به گزارش سلام نو روزنامه آرمان ملی نوشت: تدوین قانون جدید انتخابات یکی از پرحاشیهترین اقدامات مجلس یازدهم بود. کارشناسان و فعالین سیاسی انتقادات بسیاری را به این قانون وارد دانستهاند. با این حال ایراداتی که به قانون پیشین انتخابات وارد بود، در قانون جدید حل نشده و مشکلات پیشین نیز دامنه گستردهتری پیدا کرده است. در همین راستا گفت و گو با سیدمحمود میرلوحی، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو شورای شهر تهران را میخوانید.
قانون جدید انتخابات در حال تدوین است و بر اساس آن روسای قوای مقننه و قضائیه لازم نیست برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری از سمت خود استعفا بدهند. این تصمیم چه پیامدهایی برای کشور دارد؟
در گذشته نیز این موضوع در قانون لحاظ نشده بود و آقای ناطق با وجود حضور در مجلس، نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد. مسأله اصلی این نیست. مشکل از نقطهای است که این افراد به قانون انتخابات ورود کردند. مشکل انتخابات و قانون انتخابات ما این است که همه مواد قانون قبلی نیز با یک تبصره استصوابی به تعلیق درآمده است. اساسا اگر بناست قانون انتخابات اصلاح شود، باید بیشتر به سمت رقابتی شدن، عدم مداخله نیروهای مسلح و شفاف شدن منبع درآمدی تبلیغات انتخاباتی حرکت کند. این بخشها سالها اصلاح نشده است. حتی در همین خصوص مجمع تشخیص به دستور مقام معظم رهبری بررسیهایی را انجام داد و ۱۰ پیشنهاد برای اصلاح قانون ارائه داد. برخی نمایندگان میگویند، مشاوران نامزد انتخاباتی باید از پیش مشخص شوند یا نامزد انتخاباتی مانند جوانی که میخواهند گزینش کنند، باید بیاید و ثابت کند که مانند این افراد فکر میکند و یک اصولگرای دو آتشه و آتش به اختیار است. نکات و اشکالات قانون جدید انتخابات از این جنس است.
این موضوع که روسای قوا باید استعفا بدهند یا نه، نکته مهمی نیست. دیدیم در انتخابات ۹۸ با دست و فرمان شورای نگهبان و نظارت استصوابی، مشارکت حداکثری مردم زیر سوال رفت و آنها پای صندوقها حاضر نشدند. باید ببینند که مشارکت حداکثری مردم چطور محقق میشود، انتخابات رقابتی میگردد و همه کسانی که قانون اساسی را میپذیرند به صحنه بیایند و شرکت کنند. باید دید چطور میشود که رسانه ملی بیطرف باشد و امکانات خود را در اختیار همه قرار دهد، دستگاه قضائی و نیروهای مسلح بیطرفی خود را حفظ کنند، منبع درآمدی تبلیغات نامزدها معین شود و خود شورای نگهبان بیطرف باشد.
آیــا نقش احزاب به درستی توسط مجلس در قانون جدید لحاظ شده است؟
هفته گذشته رئیسجمهوری اشاره درستی کردند که نقش حزب و احزاب در انتخابات را پررنگتر کنیم. میبینیم که کشور ما از این کمبود لطمه میخورد. رسمی که در ایران هست، در دنیا منسوخ شده است. یک هیأت که عملا خود متعلق به یک جناح است و تابلو داراست و افرادی که در نهاد هستند، تقریبا از برندهای یک جناح اصولگرا تلقی میشوند. رسم در کشور ما این است که اینها بنشینند و تصمیم بگیرند که فردی مانند آیتا... هاشمی رفسنجانی صلاحیت ندارد. مسائلی از این دست باید حل بشود. قانون انتخابات این نیست که نامزد انتخاباتی برنامه خود را بنویسد، تحویل کسی بدهد و تصمیم بگیرند که برنامه او درست و جامع بوده و مردم به این افراد رای بدهند. ریاست جمهوری در دنیای امروز، نماینده یک جریان فکری بوده و جریان فکری برای خود دیدگاه و برنامه دارد. کسانی که پشت سر یک نامزد انتخاباتی قرار میگیرند، باید حزب و جریان مشخص باشند، نه اینکه فردای انتخابات مردم متوجه بشوند که جناح و گروه او چه کسانی هستند.
بایدن رئیس جمهوری آمریکا میشود و اینگونه نیست که با خانواده و اطرافیان خود تصمیم بگیرد که چه کسی در کابینه او قرار بگیرد. او در چارچوب حزب فعالیت میکند و سندها و برنامههای آموزشی، داخلی، خارجی، اقتصادی، بیمهای و درمانی او نیز مشخص است. اگر بناست اصلاحی صورت بگیرد باید به این مسائل ورود کرد. اصلاح قانون انتخابات ۱۵ سال انجام نشد و از زمان دولت اصلاحات، مانع انجام آن شدند تا قوانین انتخاباتی اصلاح شود. ۱۵ سال گذشته و اکنون که بنا بر اصلاح قرار داده شده است، همان نقاط ضعف، ضعیفتر شده و نقاطی مانند انتخابات رقابتی، اصلاح نمیشود. نمایندگان چشم خود را بر این نکات بستهاند.
مجلس موضوع رجل سیاسی را در قانون جدید مورد بررسی قرار نداده و تفسیر این موضوع مجدد برعهده شورای نگهبان قرار داده شده است. علت وارد نشدن مجلس اصولگرا به این موضوع چیست؟
واقعیت این است که قصد مرحوم شهید بهشتی از کلمه رجل، زن و مرد بود. در غیر این صورت مانند مذهب، در کلمه مذهب شیعی تصریح میشد و کلمه مرد استفاده میشد. نوشتند رجل سیاسی تا باب حضور زنان در انتخابات بسته نشود. نه تنها در ریاست جمهوری که در خبرگان نیز باب حضور زنان بسته شده است. در خبرگان قانون اساسی یک خانم داشتیم اما پس از آن دیگر میسر نشد که خانمی در این جایگاه قرار بگیرد. اگر هم بناست اصلاحاتی صورت بگیرد، باید در این بخشها باشد اما دوستان در حال حرکت برخلاف جریان آب هستند. امروز افکار عمومی این مطالبات را دارد. در کشوری که ۶۷ درصد از قبولیهای کنکور آن خانم هستند و کمکم تعداد خانمها در ادارات بیشتر میشود، آیا میتوان آنها را از سمتهایی مانند ریاست جمهوری و وزارت منع کرد؟ ملاحظه میکنیم که جریان اصولگرا خانمها را برای مسئولیتی بیش از خانهداری نمیبیند.
کمتجربی و یکدست بودن این مجلس چه تاثیری در اقدامات آن داشته است؟
همیشه تکصدایی در کشور ما پرهزینه بوده است. آقای احمدینژاد، دولت او، مجلس اصولگرا، قوای دیگر و صدا و سیما برای کشور ما پرهزینه بود و هنوز هم کشور تا سالها و دهههای آینده باید هزینه آن را بپردازد. این افراد در حال آمادهسازی دوباره خود هستند و فکر میکنند که دولت نیز باید با آنان همصدا شود. این تکصدایی مضر است و مجلس باید نماینده همه باشد. قانون اساسی برای آشوریها، زرتشتیها، ارامنه و سایر اقلیتها نماینده دارد.
پیام قانون اساسی در این جا این است که مجلس باید محل همه گروهها و دیدگاهها باشد اما جریانهای سیاسی که در ۳ انتخابات اخیر نشان دادند که میان مردم پایگاه دارند، از حضور در انتخابات غیر محسوس کنار گذاشته شدند. زمانی که مجلس جایگاه همه جریانها نباشد، این اتفاقات رخ میدهد. امروز صدای اصلاحات منطقی و جامع از مجلس شنیده نمیشود. اگر اندک اصلاحطلبان مجلس کوچکترین اشارهای کنند، دوستان همانجا مشت گره میکنند. زمانی که مجلس گرفتار تکصدایی شود، خودشان میگویند و خودشان تایید میکنند. ملاحظه میکنید که رایها به چه صورت است.
نظر شما