به گزارش سلام نو، روزنامه ایران در یادداشتی با اشاره به ترور شهید فخریزاده و دست بالای ایران در این باره در جوامع بینالمللی نوشت: در روابط متلاطم ایران و عربستان، کشور ما در حال گرفتن دست بالاتر و موضع طلبکاری بود. خصوصاً پس از اعدام شیخ نمر توسط دولت سعودی که سیلی از واکنشهای جهانی را در پی داشت؛ از محکومیت توسط سازمان ملل گرفته تا واکنشهای منفی و ابراز نگرانی توسط اتحادیه اروپا و امریکا.
در ماههای قبل از این اعدام، جمهوری اسلامی ایران بزرگترین حامی این روحانی شیعه عربستانی و جدیترین معترض نوع برخورد حکام سعودی با او بود. یک اتفاق در شامگاه ۱۲ دیماه ۹۴ اما ورق را برگرداند؛ حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد. اتفاقی که دو پیامد داشت؛ اول اینکه امواج خبری آن خیلی زود باعث فراموشی ماجرای اعدام شیخ نمر در افکار عمومی جهان شد و دوم هم اینکه به سرعت عربستان سعودی را در موضع «مظلوم» و «طلبکار» قرار داد.
موضعی که دامنه تأثیر آن از حج تمتع گرفته تا مسابقات فوتبال را متأثر از خود کرد و میبینیم که هنوز آثار آن از بین نرفته است. در پی این حمله همان کشورها و مجامع بینالمللی که به فاصله کمتر از یک روز قبل مشغول محکوم کردن عربستان سعودی بابت اعدام شیخ نمر بودند، دست به کار نوشتن بیانیههایی جدید و شدیداللحنتر برای محکوم کردن اتفاق رخ داده در تهران و مشهد شدند. نکته اینکه در بسیاری از این بیانیههای محکومیت علی رغم موضع رسمی دولت و حاکمیت، این رفتار و حمله به پای نظام جمهوری اسلامی ایران نوشته شد نه جمعی که «خودسرانه» دست به اقدام زدند. طبیعی است که در این میان دلجویی از دولتی که تا ساعاتی قبل در مقام یک «ناقض حقوق بشر» قرار داشت هم وارد دستور کار شد. اینگونه بود که یک رفتار محاسبه نشده به سرعت تنها چند ساعت، موضع «طلبکاری» ایران در مقابل عربستان را در فضای سیاست بینالملل تبدیل به «بدهکاری» کرد.
این روزها نیز مجلس بسرعت طرحی را برای توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی تصویب میکند که نتیجه عملی آن خروج ایران از برجام است. کاری نداریم که نام آن را طرح لغو تحریمها گذاشتهاند و معلوم نیست چگونه نتیجه گرفتهاند که خروج از برجام منجر به لغو تحریم میشود؟ کما اینکه سؤال این است که اگر برجام باعث تحریم است، دلیل شش قطعنامه سازمان ملل در دولتهای نهم و دهم چه بود؟
مسأله در واقع این است که چرا یک تفکر سیاسی درست در بزنگاههایی که جمهوری اسلامی ایران در موضع «طلبکار» قرار گرفته، تصمیماتی میگیرد و اعمالی نشان میدهد که باعث «بدهکار» شدن کشور در نظام بینالملل میشود؟ چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم، نظام بینالملل از قواعدی پیروی میکند که باید در محاسبات ما لحاظ گردند. حتی کشورهای دوست ما نیز کمتر این قواعد را میشکنند؛ نمونه مشخص آن همراهی چین و روسیه با ۶ قطعنامه سازمان ملل علیه ایران در سالهای ۸۴ تا ۹۲ است. درک این موضوع که فضای بینالملل و حتی دوستان ایران چندان تحمل خروج کشورمان از نظام بازرسی های آژانس را ندارند و یا اگر داشته باشند در آن صورت امکان و منطق دفاع از ما را نخواهند داشت، چندان کار سختی نیست. کما اینکه روز یکشنبه و تنها ساعاتی پس از تصویب طرح مجلس، «میخاییل اولیانوف» نماینده دائم روسیه در آژانس بینالمللی انرژی اتمی به این تصمیم واکنش منفی نشان داد. خلاصه موضوع این است که ما ، هم نتایج این نوع بازی را در مراحل مختلف آزمودهایم و هم اینکه محاسبه آثار آن نه تنها کار سختی نیست که امروز با توجه به روشن شدن بسیاری از مسائل، بسیار ساده و بدون پیچیدگی است. اینکه چرا این محاسبه هنوز توسط برخی گروهها انجام نمیشود و یا به نتیجهگیریهای دیگری میانجامد، جای سؤال جدی دارد.
نظر شما