کافی است تا یک مقامی عزم سفر کند و در جمع مردم آن شهر ظاهر شود تا شاخکها به حرکت دربیاید که این سفر قرار است چه منفعت تبلیغاتی را برای او به ارمغان بیاورد؛ انتخابات هم که نزدیک باشد دیگر همه چیز حتی طرز نگاه کردن هم به انگیزههای انتخاباتی منتهی میشود چه برسد به سفرهای استانی.
احمدینژاد را میتوان یکی از سیاسیون و مسئولانی دانست که در زمینه سفر استانی و اقدامات تبلیغاتی ید طولایی دارد اما بعد از او این روزها سفرهای استانی قالیباف است که پررنگتر از هر زمان دیگر به چشم میخورد؛ حال این سوال در ذهن نقش میبندد که اساسا در دایره برنامه ریزی و سیاستگذاری این سفرهای استانی چه جایگاهی دارند؟ سوالی که آن را با عباس عبدی فعال سیاسی و روزنامه نگار اصلاح طلب در میان گذاشتیم.
او میگوید:«واقعیت این است که سفرهای استانی نمیتواند مشکلات مردم را حل کند چرا که اگر اینطور بود باید بهترین دوره این مملکت دوره احمدینژاد میبود در حالی که از هر سو نگاه کنیم میبینیم سیاهترین دوره تاریخ ایران دوره احمدینژاد است»
به گزارش سلام نو، عبدی در این گفتوگو با خبرآنلاین سفرهای قالیباف را هم نتیجه سردرگمی مجلس میداند. آنچه در ادامه میخوانید مشروح این مصاحبه است:
********
* * سفرهای استانی از زمان احمدینژاد اوج گرفت و حتی نامههای مردمی هم دریافت میکردند و امروز هم رویه سفرهای استانی را از سوی سران قوا به ویژه رئیس مجلس مشاهده میکنیم این سفرهای استانی چه جایگاهی در سیاست ما دارد؟
ابتدا باید ببینیم وظیفه سیاستمدار چیست سپس ببینیم که سفرهای استانی در کدام یک از وظایف سیاستمدار را تامین میکند. وظیفه یک سیاستمدار در درجه اول و قبل از رسیدن به قدرت موظف به جلب اعتماد و بسیج نیرو برای کسب رای است و این مسئله اصلی است اما در مرحله حضور در قدرت ضمن اینکه این کار را باید ادامه دهد حل مسائل مردم باید در اولویت باشد؛ در واقع مرحله اول سفر استانی را برای به هدف رسیدن مورد دوم حل مشکلات مردم انجام میدهد.
اگر سفرهای استانی مشکلات را حل می کند چرا در دوره احمدی نژاد حل نشد؟
پس سفرهای استانی بعد از رسیدن به قدرت باید معطوف به حل مشکلات مردم باشد اما واقعیت این است که سفرهای استانی نمیتواند مشکلات مردم را حل کند چرا که اگر اینطور بود باید بهترین دوره این مملکت دوره احمدینژاد میبود در حالی که از هر سو نگاه کنیم میبینیم سیاهترین دوره تاریخ ایران دوره احمدینژاد است.
** اساسا کارایی سفرهای استانی چیست آیا میتوان برای آن کارکرد مدیریتی در نظر گرفت یا وجه پوپولیستی آن غلبه دارد و ...
در نظامهای جدید سفرهای استانی برای حل مشکلات مدیریتی بیمعنی است. برای درک این موضوع کافی است چین را تصور کنیم چطور یک رئیس جمهور میتواند به سراغ یک میلیارد و سیصد میلیون نفر برود و مشکلات آنها را ببیند و مسائل آنها را حل کند؟ یا اساسا مگر قرار است شخص رئیس جمهور مسئله آنها را حل کند؟ این یک ذهنیت غلط و بیربطی است که تصور میشود رئیس جمهور قادر است همه مشکلات را با حضور شخصی حل و فصل کند، مگر رئیس جمهور چقدر توان و فرصت و مهمتر از آن دانش و تخصص دارد؟
وقتی یک رئیس جمهور این تصور را ایجاد میکند که میتواند همه مشکلات را حل کند نتیجه همین میشود که مانند دوره احمدینژاد همه چیز را خراب میکند. اداره امور کشور از طریق نهادها و سلسله مراتب صورت میگیرد اطلاعات و مطالبات مردم هم باید از طریق رسانهها و نهادهای مدنی به عرصه عمومی و مراتب بالاتر منتقل شود و مطالبات آنجا منعکس شود و تحقق آنها نیز از طریق سازمانها ونهادهای رسمی مدیریت و اجرا شود و به لحاظ نظارتی نیز پیگیر این موضوع باشند.
سفرهای استانی بیشتر وجه سیاسی دارد
آنهایی که نمیخواهند کاری انجام دهند این خطوط را قطع میکنند و میگویند خودمان میخواهیم کارها را دنبال کنیم؛ حال این سوال مطرح میشود که شما چطور میخواهید کار کنید؟!! شما بیست دقیقه، یک ساعت اصلا بگویید ۲ روز به یک منطقه سفر کنید چطور در این مدت میخواهید به مشکلات آن منطقه پیببرید؟ اصلا فرض را بر این میگذاریم که در این مدت کوتاه تمام زیر و زبر مشکلات را هم متوجه شدید چگونه میخواهید آنها را پیگیری کنید؟ بنابراین سفرهای استانی به لحاظ مدیریتی کلا منتفی است و بیشتر وجه سیاسی دارد و هدف آن ایجاد یک خون جدید در رگ های آن استان است. لذا اصل کار را باید نهادهای مربوط به آن شهر یا استان انجام دهند مطالبات و خواستهها نیز باید از طریق رسانههای آزاد مطرح و پیگیری شود حال هر رئیس جمهوری که این نوع نهادهای اجرایی کارآمد را ندارد و آنها را ایجاد نمیکند و نیز اجازه نمیدهد نهادهای مدنی و رسانهها آزادانه عمل کنند که مطالبات مردم را منعکس کنند به ناچار مجبور میشود چنین سفرهای استانی را انجام دهد تا بگوید دارم کار می کنم که هیچ فایدهای هم ندارد.
**شخصیت های سیاسی هم در آستانه هر انتخابات بنایشان را بر سفر به نقاط خاص و محروم می گذارند، به نظر می رسد کارکرد مثبت این نوع سفرها که همان ارتباط چهره به چهره مسئولان با مردم است ذیل چنین تحرکاتی پنهان شده است
همانطور که عرض کردم ایرادی ندارد یک فرد برای انجام کار تبلیغاتی و انتخاباتی به چنین سفرهایی برود و سلسله سفرهای انتخاباتی خود را کلید بزند اما این سفرها بجز موارد خاص نباید در مقام یک مسوول اجرایی دولتی صورت بگیرد بلکه این سفر باید از منظر شخصی باشد که میخواهد برای جلب اعتماد مردم برنامه و وعدهای بدهد تا در صورت رسیدن به قدرت این وعده انتخاباتی را عملیاتی کند.
نباید در وعده دادن به مردم از کیسه خلیفه بخشید
پس این سفرها باید یک سفر شخصی باشد و نه یک سفر حکومتی چراکه در غیر اینصورت چنین سفرهایی سوء استفاده از امکانات دولتی محسوب میشود. حال اگر افرادی میخواهند ریاست جمهور شوند باید به طور مستقل به سفر بروند و خیلی هم خوب است، میتوانند قول و وعده هم بدهند البته نه وعده دروغی که از کیسه خلیفه ببخشند که امروز انجام میشود بلکه وعدهای که قرار است اگر در مقام رئیس جمهور قرار گرفتند اجرایی خواهد شد و بکوشند مردم را در این راستا قانع و جلب مشارکت کنند بطور طبیعی هزینه آن را نیز باید از جیب خود بپردازند و نه از امکانات و بودجه دولتی. البته برخی سفرها برای همراهی با مردم خیلی هم خوب است بویژه زمانی که حوادث ناگواری مثل سیل و زلزله رخ میدهد.
سرکشی نمایندگان به دیگر حوزه های انتخابیه قابل قبول است اما...
**در مجلس فعلی چندین بار نیز نمایندگان دیگر حوزه های انتخابیه سفرهای جمعی به برخی نقاط کشور داشته اند، با توجه به مسئولیت تعریف شده برای نمایندگان هر حوزه انتخابیه، این نوع رفتارها را چطور می توان تحلیل کرد.
نه اینطور نیست؛ نمایندگان نماینده همه مردم و در برابر همه مسائل کشور مسوول هستند اگر واقعا یکجایی اتفاقی افتاده است هیچ ایرادی ندارد نماینده دیگر حوزههای انتخابیه هم به آنجا سرکشی کنند؛ به هر حال این نماینده مردم ایران است به شرط آنکه کار کنند، به شرط آنکه بازی در نیاورند و در چارچوب وظایفشان حرف بزنند؛ به شرطی که نماینده واقعی مردم باشد و نه رانتی.
اما اگر قرار باشد برای شوآف آنجا بروند و بعد بیایند بگویند دولت کاری انجام نداده این تنها یک نمایش تبلیغاتی است لذا پرسش اساسی است این است وقتی نمایندگان به شهر دیگری سفر میکنند چه کاری میخواهند انجام دهند؟ نمایندگان بیش از دو وظیفه قانونگذاری و نظارت به عهده ندارد برای مثال فلان نقطه آب ندارد این موضوع چه ربطی به قانونگذاری دارد؟ میتواند در راستای وظیفه نظارتی از وزیر سوال یا او را استیضاح کنند که چرا این کار را انجام نداده است اما نمیتواند به مردم قول بدهد که این کار انجام میشود یا نمیشود. ولی اگر سفر به شهرهای دیگری غیر از حوزه انتخابیه خود داشته باشند از این بابت ایرادی متوجه آنها نیست که خوب هم هست.
سفرهای استانی قالیباف احتمالا زمینه ای برای انتخابات ریاست جمهوری است
** واکنش های زیادی به سفرهای استانی قالیباف طی روزهای اخیر مطرح شده است، شما کدام نگاه به این سفرها را قبول دارید؟
من خیلی پیگیر کار آنها نبودم اما قاعدتا آقای قالیباف چون در مجلس نمیتواند کاری بکند و هیچ برنامهای هم ندارند بنابراین با یک رفتار جایگزین میخواهند نشان دهند که کاری انجام میشود و هم اینکه زمینهای باشد برای انتخابات ریاست جمهوری احتمالی.
سفرهای سیاسی نباید تفرقه انداز و زیانبار باشد
**وعده هایی که اغلب در این سفرها داده میشود با توجه به اینکه بعد اجرایی ان فقط برای دولت است چقدر میتواند برای دولت هزینه زا باشد.
طبعا نمایندگان نمیتوانند در مورد وظایف دولتی قولی دهند ولی فعلا چون شکاف شدیدی میان دولت و مجلس وجود دارد و از سوی دیگر مسوولیت پذیری هم وجود ندارد هرکسی در کار آن دیگری دخالت میکند و طبعا مردم هم تمایز چندانی میان نهاد دولت ومجلس نمیدهند و همه را جزو ساختار حکومتی میبینند و اگر بد شوند با همه آنها بد میشوند بنابراین یکی از ضعفهای ساختار سیاسی ایران همین تشتت آن است و هر نوع اقدامی که میتواند وحدت بخش باشد عین سفرهای سیاسی برای اینها تبدیل میشود به یک عامل تفرقه انداز و زیانبار.
نظر شما