به گزارش سلام نو به نقل از ایلنا، «یارانه» کلیدواژهای است که در دههی اخیر، همهی سیاستهای تعدیلی و آزادسازی را با استفاده از آن پیش بردهاند؛ هر زمان خواستهاند سوبسیدی را حذف کنند یا با بهکارگیری هزار پلتیک و ترفند، قیمتها را افزایش دهند، ادعا کردهاند مابهالتفاوت را در قالب یارانه به مردم میپردازیم!
«وعدههای یارانهای» ده ساله شد!
دقیقاً ده سال است که سیاست «وعدههای یارانهای» تداوم دارد؛ در هر بزنگاه اقتصادی که قرار است شاهد تورم قیمتها باشیم، بحث یارانه پیش کشیده میشود و این همان راهکاری است که علیاکبر عیوضی (عضو هیات مدیره کانون بازنشستگان تامین اجتماعی تهران) آن را کلاه گذاشتن سر مردم با وعدههای یارانهای میداند.
سابقهی این قبیل ادعاها به فاز اول اجرای هدفمندسازی یارانهها بازمیگردد؛ ده سال پیشتر، بیست و پنجم مهرماه ۸۹، محمود احمدینژاد (رئیسجمهور وقت) به مردم مژده داد: همزمان با میلاد امام رضا(ع) اولین قسط یارانه نقدی دولت در خصوص هدفمند کردن یارانهها به حساب مردم واریز خواهد شد؛ به این ترتیب، پول نفت بر سر سفرههای مردم خواهد آمد!
در طول ده سال گذشته، به انحای مختلف قرار شده پول نفت، پول سوبسید یا این آخری، پول مابهالتفاوت نرخ ارز، سر سفرههای مردم بیاید اما واقعیت این است که در همین ده سال، سفرههای مردم روز به روز آب رفته و کوچکتر شده است!
دفاع از ارز گران با دستاویز قرار دادن وعدههای یارانهای
این ادعاها هنوز هم تکرار میشود و بازار آن رونق دارد. ده سال بعد از ادعای آمدن پول نفت سر سفرههای مردم، رئیس مجلس شورای اسلامی در دفاع از ارز ۱۷ هزار و ۵۰۰ تومانی، بازهم به همان یارانه متوسل می شود. چهارم بهمن ماه، محمدباقر قالیباف در آیین تجلیل از پژوهشگران برتر مرکز پژوهشهای مجلس، اظهار داشت: مابهالتفاوت ارز بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار میلیارد تومان است که باید به جیب مردم رفته و مشکلات آن را حل کند و مجلس حتماً این کار را انجام میدهد.
وی افزود: میگویند ما به فکر معیشت مردم هستیم، لذا باید گفته شود که ما نیز به فکر معیشت مردم بودهایم و البته خواهیم بود اما این سوال وجود دارد که چرا با ارز ۴۲۰۰ تومانی که قرار بود قیمتها ارزان شود، تا اینکه کالاهای اساسی را در اختیار مردم قرار دهند، اما مشاهده کردهایم که نرخ ارز همچنان بالا میرود و قیمتها هم افزایش مییابد و این به گونهای است که با بالا رفتن نرخ ارز، اقلام اساسی همچون تخممرغ و کالاهای دیگر قیمت دوچندانی پیدا میکنند.
رئیس مجلس شورای اسلامی ادامه داد: اگر به اعداد و ارقام نگاهی بیاندازیم چند ده میلیارد دلار رفته است و میخواهم بگویم تا مهرماه سال ۱۴۰۰ به طور دقیق با همین شرایط سخت ارزی ۴.۲ میلیارد دلار به نهادههای دامی اختصاص یافته است پس مرغ باید با احتساب سالن اجارهای مرغداری، دارو، واکسن، و همه این مسائل، کیلویی حدود ۱۰ هزار تومان یعنی باید یک و نیم دلار باشد، اما مرغ را در حال حاضر کیلویی ۲۵ هزار تومان به مردم میدهید، این سوال وجود دارد که مابهالتفاوت این ارز کجا رفته است؟
وی تأکید کرد: ما حتماً باید در بودجه سال آینده تفکیک کنیم و سیاستی را برای این کار مشخص خواهیم کرد. بنابراین مجلس شورای اسلامی تعیین میکند یارانه را ابتدای زنجیره به مردم بدهد یا اینکه آن را در انتهای زنجیره در اختیار مردم بگذارید؛ این موضوع را مشورت گرفتهایم و البته مشخص هم هست.
چالش اصلی، جایگاه یارانه در نظام تامین نیست؛ یارانه در ابتدای زنجیره تامین یا در انتهای زنجیره تامین پرداخت شود، هیچ فرقی ندارد؛ یارانه یارانه است و هیچ فرقی هم ندارد کجای زنجیره به مردم پرداخت شود؛ مساله اینجاست که آیا دوای درد ارز ۱۷ هزار و ۵۰۰ تومانی و آنچه اقتصاددانان، تورم بیش از ۱۰۰ درصدی در سال آینده میدانند، با یارانه بین ۱۱۰ یا ۱۴۰ هزار تومانی حل میشود؟ و آیا همه مستحقان قرار است این یارانه را بگیرند؟
بیست و چهارم دیماه، سخنگوی کمیسیون تلفیق لایحه بودجه ۱۴۰۰ با اعلام رقم ۱۰۶ هزار میلیارد تومان مابهالتفاوت ارز ۴۲۰۰ و ۱۷۵۰۰ تومانی مصوب در این کمیسیون گفت: در کمیتههای مربوط تا پایان هفته در خصوص نحوه پرداخت مابهالتفاوت ارز که میتواند از طریق بنکارت، یارانه نقدی یا یارانه دارویی باشد، تصمیمگیری میشود.
محاسبات نشان میدهد با فرض توزیع این رقم بین ۸۰ میلیون از افرادی که اکنون یارانه نقدی دریافت میکنند، هر فرد در هر ماه ۱۱۰ هزار تومان یارانه جدید و با فرض اختصاص این مبلغ به ۶۰ میلیون نفر یارانهبگیر معیشتی، هر فرد در هر ماه ۱۴۷ هزار تومان یارانه جدید دریافت خواهد کرد. اما نه این مبلغ، کفاف گرانیها را خواهد داد و نه همه مردمانِ واجد شرایط، این مبلغ را خواهند گرفت!
آیا بازنشستگان یارانه گرفتهاند؟
نگاهی به عملکرد مسئولان در همین ده سال اخیر که گفتمان یارانه و یارانهپردازی به میدان آمده، چند حقیقت را مقابل چشمانمان عیان میسازد: اول اینکه، هر مرحله هدفمندسازی و آزادسازی، منجر به یک شوک اقتصادی و یک موج تورمی بسیار شدید شده و در هر شوک، سفرههای مزدبگیران تقریباً نصف شده است و دوم اینکه در هر مرحله، خیل عظیمی از واجدان شرایط، از چرخه یارانهبگیری به لطایفالحیل حذف شدهاند و کنار رفتهاند.
بنابراین میتوانیم ادعا کنیم، این بار هم مثل تمام دفعات گذشته، همه چیز به ضرر کارگران، بازنشستگان و کمدرآمدها تمام خواهد شد؛ هر زمان خواستهاند از گرانیها دفاع کنند و هربار با اجرای سیاستی، قدرت خرید مردم به خصوص مزدبگیران کاهش یافته، ادعا کردهاند اشکالی ندارد ما یارانه میدهیم تا گرانیها جبران شود! اما آیا واقعاً همه چیز، «جبران» شده است؟!
یکی از کمدرآمدترین گروههای مزدی کشور، بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی هستند؛ علی اکبر عیوضی به عنوان نماینده این بازنشستگان با تاکید بر لزوم افزایش قدرت خرید مزدبگیران کمدرآمد به جای وعده یارانه و سوبسید؛ به ایلنا میگوید: از ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار بازنشسته تامین اجتماعی، با قاطعیت میتوانم بگویم، یک میلیون نفر هم یارانه نقدی نمیگیرند؛ یعنی این گروه کمدرآمد به هزار ترفند از چرخه یارانه حذف شدهاند؛ باید در نظر داشته باشیم ۶۰ درصد این گروه، حداقلبگیر هستند ولی سوال اینجاست که از این ۶۰ درصد، چند درصد واقعاً یارانه میگیرند؟ حال اگر بخواهند با حذف کامل ارز ۴۲۰۰ تومانی، تورم بیشتر برای مردم به ارمغان بیاورند، وضع این گروه وخیمتر خواهد شد؛ اینها یارانه نقدی نمیگیرند و بنابراین «یارانه ارزی» هم به آنها تعلق نخواهد گرفت.
وی با تاکید براینکه اعداد و ارقام دولتیها در ارتباط با بازه گستره یارانهبگیران با واقعیات کف اجتماع همخوانی ندارد، میگوید: عددهایی که میدهند، نمودهای عینی ندارد؛ آنچه مسئولان ادعا میکنند یعنی بیش از نیمی از جمعیت یا به عبارتی از هر ۵ نفر، سه نفر یارانه میگیرند؛ اما ما در کانون بازنشستگان به طور متوسط روزی ۳۰۰ مراجعهکننده داریم که از این ۳۰۰ نفر، شاید ده نفر هم یارانه نمیگیرند!
عیوضی اضافه میکند: اول مشخص کنند همین یارانه فعلی را چطور و به چه کسی میدهند بعد وعدهی یارانه ارزی بدهند؛ هنوز طرح تامین کالاهای اساسی یا یارانه غذا را به جایی نرساندند دوباره سراغ یارانه ارزی رفتهاند؛ من به عنوان یک شهروند این مملکت و به عنوان نماینده بازنشستگان، میخواهم خطاب به نمایندگان مجلس و دولتیها بگویم سر مردم را با گفتمانِ یارانه کلاه نگذارید!
به گفته این بازنشسته، از زمانی که نرخ دلار از ۳، ۴ هزار تومان افزایش یافت و پله پله بالا رفت، بحران معیشتی کارگران و بازنشستگان آغاز و سفرههای مردم کوچک شد و حالا اگر بخواهند به ارز ۱۷ هزار و ۵۰۰ تومانی رسمیت ببخشند، دیگر سفرهای برای کارگر جماعت باقی نمیماند.
او معتقد است؛ وظیفهی اصلی نمایندگان مجلس، افزایش قدرت خرید کارگران و بازنشستگان است نه فرش قرمز پهن کردن برای گرانی و تورم بیشتر؛ مگر نمیبینند شوکهای ارزی چه بر سر معیشت مردم آورده است؟!
تاریخ چقدر زود تکرار میشود! سوبسید را از کالاهای اساسی به بهانه هدفمندسازی برداشتند، گفتند عوضش یارانه میدهیم؛ بنزین را گران کردند، گفتند به جایش یارانه میدهیم؛ حالا میخواهند نرخ ارز را به طور رسمی و قانونی چند برابر گران کنند، بازهم میگویند عیب ندارد، یارانه میدهیم؛ ده سال است که مزدبگیران و بازنشستهها همهی توجه و تمامِ هم و غمشان معطوف به این است که آیا مشمول فلان یا بهمان یارانهی جدید میشوند یا خیر؛ حالا اما با به میدان آمدن گفتمان جدیدی به نامِ یارانه ارزی، همه چیز در سال ۱۴۰۰، وخیمتر خواهد شد: سفرههای کوچکتر، انتظار و دلنگرانیهای بیشتر!
نظر شما