سلام نو – سرویس اقتصادی: بر اساس نظرسنجیهای انتخابات آمریکا احتمالا این جو بایدن است که رئیس جمهور بعدی آمریکا خواهد بود اما دونالد ترامپ بسیار امیدوار است. اگر ترامپ نتواند اندک شانس خود را با یک معجزه به سرانجام برساند و بایدن وارد کاخ سفید شود به نظر میرسد بار دیگر فرصت مذاکره ایران و آمریکا مهیا میشود.
حضور بایدن در کاخ سفید و مذاکره احتمالی بین ایران و آمریکا تا چه اندازه میتواند اقتصاد ناخوش احوال ایران را متحول کند؟ آیا اثر این حضور و مذاکره یک اثر موقت خواهد بود و با بازگشت پول نفت، وضعیت اقتصاد مثل سابق خواهد شد یا چند سال اقتصاد بدون نفت باعث تحولاتی مثبت در اقتصاد ایران شده است؟
بهنام ملکی، اقتصاددان و استاد دانشگاه در گفتوگو با سلام نو هرچند حضور احتمالی بایدن در کاخ سفید را فرصتی مناسب برای اقتصاد ایران میداند اما تاکید میکند که اگر مشکلات داخلی اقتصاد همراه با مشکلات خارجی حل نشود فرصت بایدن میتواند تبدیل به تهدید شود.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
آیا میتوانیم از پیروزی احتمالی بایدن بهره ببریم و این اتفاق اثر ملموسی در زندگی مردم داشته باشد؟
بهره برداری از انتخابات آمریکا بستگی به هوشمندی دولت ما دارد. اگر نظام سیاسی از این رخداد بهره کامل را ببرد میتوان به تاثیرات مثبت این اتفاق امید داشت، ولی اگر قرار باشد روالهای سابق ادامه داشته باشد، باوجود تاثیر کوتاه مدت بر بازارهایی مثل دلار،طلا نفت و... روند سابق ادامه خواهد داشت و این فرصت از دست خواهد رفت.
در این سالها ما ناخواسته به سوی اقتصادی بدون نفت رفتیم آیا بهره برداری از فرصتی که گفتید منجر به باز شدن شیر نفت به اقتصاد نمیشود؟
اقتصاد بدون نفت آرزویی است که برای توسعه باید محقق شود و ما باید اساسا بدون خام فروشی که شبیه کلیه فروشی در اقتصاد است چرخ اقتصاد را بچرخانیم. اگر بنای ما از فرصت این باشد که مجددا به نفت فروشی و خام خواری دست بزنیم فرصتها تبدیل به تهدید میشود، ولی اگر بنا براستفاده از تواناییهای مغزی جامعه باشد و چرخ را از ابتدا اختراع نکنیم میتوان از فرصتها بهره برد.
به طور نمونه اگر ما بهرهوری را بالا ببریم و به جای دستکاری بیهوده بودجه در مجلس و نگاه کردن به آن به عنوان گوشت قربانی، قانون بهره وری را تصویب کنیم بسیاری از مشکلات حل میشود. اگر ارتقاء بهرهوری به معیار تشویق و تنبیه تبدیل شود و نفت به عنوان ابزار توسعه،صرف خرید ابداعات و تجاری سازی اختراعات قرار گیرد بسیاری از مسائل ما حل میشود.
اگر قرار باشد نفت به جای هزینه شدن برای توسعه اقتصاد دانش بنیان و اختراعات مانند سابق خرج هزینه های غیر یا ضد توسعه ای شود و آن را خام بفروشیم و دعوا سر این باشد به چه کسی کمتر و به چه کسی بیشتر پول نفت برسد در نهایت هیچ سودی به تمام آحاد جامعه نمیرسد و به ویژه دهکهای پایین از نعمت پول نفت بیبهره میمانند، آن هم در حالی که دهک بالا به هر شکل در هر زمانی بهره خود را میبرد.
به جز قانون بهرهوری چه اقداماتی میتواند صورت بگیرد که ما حداکثر استفاه را از فرصت اقتصادی آمریکا ببریم؟
اگر قرار بر مذاکره با آمریکا باشد ما باید بحث انتقال تکنولوژی را پیش بکشیم و سعی کنیم دانش پیشرفته شرکتهای آمریکایی را وارد کشور کنیم تا تعامل برابری رخ دهد. این که ما بخواهیم صرفا بحث فروش نفت را داشته باشیم منجر به غارت نفت میشود و فرقی هم بین آمریکا و دیگر کشورها نیست.
اساسا ننگی بالاتر از این نیست که ما بیش از ۱۰۰ سال است که خام فروشیم و هنوز هم نفت را خام میفروشیم. چرا صنایع پتروشیمی پالایشگاهی و...ما نباید این قدر توسعه مییافت که حتی نفت خام آسیای میانه و...را هم ما پالایش کرده و به فروش برسانیم؟ بخشی از این مشکل را انتقال تکنولوژی از جوامع پیشرفته حل میکند. البته باید دنبال احیای گشایشهای برجام هم باشیم.
ما در چند برهه نتوانستیم سودی که لازم است را به کشور برسانیم اما حداقل در شرایط جدید سعی کنیم حداکثر بهره را از فرصت احتمالیای که در راه است ببریم. در دوران ۴سال اخیر دهکهای پایین بشدت دچار فروپاشی شدند و به نوعی باید گفت ترامپ با اره سر ما را برید و اگر فرصتی برای حل و فصد چالش ها رخ داد باید انتخابهای خوب داشته باشیم.
از سوی دیگر ما باید تصمیمات جدی و مهمی در داخل بگیریم و به عنوان نمونه به سمت سازمان تجارت جهانی برویم و نظام غیرشفاف بازرگانی و تجاری خود را شفاف کنیم. نظام فعلی تجاری باعث شده تا برخی با رانت از هر رخدادی نوسانگیری کنند. اگر سهمیهها را به مزایده میگذاشتیم که اراده لازم نبود، بهتر است اصول سازمان تجارت جهانی را پیاده کنیم زیرا شفافیت رخ میدهد و تکلیف همه روشن میشود.
شما نگاه کنید امروز برای تولید یک خودرو دلال ۴۰۰ درصد سود میبرد اما یک تولید کننده ۴۰۰ درصد ضرر میکند.کدام نظام اقتصادی میپذیرد که دلال سود کلان کند و تولید کننده ضرر؟ سیستم فعلی اقتصاد ما دست آوردی جز بریدن سر تولید کننده صادق و واقعی در قطعه سازی نداشته است واقعیتی که شورای رقابت، مجلس و...باید به ملت پاسخگو باشند.
در گام بعدی نظام اقتصادی ما باید شفاف، رقابتی و غیررانتی باشد و باید هر کاری که میتوانیم برای مبارزه با فساد انجام دهیم تا سرمایهگذار خارجی وارد کشور شود، نه اینکه صرفا با فروش نفت مثل بچه پولدارها به نفع طبقات برخوردار رفتار کنیم.
اقدام دیگر ما باید همانند امثال نروژ وفاداری به صندوق توسعه ملی باشد و پول نفت مستقیم به آن صندوق برود تا با سرمایهگذاری درست در سهام معتبر و انتقال دانش فنی راه بلند توسعه را کوتاهتر کنیم.
در مجموع به نظر میرسد برای بهره بردن از فرصت احتمالی انتخابات آمریکا به صورت همزمان باید اقدامات گسترده داخلی و خارجی را انجام داد و با مذاکره احتمالی تمام مشکلات حل نمیشود.
بله. میتوان گفت ۷۰ درصد مشکلات ما داخلی و ۳۰ درصد خارجی است. اولویت ما باید تعامل برابر با جهان خارج، حذف رانت و فساد و اجرای تصمیمات علمی باشد و سایه تصمیمهای سیاسی را سر اقتصاد کم کنیم.
اگر بایدن بیاید فرصتهایی برای ما ایجاد میشود که اگر از آن بهره نبریم همان فرصتها تبدیل به تهدید میشود و مشکلات اقتصاد ما را بیشتر میکند. همین حالا هم مراکز تحقیقاتی ما باید موقعیتها را رصد کنند و ببینند چگونه میتوانیم ارتباطات سیاسی، اقتصادی و علمی خود را گسترش دهیم تا بیشترین بهره را از فرصت احتمالی ببریم.
شما نگاه کنید امروز چین و روسیه هم با ما ارتباط بانکی ندارند و ما برای بهره بردن از فرصت اقتصادی آنان نیز به بهبود ارتباطات سیاسی نیاز داریم و نمیشود از آن بعد چشم پوشی کرد.
باید پذیرفت ما در مقطع کنونی ضربات سنگینی از خارج خوردیم و از اندک فرصتهای موجود هم آن چنان که باید استفاده نکردیم. شما به شرکتهای دانش بنیان نگاه کنید. در این سالها چقدر به این شرکتها اولویت موثر دادیم و آنها آنها را به سمت تجاری سازی بردیم؟ اگر فشار آمریکا امروز تمام شود این شرکتها فردا چه مقدار از بازار منطقه را میتوانند به دست بیاورند؟
نظرات