سلام نو – سرویس سیاسی: شورای شهر ششم تهران در اولین گام خود در یک اقدام حاشیه ساز اقدام به انتخاب علیرضا زاکانی به عنوان شهردار منتخب خود کرده است. این انتخاب در حالی صورت گرفته که قانون و مقررات مرتبط با انتخاب شهرداران تصریح می کند شهردار منتخب شورای شهر حتما باید تحصیلات مرتبط یا ۳ سال سابقه اجرایی در حوزه مدیریت شهری داشته باشد؛ شروطی که علیرضا زاکانی تا این لحظه فاقد آن است.
مسئله دوم اما بدقولی زاکانی و نسبت عملکرد او با بیانات رهبری است. زاکانی قبل از انتخابات گفته بود که جایی بهتر از مرکز پژوهشهای برای خدمت به مردم نیست و بعد از انتخابات تصمیم ندارد جایی برود. از طرفی مدتی قبلتر از این نیز رهبری صراحتا به نمایندگان توصیه کرده بودند که کرسی نمایندگی را برای پستی دیگر رها نکنند. زاکانی حالا هم قول خود را شکسته و هم خلاف توصیه رهبری گام برداشته است.
امیررضا واعظ آشتیانی، فعال سیاسی اصولگرا، که خود سابقه عضویت در شورای شهر تهران را دارد رویکرد فعلی شورای ششم را برخلاف قانون و برخلاف بیانات صریح و روشن رهبری میداند. او چنین روندی را زمینهساز شکل گیری چالش و اختلاف میداند و تاکید میکند که نماینده مردم در هر موقعیتی باید پاسخگو و شفاف باشد.
مشروح گفتوگوی سلام نو با امیررضا واعظ آشتیانی را در ادامه میخوانید.
پس از انتخاب آقای زاکانی به عنوان شهردار تهران بسیاری این حرکت شورای شهر از جنبههای مختلف اشتباه دانستند. نظر شما چیست؟
من فارغ از بحث آقای زاکانیبه این ماجرا نگاه میکنم. مقام معظم رهبری کاملا سلیس، روشن و منصفانه مطرح کردهاند که مجلس جای بسیاری مهمی است و نمایندگانی که از مردم منطقه خود رای اعتماد گرفتند به این مردم خدمت کنند. به تعبیر من ایشان فرمودند که مجلس را سکوی پریدن به مسئولیتهای دیگر قلمداد نکنند.
مگر ما مدعی نیستیم که در کشوری زندگی میکنیم که ولایت فقیه ترسیم کننده زوایای قابل تامل و تعمق است؟ چگونه است که عدهای خیلی پرطمطراق دم از ولایت مداری و پیروی از فرمایشات مقام معظم رهبری میزنند ولی به یکباره همه این صحبتها و نکات را فراموش میکنند و راهی را میروند که خودشان تشخیص میدهند؟
این خیلی بیانصافی است که جاهایی برای مقابله با جریان سیاسی مقابل خودمان فرمایشات مقام معظم رهبری را نصب العین تلقی میکنیم ولی وقتی خودمان در برابر این فرمایشات قرار میگیریم تصمیم دیگری بگیریم. فارغ از این که چه کسی برای شهرداری تهران مطرح شده است، این مسئله برای من قابل حضم نیست.
مسئله بعد این است که مردم به شورای شهر نگاه میکنند و میگویند ما به این شورا رای دادیم تا قانون مدار باشد. آیا نمایندگان شورا نمیدانند که آقای زاکانی نماینده مجلس است و باید استعفا بدهد؟ آیا نمیدانند که قوانین و مقررات برای شهردار شدن چهارچوب خاصی دارد؟
میگویند این قوانین را با همکاری مجلس و دولت اصلاح میکنند، به تعبیری قانون را ابتدا اندکی خم و بعد از آن اندکی اصلاح میکنند.
این خوب نیست که ما تصمیمی را بگیریم و بعد مدعی شویم که برای محقق کردن تصمیم متوسل به اصلاحات قانونی میشویم.
به هر شکل این کار را قانونی میدانند و میگویند با ورود از راههای قانونی و هماهنگی با رییس جمهور و مجلس قانون را اصلاح میکنند.
این عذر بدتر از گناه است که ما قانون را نادیده بگیریم و بعد بگوییم که بعدا قانون را اصلاح میکنیم. اجازه بدهید مثالی بزنم. در دوره دوم شورای شهر تهران تعدادی از دوستان اعتقاد داشتند که شورایاریها کاربرد سیاسی دارد و مهمتر از آن قانونی برای برگزاری انتخابات آن نداریم. برخی دیگر از دوستان رفتند به وزیر کشور وقت تعهد دادند که اگر اجازه برگزاری انتخابات شورایاریها داده شود آنها قانونش را نیز مهیا میکنند. اما ما تا امروز میبینیم که چنین قانونی تصویب نشده.
بعد از این که وزارت کشور این بیقانونی را انجام داد این مسئله به یک رویه تبدیل شد و وزارت کشور دولت یازدهم و دوازدهم هم بیقانونی کردند و این انتخابات را انجام دادند و شورایاریها هنوز هم قانون ندارد.
سوال من اینجا است که چرا ما باید سراغ نقض قانون برویم و تصمیمی بگیریم که بر اساس آن قانون نقض شود که بعد مجبور به اصلاحش شویم.
از طرف دیگر این که آقای زاکانی شرایط شهردار شدن دارد یا نه یک بحث است و انتخابی که شورای شهر صورت داد هم قابل بحث است، ولی حرف من بحث حقوقی و قانونی این ماجرا و تصمیم گرفتن شورای شهر در برابر فرمایشات مقام معظم رهبری است.
یعنی شما این تصمیم شورا را صراحتا برخلاف بیانت رهبری میدانید.
بله شورای شهر بر خلاف بیانات مقام معظم رهبری تصمیم گرفته است.
به هر شکل گاهی گفته میشود آن حرفها برای شرایط دیگری بوده است و امروز وضع فرق کرده است.
اگر این حرفها را اصلاحطلبان میگفتند ما چه موضعی میگرفتیم؟ فرض کنید اصلاحطلبان این کار را میکردند، آنها صادقانه بگویند ما اصولگرایان چه میکردیم. این که آسمان و ریسمان ببافیم و بخواهیم موضوع را با سفسطه و مغلطه جلو ببریم منطقی نیست. به نظر من همه حرف درباره فرمایش مقام معظم رهبری است و این که آقای فلانی شرایط را دارد یا خیر مسئله فرعی است.
در این میان شایعاتی درباره فشار روی شورای شده است. به نظر شما این شایعات چقدر میتواند درست باشد؟
بعید نیست فشاری در کار باشد. من هم بر اساس شنیدهها قضاوت میکنم و این شیندهها میگوید فشارهایی هست، شاید هم نباشد. به هر شکل وقتی یک نفر نماینده مردم در شورای شهر و هر رده دیگری میشود باید پاسخگو و شفاف باشد. اگر قرار باشد همه چیز خیلی بسته تصمیم گرفته شود و فضا روشن نباشد میتواند باعث کاهش اعتماد رایدهندهها به نمایندههای خود شود.
با این وضعیت ادامه چنین روندهایی و چنین تصمیمگیریهایی دردسر ساز نخواهد شد؟
هرچند قطعی نیست، اما اگر این روند بخواهد به این شکل ادامه پیدا کند بعید نیست اختلافاتی در شورا، مجلس یا حتی دولت رقم بخورد. این مسائل بستر کلید خوردن چالشهایی است که برخی منتظر سواستفاده از آن هستند. رقیب هم در جای خود دنبال فرصت است تا حاشیهها را به صورت گسترده رسانهای کند.
من همیشه اعتقاد داشتم که مهار اختلافات درون تشکیلاتی بسیار مهم است، چون اگر این اختلاف به بیرون درز کند حاشیهها گسترده میشود و انرژی بسیاری از ما میبرد. هر چه شورا، مجلس و دولت کم حاشیهتر باشد موفقتر خواهند بود.
ادامه این مسیر باعث دردسر آقای رییسی و دولت ایشان نمیشود؟
برای پاسخ به این سوال باید نگاهی به دولت نهم کرد. دولت اول آقای احمدینژاد، فارغ از تفکر شخص ایشان، از جمله دولتهای کارآمد انقلاب بود، ولی ظرفیت بخشی از اصولگرایان صرف چالش با دولت شد؛ چالشهایی که بستر برخی مسائل شد که تا امروز هم ادامه دارد. چالشی که مجلس آن زمان با دولت نهم داشت باید باعث تجربه امروز مجلس، شورای شهر و گروههای مختلف اصولگرا شود و برخوردهایی با دولت آقای رییسی نکند که اصولگرایی متهم به ناکارآمدی شود.
برخی چانهزنیها امروز در جریان است که هیچ سودی ندارد، چون چانهزنی به معنای تلاش برای کارآمد جلوه دادن نیروهای ناکارآمد است. اجازه دهند دولت آقای رییسی کار خود را بکند و بقیه به ایشان کمک کنند.
متاسفانه یک ماه است سیاست کشور اسیر حواشی است و رقبای سیاسی هم در حال رصد هم هستند و قطعا روزی وارد کارزار مبارزه با ما خواهند شد. اگر این روند ادامه پیدا کند اصلاحطلبان کمتر از شش ماه دیگر وارد کارزار میشوند و ساکت نمیمانند؛ چناچه زمانی که اصولگرایان شرایط امروز اصلاحطلبان را داشتند با ظرافت کار خود را علیه رقیب جلو بردند.
پس قاعده سیاست چنین است.
بخشی از این رفتار قاعده سیاست و رقابت است و بخشی محصول فرصتهایی است که ما برای رقیب فراهم میکنیم. اگر درایت به خرج دهیم رقیب فرصت کمتری برای کار خواهد داشت و جدل سیاسی هم کمتر خواهد بود.
نظر شما