز را خوب میدانم و آن اینکه اگرچه جوان بودی و ناروا رفتی، اگرچه حتی یک عکس هم از تو برایمان به یادگار نمانده، اما تصویر تو تا ابد در کنج قلب همه ما خواهد ماند. نه فقط ما، که آبهای چابهار هم تا همیشه تو را به یاد خواهند داشت.