سلام نو – سرویس بین الملل: پوتین رهبری کاریزماتیک، رئیس جمهوری مقتدر، سیاستمداری توانمند و البته بسیار باهوش است. با این همه هیچ کدام اینها نباید باعث شود که او را با رئیس جمهور یک کشور اروپایی اشتباه بگیریم، او امنیتیترین رهبر جهان و البته عملگراترین آنان است که رفتارهای خطرناک خاص خود را دارد.
روز جمعه آلکسی ناوالنی، یکی از رهبران برجسته و شناخته شده مخالف دولت روسیه و شخص پوتین، در بیمارستانی در سیبری با مرگ دستوپنجه نرم میکرد، آن هم به خاطر اتفاقی که روز قبلش و در هواپیمایی که از شهر اومسک در غرب سیبری پرواز کرده بود برایش افتاد. ناوالنی ناگهان احساس مشکلات تنفسی میکند و حالش نامساعد میشود و پس از رفتن به دستشویی هواپیما نقش بر زمین میشود.
همه به خوبی میدانند ولادمیر پوتین اهل شوخی و مدارا با مخالفینش نیست. او کمتر علیه مخالفینش موضع میگیرد و بیشتر علیه آنها عمل میکند! زندان، حبس و البته مرگهای عجیب و غریب در انتظار مخالفینی است که پای خود را فراتر از خطوط قرمز نانوشته پوتین بگذارند.
پوتین حداقل دو پرونده و اتهام مشابه دیگر هم دارد. مسمومیت آلکساندر لیتوینینکو با پولونیوم در سال ۲۰۰۶ در لندن و سرگئی اسکریپال جاسوس روسی که به انگلستان پناهنده شده بود و در سال ۲۰۱۸ در شهر سالزبری به همراه دخترش یولیا با ماده عصبی نوویچوک مسموم شدند.
هر چند هر دو سوژه در نهایت جان به در بردند، اما هر دو دردسرهای خاص خود را برای روسیه داشتند به خصوص پرونده سال ۲۰۰۶ در لندن که حداقل در ظاهر از مسکو انرژی زیادی گرفت.
آیا واقعا پوتین پشت ترورهای روسی است؟
پرسش مهم این روزها این است که آیا پوتین پشت این ترورها است یا نه؟ عموما جواب به چنین سوالی در همان لحظه اول مثبت است. ترور به وسیله سم روشی کلاسیک در روسیه است که مورد استفاده تزارها و البته استالین بوده و پوتین هم ثابت کرده که میراثدار بر حق هر دو است.
اما حامیان پوتین معتقدند پوتین چنین کاری نمیکند چون ترور مخالفان نه تنها برای او سودی ندارد، بلکه مثل دو پروندهای که ذکر شد توجهات منفی به او را زیاد میکند و برای روسیه تنش بیهوده میآفریند.
به طور مشخص درباره الکسی ناوالنی هم او مخالفان بسیاری داشت که تشنه به خونش بودند. او فعال ضد فساد بود و با مبارزه با فساد دشمنهای زیادی برای خود تراشید که انگیزههای بیشماری برای حذف او از صحنه داشتند. این مخالفان با تقلید از شیوه مرسوم ترور در روسیه نه تنها قصد حذف الکسی را داشتند بلکه پشت پوتین هم پنهان میشوند.
با این همه ناوالنی در دوره فعالیتها و اقدامات خود به عنوان یک چهره برجسته اپوزیسیون با لیست مزاحمتهای طولانی و پرباری از سوی دولت و حامیانش رو به رو بود.
او با تعداد زیادی شکایت و اقدام قضایی و همچنین حملات پی در پی پلیس رو به رو بود. او همچنین در سال ۲۰۱۷ با پاشیده شدن یک ماده سبز رنگ به خود مواجه شد و در سال ۲۰۱۹ یک حمله آلرژیک مرموز داشت آن هم وقتی که در بازداشت پلیس روسیه قرار داشت.
مخالفان پوتین به این مسئله اشاره میکنند که با وجود دشمنان رنگ به رنگ ناوالنی هیچ کس جرأت ندارد چنین کاری را با او بکند و اساسا چنین اقدامی در روسیه بدون اطلاع رئیس جمهور ممکن نیست.
ترور؛ امنیتزا یا امنیتزدا؟
اما آیا این ترورها واقعا آن طور که طرفداران پوتین میگویند برای او سودی ندارد؟ از یک منظر این ترورها به معنی تمام کلمه ترور و وحشت آفرین هستند و میتوانند جو عمومی اعتراضها در روسیه را بترسانند و مجبور به سکوت کنند.
از سوی دیگر اما افزایش چنین اقداماتی، چه از سوی پوتین باشد و چه دیگران، منجر به افزایش نارضایتی و خشم عمومی نسبت به دولت میشود و جایی با جرقهای منفجر خواهد شد.
این ترورها میتواند هر دو اینها را برای پوتین و حکومتش به همراه داشته باشد. پوتین بهتر از هر کسی میداند که اگر ترور مخالفین تبدیل به رویه شود کارکرد وحشتزای خود را از دست میدهد و به جای آن به عنوان عامل شجاعت بخشی به مخالفینش عمل میکند.
این مسئله وقتی مهمتر میشود که بدانیم با تغییرات اخیر در قانون اساسی روسیه و ماندن پوتین در قدرت او باید فکری برای تخلیه انرژی قدرت و به روز کردن ساختار آن نیز بکند تا توان پاسخگویی به اعتراضات پیش رو را داشته باشد.
با این تفاسیر این که ترور اخیر کار پوتین بوده یا نه و این که آیا این کار به سود او تمام میشود یا به ضررش به روزهای آینده، مواضع دولت درباره این ترور و البته نتیجه رقابتهای سیاسی داخلی روسیه و نتایج اعتراضات بلاروس بستگی دارد.
نظر شما