سلام نو – سرویس اجتماعی: کنکور تغییر شکل میدهد؟ این مهمترین سوال این روزهای دانش آموزان است. این بار شورای عالی انقلاب فرهنگی وارد میدان شده و میخواهد به هر شکل که شده کنکور را بعد از چند دهه دچار تغییراتی اساسی کند. اما آیا این تغییر شدنی است؟ آیا اثرات این تغییر مثبت خواهد بود؟
جبار قادرزاده، مشاور آموزشی، در گفتوگو با سلام نو تاکید میکند که هر جایگزین احتمالی کنکور باید به اندازه آن معتبر باشد و مشکلات بنیادین آن را حل کند.
مشروح گفتوگوی سلام نو با جبار قادرزاده را ادامه میخوانید.
آقای قادرزاده چرا مسئولین دوباره و بعد از چند بار شکست به فکر حذف کنکور افتادند.
مسئولین آموزشی برای این دنبال حذف کنکور بودند و هستند که این آزمون از یک سو باعث تحمیل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و روانی به خانوادهها میشود و از سوی دیگر سرنوشت دانش آموز محدود به یک آزمون ۴ ساعته است و بهتر است که چنین نباشد.
البته واقعیت این است که به نظر من به خاطر کنکور آموزش سطحی شده و مهارت جای معلومات را گرفته است. مسئله دیگر این است که به باور من کنکور جریان آموزشی کشور را منحرف کرده است. هر چند هدف آموزش پرورش چنین چیزهایی نبوده، اما ظاهرا عاملی جلوتر از آموزش و پرورش حضور دارد و زورش به سیستم رسیده و مدارس هم به این سمت رفتهاند.
آموزش و پرورش دنبال این نبود که دانش آموز یک تست را در ۳۰ ثانیه بزند ولی وقت کنکور به این سمت رفت، مدرسه، معلم، دانش آموز و پدر و مادرش هم به این سمت رفتند. بر این اساس من معتقدم کنکور جریان آموزش را منحرف کرده، هرچند ضرورتی گریز ناپذیر بوده.
جایگزین کنکور باید چگونه باشد و چه ویژگیهای داشته باشد.
با وجود ایرادات کنکور من معتقدم به علت پایایی و روایی کنکور ما تا زمانی که طرحی مناسب را برای جایگزینی آن پیدا نکردهایم نمیتوانیم کنکور را حذف کنیم.
به باور من طرح جایگزین کنکور باید شفاف و عدالتمحور باشد و همزمان پذیرشش بر اساس ملاکهای مبهم و زمان محدود به یک آزمون ۴ ساعته نباشد و همه بتوانند در آن حاضر شوند. واقعیت این است که کنکور در بعضی از این شاخصها عالی است.
شما تصور کنید که اگر دانشگاه تهران گزینش و کنکور مستقل خود را داشت آیا یک نفر از سیستان هم میتوانست خود را به آن برساند؟ واقعیت این است که کنکور در بحث عدالت آزمون و حتی شناسایی استعداد عملکرد قابل دفاع و حتی عالی داشته است.
مشکل دیگر فرمولهایی است که به صورت جسته و گریخته و هر چند سال یک بار روی کنکور اعمال میشود. ابتدا بحث تاثیر مستقیم معدل پیش دانشگاهی روی کنکور مطرح شد و قرار شد این تا پایههای پایینتر هم برود، بعد اما به دلیل هزینهزا بودن امتحان نهایی برای آموزش و پرورش این مسئله کنار گذاشته شد و حتی تاثیر معدل هم بعد از شکایت به دیوان عدالت اداری صرفا مثبت شد.
با این همه تلاش چرا مشکل کنکور حل نشده باقی مانده؟
به نظرم یکی از مهمترین دلایل آن است که اراده لازم برای حل مسئله وجود ندارد. من خاطرم هست یک بار آقای علی لاریجانی، رییس وقت مجلس، پس از اجرا نشدن قانون حذف کنکور به شوخی گفت ما باید سازمان سنجش را منفجر کنیم. این نشان میدهد که هم موضوع تا چه حد پیچیده است و هم اراده قوی برای حل این مسئله وجود نداشته. مسئله دیگر این است که سازمان سنجش هم دوست ندارد جایگاه خود را از دست بدهد و دوست ندارد بخشی از سنجش را به آموزش و پرورش بدهد.
با این تفاسیر چطور میشود مشکل کنکور را حل کرد؟
من معقتدم برای حل مشکل کنکور ابتدای باید ایرادات آن را بشناسیم. کنکور هر چقدر در سنجش موفق بود در پذیریش پر مشکل عمل کرده است. منطقه بندی کنکور برای اول انقلاب است، آیا امروز باید همانطور بماند یا مثل دانشگاه آزاد یا پردیسها شود؟ با سهمیههای مختلف پذیرش چه کنیم؟ آیا منطق برخی از این سهمیهها همچنان برقرار است؟
مشکل غیرقابل انکار دیگر نقش مافیای کنکور در وضعیت موجود است. وزیر سابق آموزش و پرورش صراحتا گفت که برای مبارزه با مافیا تلاش کرد اما زورش نرسید.
مافیای کنکور باعث انحراف بیشتر جریان آموزش شدهاند، اما چطور؟ مافیای کنکور به صورت غیرضروری و غیرمنطقی مازاد بر کتاب درسی مطلب تولید کردهاند. دانش آموز در آزمون این موسسات شرکت میکند و سوالاتی میبیند که در کتاب و کلاسشان نیست در نتیجه به کتاب اضافی و کلاس این موسسات میرود. معلم و مشاور مدرسه هم مجبور میشود برای موفقیت دانش آموز در این آزمونها این محتوای اضافی را مدنظر قرار دهد.
یکی از دبیران مطرح کنکور میگفت اگر آزمونهای این موسسات حذف شود مطالب جزوه من ۵۰ درصد کم میشود. من میدانم این مطالب به درد کنکور نمیخورد و اضافی است، اما اگر نگویم دانش آموز یا فکر میکند مطلب را بلد نیستم یا حس میکند در حال کم کاری هستم. این یعنی انحراف جریان آموزشی.
جالب این جا است وقتی با این مافیای کنکور صحبت میکنید مدعی گسترش عدالت آموزشی هستند، ولی نمیگویند با آزمونهای خود چه بلایی سر آموزش کشور آوردند. حتی شاید بتواند گفت که شکل کنکور هم متاثر از این انحرافات تغییر کرده است چون طراح کنکور هم به هر شکل تحت تاثیر محتوای تولید شده توسط مافیای کنکور است.
در این شرایط مشورتهای لازم با مدیران، مشاوران و معلمین مدارس شده است؟
من چیزی نشنیدم. هر طرحی که درباره حذف و تغییر کنکور مطرح شد حامیان آن از مشورت با اساتید سخن گفتند، اما کدام اساتید؟ حلقهای که نزدیک خودشان است. چه زمانی با مشاوران پایههای مختلف به خصوص سال آخر که در وسط میدان حضور دارند مشورت شد؟
واقعیت این است که اساتید دانشگاه به اندازه مشاوران و معلمان از کنکور شناخت ندارند. پارسال اساتید میگفتند کنکور عقب بیافتند، ولی من در وسط مدرسه میدیدیم که دانش آموز و پدر و مادرش حامی زودتر برگزار شدن کنکور و پایان فشار هستند. شناخت این کارشناسان از بدنه آموزشی کشور از دور و حتی غلط است.
با این تفاسیر به نظر شما طرح جدید برای کنکور گرهگشا خواهد بود؟
طرح فعلی شورای عالی انقلاب فرهنگی مشکلی را حل نمیکند. تنها در یک نمونه محور کار هنوز بر تاثیر مثبت معدل است، در حالی که تاثیر معدل تنها در صورت تاثیر مستقیم، موثر و مفید است. مشکل دوم آن است که فقط روی سال ۱۲ متمرکز است، در حالی که باید از سال ۱۰ شروع به تاثیر گذاری معدل وجود داشته باشد و برای برگزاری آزمون نهایی به آموزش و پرورش کمک کنند. وقتی این اتفاق بیافتد نقش کنکور ناخوداگاه کم میشود.
در نتیجه به نظر من با این طرح انحراف جریان آموزشی درست نمیشود، نقش مافیای کنکور کمرنگ نمیشود و فشار کنکور همچنان بر سال ۱۲ باقی میماند و عملا کسی به نتیجه سالهای ۱۰ و ۱۱ نگاه نمیکند. این مسئله باعث میشود تا بسیاری از مدارس در سالهای ۱۰، ۱۱ و حتی نیم سال اول سال ۱۲ امتحانات را برگزار نکنند یا با اهمال برگزار کنند.
به نظر من مطالعات طرح کافی نبوده، با مشاوران درست مشورت نکردند و از فضای واقعی مدارس و کنکور دور هستند. اساتید دانشگاهی که مورد مشورت بودند چقدر در مدارس کار کردند؟ تصمیمگیران طرح چقدر کنکور را میشناسند؟ این طرح جدید حتی شفافیت را نسبت به کنکور کاهش میدهد.
به نظر شما یک طرح مطلوب جایگزین کنکور باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
به باور من هر طرح جایگزین باید چند ویژگی داشته باشد. اول باید مدلهای پذیریش دانشجو را متنوع کرد، آن چنان که مثلا دانشگاه آزاد و سراسری قید گذاشتند که جایی که متقاضی از ۳ برابر ظرفیت کمتر هستند باید شرط پذیریش را سوابق تعصیلی و معدل قرار داد. اینجا میتوان قید کرد کسی که به سمت ورود با سوابق تحصیلی میرود نمیتواند کنکور دهد. اگر چنین سیاستهایی را اتخاذ کنیم عملا متقاضی کنکور کم و مشتری مافیای کنکور کم میشود.
دوم سهم سوابق تحصیلی فقط محدود به پایه ۱۲ نباشد و شامل پایه ۱۰ و ۱۱ هم شود و این سوابق تحصیلی تاثیر مستقیم بگذارند و نه تاثیر مثبتی که عملا بیاثر است. در این شرایط میتوان امکان ترمیم معدل هم برای دانش آموزان ضعیف گذاشت.
سوم افزایش سهم دروس اختصاصی نسبت به دروس عمومی را به شکل جدی پیگیری کنیم.
چهارم باید به دانشگاهها استقلالی نسبی داد تا بتوانند دانشجویان مطلوب خود را جذب کنند.
و در نهایت باید به این نکته دقت کرد که هر روش جایگزینی که میآوریم نباید کم اعتبار از کنکور باشد و از نظر علمی از آن ضعیفتر باشد. بعد هم باید با ثبات باشد و اجازه ندهد نظام آموزشی به این سادگی عوض شود. از ۲۵ سال پیش تا امروز ۴ یا ۵ بار نظام آموزشی عوض شده! این نظام آموزشی حداقل باید برای یک دهه تغییر نکند.
نظرات