یک اقتصاددان ضمن بررسی وضعیت اقتصادی کشور، با تاکید بر اینکه رشد اقتصاد در ایران منفی است، اظهار کرد: با توجه به این رشد منفی، رونق بازار سرمایه و ارزش معاملاتی آن که روزانه به بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان میرسد، باید حبابی باشد. اگر این چنین نبود رشد اقتصادی منفی نداشتیم. یکی از دلایلی که این بازار فعلا مورد توجه دولت قرار دارد، این است که از این بابت مالیات می گیرد. درواقع دولت از هر معاملهای در بازار سهام نیم درصد مالیات میگیرد.
به گزارش سلام نو، محمود جام ساز در گفت وگو با ایسنا با تاکید بر اینکه بازار سرمایه در کشورهای پیشرفته وظیفه مهمی را در توسعه اقتصادی بر عهده دارد، اظهار کرد: به این صورت که زمانی که شرکتها طبق مقررات خاصی در بورس پذیرش میشوند یا عرضه اولیه دارند، این سهام به خرید ماشین آلات، تجهیزات مورد نیاز برای تولید، کشاورزی و... اختصاص داده و در نهایت به ایجاد اشتغال و افزایش تولید داخلی منجر میشود.
وی با بیان اینکه ایران در سالهای قبل یک کشور بانک محور بوده و به بازار سرمایه توجهی نداشته است، گفت: منظور از کشور بانک محور این است که همه موسسات تولیدی، کشاورزی، خدماتی، کسب و کارها، بنگاه های کوچک و متوسط و...، بخشی از سرمایه گذاری را از بانکها به صورت تسهیلات بلند مدت دریافت میکنند و درمورد سرمایه در گردش هم از کمک تسهیلاتی بانکها بیبهره نیستند.
بررسی عملکرد بانکها در کشور
این اقتصاددان ادامه داد: در این شرایط بانکها نقش بسیار مهمی را در افزایش تولید ناخالص داخلی ایجاد میکنند. درواقع هدف از جمع آوری سپردههای خرد مردمی و پرداخت بهره به این سپردهها، تجمیع این سپردهها برای اعطای اعتبارات تولیدی، تجاری و ... است تا آنها نقش اساسی خود را برای تزریق سرمایه که یکی از مهمترین عوامل تولید است، ایفا کنند.
جامساز با بیان اینکه بانکها در ایران به دو دسته تجاری و تخصصی تقسیم شدهاند، توضیح داد: بانکهای تجاری وامها را برای امور تجاری، بازرگانی، صادرات و واردات و بانکهای تخصصی نیز، مانند بانکهای مسکن و کشاورزی و... وامها را به امور مربوط به رشته تخصصی خودشان اختصاص میدهند.
وی با تاکید بر اینکه بانکهای کشور هیچ زمانی وظیفه مذکور را به طور کامل انجام ندادهاند، گفت: فسادی که در بخشی از بانکها حاکم است باعث شد منافع خرد مردمی که به عنوان سپرده جمع آوری کردند، در اعطای تسهیلات تحت سلطه عوال رانتی قرار بگیرد، از سوی دیگر بانکها مبادرت به ایجاد شرکتها و موسساتی کنند که به طور غیر مستقیم با آنها در ارتباط هستند و یا همه سپرده های مردمی را به تعداد خاصی از افراد اختصاص دادند.
این اقتصاددان ادامه داد: برخی تسهیلات چند میلیاردی یا چند هزار میلیاردی را فقط به برخی افراد خاص میدهند درصورتی که این تسهیلات میتواند بین صدها موسسه بخش خصوصی، واحدهای بزرگ و متوسط و کسب و کارها به طور عادلانه توزیع شود و در بخش واقعی اقتصاد(بخش خصوصی) که موتور محرکه اقتصاد است، تحرکی ایجاد شود. البته بانکها درحال حاضر از منابع تهی هستند. درواقع برای بخش خصوصی واقعی منابعی ندارند.
جام ساز با بیان اینکه در کنار بانکها بازار سرمایه هم راه اندازی شد، اظهرا کرد: البته بازار سرمایه در ابتدا ضعیف عمل کرد و در سال ۱۳۸۴ شاهد ترکیدن حباب این بازار به دلیل اطلاعات نامتقارن و مدیریت ناصحیح و اعمال قدرت صاحبان اصلی سهام بودیم و تا مدتی بازار سرمایه کشور آنچنان از توجه و رونق برخوردار نبود. گرچه تعداد زیادی از موسسات دولتی و خصوصی بورسی شده بودند اما مردم به دلیل عدم شناخت بازار سرمایه و همچنین عملکرد گذشته این بازار، رغبت نمیکردند که با سپردههای بانکی خودشان سهم بخرند.
وی با اشاره کسری بودجه، گفت: کسری بودجه بالا است. زمانی که تولید ناخالص داخلی منفی باشد، یعنی سرمایه گذاری در بخش مولد صورت نمیگیرد. زیرا یکی از عوامل مهم افزایش تولید ناخالص داخلی سرمایه گذاری است. رشد اقتصادی در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸، منفی بوده و اقتصاد کشور مجموعا در این دو سال، ۱۴ درصد کوچکتر شده است. زیرا سرمایه گذاری صورت نگرفته است، تولید تحلیل رفته و اشتغال هم کاهش یافته است.
رونق حبابی بازار سرمایه
این اقتصاددان افزود: اگر بازار سرمایه یک بازار سرمایه عمیق بود و وظایف اصلی بازار سرمایه را انجام میداد، پول سهامی که توسط مردم خریداری میشد، باید توسط شرکتها در تولید کارخانهها و بنگاهها هزینه میشد. در این شرایط تولید افزایش و در نتیجه تولید ناخالص داخلی افزایش مییابد. بنابراین زمانی که با رشد اقتصادی منفی رو به رو هستیم یعنی سرمایههایی که در بورس جمع میشود به سمت تولید هدایت نمیشود و به بخشهایی مانند طلا و دلار میرود یا اینکه در بورس به صورت قمارگونه میچرخد. بنابراین بازده سهام در پایان سال منفی خواهد بود.
جامساز با بیان اینکه زمانی که سهامدار وارد بورس میشود، از دو جهت انتظار دارد که سودآوری داشته باشد، توضیح داد: نخست سودآوری به دلیل بازده سهام در پایان سال است. هرچه سهام مثبتتر باشد، باید ارزش اسمی در بورس بالا رود. دوم از جهت خرید و فروش سهام به ارزش اسمی آن.
وی با تاکید بر اینکه رشد اقتصاد در ایران منفی است، اظهار کرد: با توجه به این رشد منفی، رونق بازار سرمایه و ارزش معاملاتی آن که روزانه به بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان میرسد، باید حبابی باشد. اگر این چنین نبود رشد اقتصادی منفی نداشتیم. یکی از دلایلی که این بازار فعلا مورد توجه دولت است و از یک طرف تبلیغات زیادی برای جذب سپردهها انجام میدهد و از طرف دیگر سپردههای بانکی را کاهش داده است، سهام عدالت را آزاد کرده و سهام شستا که متعلق به تامین اجتماعی است را عرضه کرده است، این است که از این بابت مالیات می گیرد. درواقع دولت از هر معاملهای نیم درصد مالیات میگیرد و درآمد کسب میکند. یکی از علل مهم قدرت گرفتن بورس همین مساله است.
این اقتصاددان ادامه داد: با توجه به اینکه دولت کسری بودجه دارد، درامد نفت محدود است و پیش بینی شده امسال به دو میلیارد دلار خواهد رسید، درامدهای مالیاتی را هم نمیتواند به خاطر کاهش رشد اقتصادی وصول کند، هم اوراق بدهی منتشر و هم از بورس استفاده میکند و هدف این است حدود ۳۰ هزار تا ۵۰ هزار میلیارد تومان از بورس درآمد کسب کند.
وی با تاکید بر اینکه روند بورس در آینده افزایشی نخواهد بود، اظهار کرد: در چند روز اخیر ارزش معاملاتی بورس در یک روز به ۲۵ هزار میلیارد تومان هم رسید اما باز به ۱۲ هزار میلیارد تومان برگشت. زیرا قیمت دلار بالا رفت و مردم بخشی از سرمایه خود را به دلار تبدیل کردند.