سلام نو – سرویس فرهنگ و هنر: حالا چهل روز است که دیگر محمدرضا شجریان با مردم ایران هم نفس نیست، مردی که سالهای طولانی صدای خوش عموم مردم ایران بود و آواز گرمش همدم غم و شادی آنان بود. از انقلاب تا جنگ، زلزله، اعتراض و عشق، شجریان همیشه حرفی برای گفتن داشت، حرفی که در قامت هنرش و به زیباترین شکل بیان میشد.
حالا و چهل روز پس از درگذشت شجریان میتوان با جرات، جدیت و قطعیت بیشتری از سختی تکرار یا حتی تکرار ناپذیر بودن محمدرضا شجریان سخن گفت، هنرمندی که جز استعداد، پشتکار و تکنیک کم نظیرش در حوزه موسیقی منش و هوشی کم نظیر داشت که نه تنها بین اهالی موسیقی بلکه بین عموم اهالی هنز کم یاب است.
محمدرضا شجریان آدم انتخابهای درست بود، انتخابهای درستی که کرد و انتخابهای نادرستی که نکرد. در تمام دنیای موسیقی ایرانی باید شجریان را هنرمندی با بیشترین انتخابهای درست دانست. ارزش انتخابهای شجریان زمانی مشخص میشود که به یاد بیاوریم او یکی از بهترین صداهای موسیقی ایرانی را داشت و از نظر تکنیکی کم نظیر بود و بسیاری برای کار کردن با او صف میکشیدند، اما او حاضر نشد با هر کسی کار کند و هر کاری را بخواند تا لیستی بلند بالا از کارهای درخشان را برای خود رقم بزند. او خودش به درستی در یکی از مصاحبههای خود گفت که شهرتش به خاطر آوازهایی است که نخواند.
این ظرافت در انتخاب در تمام ساحات زندگی او از جمله مواضع سیاسی و اجتماعی شجریان نیز به چشم میخورد. هرچند شجریان گاه اظهارنظرهای سیاسی و اجتماعی میکرد اما هیچ گاه در تله رسانهها نیافتاد و خود را خرج یک جریان سیاسی نکرد، حتی اگر دوستانش به آن جریان سیاسی نزدیک بودند.
شجریان آدم تلاشهای کم نظیر و یادگیری پیوسته بود. بارها از خاطرات تمرینهایش به خصوص در کوه میگفت. با وجود صدای کم نظیرش هیچ گاه از تمرین کناره نگرفت. آن طور که خودش بارها گفت این قدر میخواند و این قدر با حنجرهاش تمرین میکرد که صدایش به سختی در میآمد.
به هیچ روی اهل تظاهر نبود. با این که به شهادت هوشنگ ابتهاج اهل هیچ نوع دود و الکلی نبود هیچ گاه زهد فروشی نکرد، آن چنان که باوجود وضع مساعد مالی هیچ گاه فخر فروشی هم نکرد.
شجریان بدون ادعاهایی مثل مدرن یا تلفیقی بودن، نوآوریهای بسیاری در موسیقی سنتی ایران کرد و چهارچوبهای بسیاری را با اتکا به ریشههای ادبیات و موسیقی ایرانی گسترش داد.
حالا چهل روز پس از درگذشت او به خوبی میدانیم شاید خوش صداتر و مستعدتر از او خوانندهای زاده شود، اما این که آن خواننده بتواند به جز استعداد، چنانِ شجریان مجموعهای از بهترین انتخابها را داشته باشد، مغرور نشود و استانداردهای هنر را ارتقا دهد بسیار دشوار و دور از دسترس است، چنانچه همایون که دست پروده شخص شجریان است نیز برای رسیدن به آن نقطه راهی بسیار دشوار در پیش دارد، نقطهای که باعث محبت کم نظیر مردم شد.
شجریان درباره این محبت کم نظیر میگوید: من بالاترین سرمایه را دارم و آن محبتی است که مردم به من دارند. این شعار نیست، یک اعتقاد قلبی است. این که مردم مرا دوست دارند را با هیچ چیز دیگری عوض نمیکنم. بعضیها میخواهند با پول و قدرت مردم را بخرند و فکر میکنند که میتوانند این کار را بکنند. اما مردم را در واقع ما خریدهایم. نه خودشان را، دلشان را. من این کار را کردهام. بهایش هم کم نبوده. یک عمر زندگی بوده.
نظر شما