به گزارش سلام نو، دنیای اقتصاد نوشت: فعالان بازار سرمایه نیز مانند گروههای اجتماعی رویکردهای متفاوتی به سند همکاری راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین دارند. برخی معتقدند این سند بهطور بالقوه میتواند تاثیر مثبتی بر بازار سرمایه بگذارد و برخی دیگر مخالف این دیدگاه هستند. به هر حال باید تا زمان انتشار جزئیات قرارداد صبر کرد زیرا هنوز اطلاعات کافی درخصوص این توافق در دسترس نیست.
در حالی که هنوز جزئیات قرارداد مذکور توسط طرفین افشا نشده، گروههای مختلف له یا علیه این قرارداد سنگر گرفتهاند. با توجه به در دسترس نبودن اطلاعات کافی از متن توافقات، نمیتوان این توافق را خوب یا بد دانست. با این حال چه خوب یا چه بد، باید بپذیریم در حال حاضر کشور تحت شدیدترین تحریمها و محدودیتهای بینالمللی قراردارد و در این شرایط توسعه روابط با یکی از ابرقدرتهای اقتصادی دنیا، فارغ از جنبههای سیاسی آن، بهصورت بالقوه میتواند ظرفیتهای شگفتانگیزی در حوزههای مختلف برای کشور ایجاد کند. با توجه به گستره ظرفیت تجاری و اقتصادی میان چین و ایران، بسیاری از صنایع در ایران میتوانند از این توافق متاثر شوند. تاثیراتی که میتواند در نهایت بر بازار سرمایه ایران اثرگذار باشد.
برجام و قرارداد ایران-چین
با این حال به نظر میرسد تاکنون اخبار این توافق نتوانسته واکنش فعالان بازار را برانگیزاند. در حالیکه در جریان توافق برجام حتی شایعههای منتشر شده درخصوص آن نیز میتوانست جریان بازار را تغییر دهد. علی صادقین اقتصاددان و فعال بازار سرمایه درخصوص تفاوتهای این سند همکاری با برجام میگوید: درمورد برجام باید گفت ما تحریمهای بینالمللی ذیل شورای امنیت سازمان ملل داشتیم و آن زمان هرچه به توافق نزدیک میشدیم مجموعه تحریمهای بینالمللیای که بر ایران تحمیل شده بود حذف میشد، بنابراین میتوانست اثر کاملی روی تمامی شرکتهایی که به واسطه تحریمها دچار مشکل فروش شده بودند؛ بگذارد. بنابراین با هر خبر مثبتی از روند مذاکرات تقریبا اکثر سهمها، در صف خرید قرار میگرفتند. او با تشریح این تفاوتها میگوید: اما این توافق جدید که صحبت از آن است، اثری بر روی تحریمهای بینالمللی و تحریمهای آمریکا ندارد. مضاف بر اینکه جامعه ما نیز یکبار انتظارات برداشته شدن تحریم را تجربه کرده است. بنابراین تا رسیدن به توافق ملموس و افزایش احتمال ورود سرمایه خارجی به بخش کامودیتی، پتروشیمی و زیرساخت که شامل فلزات نیز میشود؛ بازار آن را جدی نمیگیرد.
این فعال بازار سرمایه میگوید: در این صورت نیز تحریمهای آمریکا و تبعیت کشورهای دیگر دستخوش تغییر نخواهد شد. بنابر این بازار هنوز این توافق را بهصورت ملموس درک نکرده است و برآورد اثرات آن را بر صنایع مختلف تخمین نزده است زیرا ابهاماتی دارد، به این معنی که مشخصا کدام صنایع و کدام بخشها مورد توجه چینیها قرار میگیرد.
تاثیر منفی بر بازار سرمایه
سید حمید میرمعینی دیگر کارشناس بازار سرمایه درخصوص تاثیرات این قرارداد میگوید: این توافق به دلایل مختلف نمیتواند تاثیر خاصی بر بازار سرمایه بگذارد چه بسا که این تاثیر میتواند منفی باشد.
او با اشاره به حمایت دولت از بازار سرمایه میگوید: به هرحال عمدتا مولفه اصلی رشد بازار در چند ماه اخیر نگاه مثبت دولت به بازار سرمایه بوده است. دولت برای تامین کسری بودجه و همچنین تامین سرمایه نگاه خود را به بازار سرمایه تغییر داد درحالی که اگر این توافق حاصل شود این احتمال وجود دارد که دولت بتواند از طریق فروش نفت به چین و سرمایهگذاری چینیها تامین سرمایه را انجام دهد و از محدودیتهای مالی خارج شود. بنابراین دیگر نگاه ویژهای که دولت به بازار سرمایه داشت بعد از قرارداد تضعیف میشود. میرمعینی اضافه میکند: دومین مولفهای که روی بازار سرمایه اثرگذار است نرخ ارز است. درصورتی که ما بتوانیم به منابع درآمدی نفتی و منابع درآمدی صادراتی دست پیدا کنیم مطمئنا نرخ ارز روند نزولی به خود میگیرد. در شرایط فعلی نرخ ارز بر سودآوری شرکتها و همچنین ارزش جایگزینی دارایی شرکتها و منابع ارزی شرکتها موثر است و در صورت کاهش نرخ ارز تمامی موارد مذکور کاهش مییابد.
او با تشریح تاثیرات منفی احتمالی ادامه میدهد: دولت به واسطه واردات گسترده از چین جلوی تورمی را که در کشور حاکم است میگیرد و این احتمال وجود دارد که صنایع داخلی تضعیف شوند. میرمعینی ادامه میدهد: افزایش قیمتها در چند ماه گذشته و همچنین زمزمههای این قرارداد در چند روز گذشته باعث شده قدرت تقاضا از سوی بزرگان بازار سرمایه کم شود و دیگر مثل گذشته عطش خرید از سهامداران دیگر وجود نداشته باشد. اینها باعث شده است آن روند رو به رشد قبل از انتشار توافق چین مقداری کندتر شود. او با تاکید میگوید: در کل اگر این قرارداد اجرایی و بسته شود میتواند تاثیر منفی بر بازار سرمایه داشته باشد.
این قرارداد بر روی کدام صنایع تاثیرگذار است؟
صادقین درخصوص تاثیر این قرارداد احتمالی میگوید: بخش قابل توجهی از این قرارداد مربوط به زیرساختها است که میتوانیم بگوییم بخش عمده آن مربوط به پروژه جاده ابریشم است. پروژهای که ایران میتواند بخشی از آن باشد. این بخش میتواند صنایع کامودیتیمحور مانند فلزات، کانیهای معدنی و حتی نهادههای انرژی را تحت تاثیر قرار دهد. او ادامه میدهد: حوزه سرمایهگذاری که ارتباط مستقیمی با حوزههای انرژی، نفت و گاز و همچنین صنایع پایین دستی از جمله پتروشیمی و فرآوردههای نفتی و شرکتهایی که تابع این حوزه هستند، از جمله نیروگاهها را میتواند تحت تاثیر قرار دهد. اینها صنایعی هستند که درصورت توافق، با ورود سرمایه، افزایش تولید و اجرای طرحهای توسعه و پروژههای جدید مواجه میشوند. صادقین در ادامه میگوید: برخلاف دید جامعه مبنی بر اقتصاد چین که یک اقتصاد کارمحور با نیروی کار ارزان است. باید بگویم از سال ۲۰۱۶ چینیها دیگر اقتصادی با نیروی کار ارزان ندارند، اتفاقا چینیها هم درحوزه تکنولوژی در سطوح بالای اقتصاد جهان جلو میروند و چین را در ۱۰ سال آینده یک اقتصاد دانش محور یا تکنولوژیمحور خواهیم دید.
نظر شما