سلام نو - سرویس فرهنگ و هنر : در سال ۱۳۷۹ مسئولین خانه سینما، همزمان با جشن صد سالگی سینما در ایران سفر مظفر الدین شاه به فرهنگ و آوردن دستگاه سینماتوگراف به داخل کشور در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۲۷۹ را مبنای روز سینما قرار دادند و این روز را در تقویم ملی کشور به عنوان روز ملی سینما به ثبت رساندند، از آن روز چیزی نزدیک به ۲۰ سال و از سفر تاریخی مظفرالدین شاه حدود ۱۲۰ سال می گذرد.
سینما خیلی زود و پس از ۵ سال حضورش در فرنگ وارد کشور شد، سینما و دستگاه سینماتوگراف (نخستین دوربین فیلمبرداری) در سال ۱۲۷۴ در فرنگ راه اندازی شد و پس از گذشت ۵ سال مظفرالدین شاه در سفری که به فرانسه داشت سینماتوگراف را وارد کشور کرد، وی در این سفر به میرزا ابراهیمخان صحافباشی که در آن زمان کارش فروش اشیاء تزئینی و لوکس بود و در سهراه مهنا خیابان لالهزار روبروی سینما کریستال مغازه لوکس فروشی داشت، دستور داد تا نخستین دستگاه سینماتوگراف را خریداری کند و وارد کشور نماید.
میرزا ابراهیمخان صحافباشی در آن سفر دستگاه سینماتوگراف را خریداری کرد و به دلیل علاقه شاه به جشنواره های فرنگی از تمامی جشنواره های فرنگی که در آن زمان در فرانسه برگزار شد تصویر برداری کرد و نخستین تصاویر دستگاه سینماتوگراف ایرانی را با آن تصویربرداری از آن مراسمات رقم زد، میرزا ابراهیمخان صحافباشی در مهر ماه سال ۱۲۸۳ در حیاط پشت مغازه خود در خیابان چراغ گاز نخستین سالن نمایش فیلم را راه اندازی کرد و به پخش فیلم های کمدی کوتاه می پرداخت و از فیلمهایی که او نمایش میداد، یکی داستان مردی بود که بیش از صد مرد را وارد کالسکهٔ کوچکی میکرد یا از مرغی بیش از بیست تخم میگرفت.
سالن نمایش کوچکی که میرزا ابراهیمخان صحافباشی راه اندازی کرده بود به صورت خصوصی بود و هر کسی نمی توانست در آنجا ورود نماید و این سالن عمرش بیش از یک ماه قد نداد و خیلی زود تعطیل شد و پس از آن میرزا ابراهیمخان صحافباشی مورد شدیدترین مجازات دستگاه حکومتی قرارگرفت و کار تاآنجا پیش رفت که وی دستگاه پخش فیلم خود را به اردشیرخان (آرداشس پادماگریان) که از تاجران پارچه در آن زمان بود، می فروشد و در سال ۱۲۸۶ به کربلا تبعید شد و پس از مدتی از آنجا به هند مهاجرت کرد.
علت تعطیلی این سالن را بعضی بدگوییهای مردم از سینما و در نتیجه کفرآمیز بودن سینما از سوی شیخ فضلالله نوری میدانند، اما عده ای دیگر معتقدند چون میرزا ابراهیمخان صحافباشی از مشروطهخواهان بوده، بر اثر اختلافاتش با دربار و بدگوییهایی که از سینما صورت میگرفته، بهانهای دست درباریان میافتد و سینما به تعطیلی کشانده میشود.
آرداشس پادماگریان در سال ۱۲۹۱ سالن خود را با نام تجدد در خیابان علاءالدوله روبروی بانک ایران و روس (فردوسی کنونی) راهاندازی کرد، اما این سالن خیلی زود تعطیل شد و پس از آن نیز سالن های دیگری به نام های «مدرن سینما»، «سینما خورشید» و ... را تاسیس کرد اما هر کدام از آنها به دلایلی خیلی زود به تعطیلی کشیده می شد.
نخستین سالن عمومی سینما در ایران را مهدیخان روسی در سال ۱۳۲۲ در خیابان علاءالدوله افتتاح کرد، وی پس از مدتی با اجاره طبقه بالای یک خانه در خیابان امیرکبیر، اول خیابان چراغگاز در خیابان لالهزار، سالن سینمای خود را به آنجا انتقال داد، از ویژگی های این سالن این بود که این سالن تنها شب ها باز بود و تماشاگرانش عمدتاً مردم متولی بودند که بابت تماشای فیلم بهای یک، دو، سه و پنج ریال پرداخت می کردند و معمولاً در این سالن فیلمی نمایش داده می شد که در آن مردی پاکبانی، مشغول جارو کردن کوچهای است، در اینحال ماشین جادهصافکنی از راه میرسد و او را زیر میگیرد و جاروکش به صورت باریک و بلند در میآید و بعد یکی از روی چارپایه با چوبی بر سرش میکوبد و مرد اینبار کوتاه و چاق میشد
تاریخ سینمای ایران پر از اولین هایی است که خواندن پیرامون آن خالی از لطف نیست و به دلیل طولانی نشدن یادداشت صرفاً به ذکر نام آنها خواهیم پرداخت، لقب نخستین فیلمبردار ایرانی در گرو نام «میرزا ابراهیمخان عکاسباشی» و پسر میرزا احمد صنیعالسلطنه عکاسباشی دربار ناصرالدینشاه است، وی نخستین بار در سال ۱۲۷۹ به محض ورود دستگاه سینماتوگراف و نخستین دوربین فیلمبرداری به کشور به کار با آن پرداخت و این لقب را به خود اختصاص داد، هرچند که خان بابا معتضدی در سال ۱۳۰۸ فیلمبرداری نخستین فیلم سینمایی در ایران با نام «آبی و رابی» به کارگردانی اوانس اوهانیانس را انجام داده است و لقب نخستین فیلمبردار حرفه ای ایرانی به او تعلق گرفته است.
اوانس اوهانیانس نویسنده، بازیگر و کارگردان ۶۱ ساله فقید ایرانی با کارگردانی فیلم «آبی و رابی» در سال ۱۳۰۹، لقب نخستین کارگردان ایرانی را به خود اختصاص داد، در فیلم «آبی و رابی» که در ژانر طنز تولید شده هنرمندانی همچون محمدخان ضرابی، غلامعلی خان سهرابیفرد، محمدعلی قطبی، امیر ارجمند، ابوالقاسم آتشی، مادام سیرانوش، اوانس اوهانیانس، احمد دهقان، عباس طاهباز، کاظم سیار و ... به ایفای نقش پرداخته اند و این فیلم در روز جمعه ۱۲ دی ۱۳۰۹، ساعت ۲ بعد از ظهر در سینما «دیدهبان» (مایاک سابق) برای علاقمندان به سینما به نمایش درآمد، لازم به ذکر است که فیلم «آبی و رابی» نیز به عنوان نخستین فیلم ایرانی لقب گرفته است.
سه سال پس از گذشت اولین فیلم ایرانی، «اردشیر ایرانی» نخستین فیلم ناطق ایرانی را در سال ۱۳۱۲ به نام «دختر لر» با هنرنمایی بازیگرانی همچون عبدالحسین سپنتا، روحانگیز سامینژاد،سهراب پوری و ... جلوی دوربین برد و لقب نخستین کارگردان فیلم ناطق ایرانی به اردشیر ایرانی داده شد، این فیلم که در بین مردم آن زمان به «جعفر و گلنار» نیز شهرت یافت در ۳۰ آبان سال ۱۳۱۲ در خیابان لاله زار برای علاقمندان به روی پرده سینما «دیدهبان» (مایاک سابق) رفت، ، لازم به ذکر است که فیلم «دختر لر» نیز به عنوان نخستین فیلم ناطق ایرانی لقب گرفته است.
شهلا ریاحی نویسنده، بازیگر، تهیه کننده و کارگردان فقید ایرانی نخستین کارگردان زن ایرانی است که جرات ساخت فیلم را پیدا کرد و برای اولین بار به عنوان یک کارگردان زن ایرانی در سال ۱۳۳۵ پشت دوربین فیلمبرداری قرار گرفت و لقب نخستین کارگردان زن ایرانی را به خود اختصاص داد، وی فیلم «مرجان» را با هنرنمایی بازیگرانی همچون محمدعلی جعفری، شهلا ریاحی، تقی ظهوری، احمد قدکچیان، رحیم روشنیان و ... جلوی دوربین برد و لقب نخستین کارگردان زن ایرانی را به خود اختصاص داد، لازم به ذکر است که شهلا ریاحی علاوه بر کارگردانی، تهیه کنندگی فیلم را نیز خودش بر عهده داشت.
تکمیل این اولین های سینمای ایران، مطلبی بسی طولانی است که در این یادداشت طبیعتاً نمی گنجد، اما سینمای ایران در این ۱۲۰ سال فعالیت خود روزهای تلخ و شیرین زیادی به خود دیده است و هنرمندان زیادی آمده اند و رفته اند و سختی کشیده اند تا این سینما ۱۲۰ ساله به این درجه از محبوبیت برسد، اما نکته ای که باید در پایان به آن اشاره کرد، روزهای تلخ سینما در شرایط کرونایی است که دیگر رمقی برای این صنعت خسته نگذاشته است و اگر این روال ادامه پیدا کند شاید در آینده ای نزدیک صنعت سینما را همانند صنعت چاپ تا سرحد نابودی بکشاند.
نظر شما