سلام نو – سرویس سیاسی: با تشکیل نهاد اجماع ساز جدید اصلاحطلبان و غیبت معنادار محمدرضا عارف در آن یک سوال جدی شکل گرفت و آن این است که چه کسی قرار است سکان هدایت این نهاد جدید را در دست بگیرد؟
تا همین چند ماه پیش محمدرضا عارف بر صدر هر محفل اصلاحطلبانهای قرار داشت. عارف رئیس شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، رئیس فراکسیون امید و از تعیین کنندهترین چهرهها در بستن لیستهای انتخاباتی اصلاحات بود. او به خاطر کنارهگیری از انتخابات ۹۲ و عدم وابستگی به یک حزب خاص گزینهای ناگزیر و مطلوب برای رهبری و ریاست هر تشکل اجماع سازی به نظر میرسید.
با این حال با عملکرد ضعیف عارف در مجلس، انتقادات از او اوج گرفت و جایگاهش بیش از پیش تضعیف شد. در نهایت با عدم ادامه کار شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، عارف نیز نقش خود به عنوان رئیس را از دست داد. حالا با آغاز به کار نهاد اجماع ساز جدید خبری از عارف نیست. برخی از قهر او با اصلاحطلبان خبر میدهند و برخی دیگر از قهر اصلاحطلبان با او سخن میگویند. اما ظاهراً اصلیترین دلیل غیبت شخص عارف در نهاد اجماع ساز این است که او به طور جدی قصد نامزدی در انتخابات را دارد و اصلاحطلبان نمیخواهند یک نامزد انتخاباتی را به عنوان شخص حقیقی وارد سازوکار اجماع خود کنند.
بهزاد نبوی؛ کاپیتان جدید اصلاحطلبان؟
غیبت عارف، به هر دلیلی که رخ داده باشد، توفیق اجباریای بود که نصیب اصلاحطلبان شد. با غیبت عارف حالا آنها فرصت دارند تا چهرهای مقبولتر و کارآمدتر را به عنوان کاپیتان خود در زمین سیاست انتخاب کنند. این ایده، ایده جدیدی نیست و حداقل از تابستان گذشته حرف آن در بین اصلاحطلبان مطرح است.
غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران تابستان گذشته در گفتوگوی خود با سلام نو با اشاره به اینکه سقف ظرفیتهای اصلاحطلبان به شخص عارف محدود نیست گفت: هیچ وقت سقف این نبود و چهرههای روحانی و غیر روحانی بسیاری هستند که از نظر سیاسی با آقای عارف قابل مقایسه نیستند. چهرههایی مثل آقای نوری، موسوی خوئینیها و بهزاد نبوی هستند که خاک خورده مبارزه سیاسی قبل و بعد از انقلاب هستند و بسیار بیشتر از دیگران مورد احترام هستند.
حالا به نظر میرسد فرصت لازم در اختیار اصلاحطلبان قرار گرفته است و قرار است سکان هدایت اصلاحطلبان در زمین سیاست این بار در اختیار یکی از کهنهکارترین چهرههای این جریان، یعنی بهزاد نبوی قرار بگیرد.
آن طور که حسین مرعشی به خبرآنلاین گفته هیئت رئیسه سنی هدایت نهاد اجماع ساز را تا تعیین هیئت رئیسه منتخب به عهده میگیرند که به نظر او همین هیئت رئیسه سنی برای ادامه کار نیز انتخاب میشوند. ریاست این هیئت رئیسه سنی با بهزاد نبوی خواهد بود. به باور مرعشی فضای کلی حاکم بر این نهاد جدید ریاست نبوی است و او رئیس جبهه اصلاحطلبان ایران خواهد بود.
صفر اسلامی، سخنگوی انجمن اسلامی معلمان ایران نیز با تأیید جدی بودن مسئله ریاست نبوی بر نهاد اجماع ساز اصلاحطلبان به برنا گفت که ملاک انتخاب رئیس «جبهه اصلاحطلبان ایران» سوابق تجربی، سیاسی و پیشکسوتی است و این باعث میشود شانس بهزاد نبوی به شدت افزایش یابد. علی صوفی دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات نیز در اظهار نظری مشابه از شانس بالای بهزاد نبوی برای هدایت نهاد اجماع ساز اصلاحطلبان سخن گفت.
بهزاد نبودی؛ از مبارزه مسلحانه تا سیاستمداری میانهرو
بهزاد نبوی در ۷۸ سالگی پس از تحمل چندین دوره زندان در زمان شاه و البته تجربه چند سال زندان پس از انتخابات ۸۸، پشتی خمیده پیدا کرده ، اما هوش و فراست سیاسی خود را همچنان حفظ کرده است. برای بسیاری نبوی به عنوان نایب رئیس و یکی از رهبران اصلاحطلبان در مجلس ششم و البته عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران شناخته میشود، اما سوابق او بسیار بیش از این است.
نبوی در سال ۱۳۴۷ به همراه مصطفی شعاعیان، رضا عسگریه و پرویز صدری، جبهه دموکراتیک خلق را تأسیس کرد. او در نهایت در سال ۱۳۵۱ بازداشت شد. نبوی به مدت بیست ماه در زندان انفرادی بود که یک سال آن را در زندان اوین و بقیه را در زندان قزل قلعه گذراند. در پائیز ۱۳۵۲ به حبس ابد محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر به ۱۰ سال کاهش پیدا کرد. او سابقه عضویت در گروههای دیگر از جمله سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه ملی ایران را نیز در کارنامه دارد.
نبوی پس از انقلاب همواره از چهرههای مؤثر جریان مشهور به چپ بود. یار نزدیک محمدعلی رجایی و از نزدیکترین چهرهها به میرحسین موسوی بود. پس از پایان دولت موسوی و تحویل دادن پست وزارت با حکم هاشمی رفسنجانی به عنوان مسئول پشتیبانی ستاد فرماندهی کل قوا منصوب شد و در نهایت با آغاز مجلس ششم با رأی مردم به قوه مقننه راه یافت. نبوی همچنین از جمله اولین کسانی بود که پس از انتخابات سال ۸۸ دستگیر شد و به شش سال حبس محکوم شد.
امروز در حالی خبرهای ریاست نبوی بر نهاد اجماع ساز اصلاحطلبان منتشر میشود که او نه تنها به نبوی قبل از انقلاب، بلکه به نبوی مجلس ششم نیز شباهت کمتری دارد. خودش میگوید نه پیر بودنش را قبول دارد و نه چریک بودنش را و تأکید میکند که ضد انقلاب شده است.
نبوی به روزنامه ایران میگوید: در حال حاضر ضد انقلاب شدهام، ضد تمام انقلابها، نه انقلاب اسلامی، از انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب روسیه، انقلاب چین گرفته تا انقلاب ویتنام، کوبا، الجزایر و تا «بیداری اسلامی» یا «بهار عربی» و...، من ضد تمام اینها شدم.
نبوی همچنین در این سالها به عنوان یکی از اصلاحطلبان پیشرویی شناخته میشود که با وجود نقد به دولت، دست از حمایت از آن نکشیده و حتی برای حمایت از دولت نقدهایی را نیز متوجه اصلاحطلبان کرده است.
نبوی از جمله چهرههایی است که معتقد است اصلاحطلبان هنوز شانس پیروزی در انتخابات را دارند. او معتقد است خاتمی محصول یک موج در سال ۷۶ و روحانی محصول یک موج در سال ۹۲ بود و ایجاد یک موج در ۱۴۰۰ غیرممکن نیست.
ریاست نبوی میتواند مزایای بسیاری برای اصلاحطلبان داشته باشد. این چهره کهنهکار برخلاف عارف در میان بدنه اصلاحطلبان- به خصوص جوانان- محبوب است، توان گفتوگو با طیف پیشرو اصلاحطلبان را دارد، مورد قبول احزابی مثل کارگزاران و اتحاد ملت است و برخلاف عارف خودش دنبال هیچ نوع منفعت سیاسی خاصی نیست.
با این همه وضعیت امروز اصلاحطلبان بسیار دشوار است. حاکمیت همچنان روی خوشی به آنان نشان نمیدهد. مردم از آنان ناامید شدهاند و زمان به ضرر آنها در حال طی شدن است.
آیا تجربه، واقعگرایی و وزن نبوی میتواند وضعیت اصلاحطلبان را عوض کند؟ آیا اعتبار نبوی باعث یک دست شدن اصلاحطلبان میشود؟ آیا نبوی میتواند تسهیلکننده روابط اصلاحات و حاکمیت باشد؟ آیا نبوی رستگاری اصلاحطلبان را رقم میزند؟ برای پاسخ به این سؤالها باید کمی صبر کرد.
نظر شما