سلام نو – سرویس بینالملل: آن روزی که پای طالبان بعد از دو دهه به کابل رسید و دولت نیمبند و دمکراتیک افغانستان سقوط کرد بسیاری در ایران از خطراتی که شیعیان و فارسی زبان افغانستان را تهدید میکند سخن گفتند و هشدار دادند که ایران به عنوان اصلیترین و شاید تنها حامی توانمند این دو گروه در افغانستان باید فکری بکند.
آن روزها حامیان نوظهورِ «طالبان» جدید از تغییر این گروه واپسگرا و ظهور «طالبان جدید» سخن میگفتند، طالبان جدیدی که به باور کسانی مثل عبدالله گنجی، مدیر مسئول روزنامه جوان «در شهادت دیپلماتهای ایران نقش نداشتند.»
گنجی در سرمقاله خود با اشاره به حرمتی که طالبان برای خون شیعیان قائل است مینویسد:« درباره شهادت شیعیان افغانستان اگر هنر جمهوری اسلامی متعهد کردن طالبان به حرمت خون تشیع است، این هنر قابل تقدیر است. البته طالبان نیز بارها اعلام کردهاند که به حرمت خون شیعیان پایبند هستند، اما مدعی هستند وقتی به جایی حمله میکنند و کسی مقاومت کند، درگیر خواهند شد و فرقی نمیکند که در مقابلشان شیعه است یا سنی، اما اینکه صرفاً به خاطر شیعه بودن سراغ کسی بروند را قبول ندارند.»
استدلالهای گنجی از جمله قویترین و به نسبت منصفانهترین استدلالهای مدافعین طالبان در نوع خود است. آن روزها ویدئوهایی از امثال رائفیپور پخش میشد که از همسایگی ملاعمر، اولین رهبر و بنیانگذار طالبان با مسجد شیعیان و آرامش آنان سخن میگفتند و تصویری به تمامی وارونه از این جنبش خشن ارائه میدادند.
در سوی دیگر یک نماینده مجلس طالبان را جنبش اصیل منطقه خطاب میکرد و ادعا کرد که «همکناری با آنان می تواند به گسترش ثبات در جامعه افغانستان و جلوگیری از نفوذ گروه هایی همچون داعش منجر شود. نباید در دام بازنمایی های اشتباه رسانه های آمریکایی از آنان بیفتیم.»
حالا حکومت طالبان مستقر شده، رئیس الوزار و محکمه پیدا کرده و مسئول اصلی امنیت افغانستان و مردم آن است. فارغ از این است که ما طالبان را بپسندیم یا نه و دولتش را به رسمیت بشناسیم یا نه. امروز طالبان قدرت مسلط افغانستان است و هر اتفاقی برای مردم افغانستان رخ دهد مسئولیتش با این گروه است.
در چنین وضعی اخیرا دو انفجار در مساجد شیعیان در قندوز و قندهار رخ داده است، انفجارهایی که به کشتار دهها نفر از شیعیان منجر منجر شده است. مدافعان طالبان این روزها هر چند شور اولیه را برای دفاع از آن ندارند اما باز هم مسئول این انفجارها را داعش میدانند و این اتفاق را محصول درگیری داعش و طالبان و صحت کنترل داعش توسط طالبان میدانند.
با تمام این مقدمهها حالا چند سوال اساسی پیشروی هر کسی که تحولات افغانستان را دنبال میکند قرار داد. طالبان یا داعش؛ چه کسی شیعیان افغانستان را میکشد؟ زمانی که ایران با طالبان مذاکره میکرد از گوشه و کنار خبر میرسید که یکی از مسائل مورد بحث ایران حرمت خون شیعیان و فارسی زبانان و حفظ جان آنان است. این وعده چه شد؟
برای پاسخ به سوال نخست و یافتن مسئول اصلی کشتارهای اخیر باید چند نکته را دانست. نخست این که اختلاف طالبان و داعش، اختلافی است از جنس رقابت، نه دشمنی. طالبان و داعش از منظر ماهیت اختلاف چندانی ندارند، هر دو واپسگرا، خشن و ضد شیعیه هستند. مسئله قدرت بیشتر و جنگ قلمرو است.
محصول این رقابت آن است که طالبان از کشته شدن شیعیان توسط داعش استقبال میکند چون هم از دست شیعیان خلاص میشود، هم ابزاری برای سرکوب رقیب دارد و هم شاید مردم از ترس داعش به طالبان راضی شوند.
مسئله دوم اما قدرت طالبان در کنترل افغانستان و در کنترل خود است. طالبان هنوز که هنوز است یک گروه شبه نظامی است و با وجود تقسیم پست و تشکیل چیزی شبیه دولت هنوز دولت نشده و تسلط یک دولت بر افغانستان را ندارد. از طرف دیگر طالبان به خاطر ماهیت قبیلهای خود امکان کنترل کامل روی شاخههای و زیر مجموعههای خود را ندارد.
این به چه معنا است؟ این به آن معنا است که حتی اگر در خوشبینانهترین حالت ممکن سران طالبان و حلقه دولت این گروه به دلیل مصالح سیاسی قائل به کشتار شیعیان نباشند، باز هم نمیتوانند این خواسته را به زیر مجموعههای خود اجبار کنند. اجبار و فشار زیاد میتواند منجر به درگیری داخلی شود که طالبان مایل به حرکت به این سمت نیست.
در نتیجه میتوان گفت در خوشبینانهترین حالت اگر طالبان عامل کشتار شیعیان نباشد، قطعا راضی و مشوق این اقدام است و چندان به داعش سخت نمیگیرد. در مرحله بعد هم حتی اگر بخواهد باز هم نمیتواند به شاخههای خود چنین دستوراتی دهد و نارضایتی آنان را به جان بخرد..
مسئله دیگری که باید به آن توجه کرد اما وضعیت بغرنجی است که فارسی زبانان افغانستان با آن روبهرو هستند. زبان فارسی در حال سرکوب است و قومهایی که فارسی سخن میگویند با کوچ اجباری، ترور و سرکوب درگیر هستند و عامل تمام اینها طالبان است.
در چنین شرایطی از ایران توقع مداخلی نظامی نمیرود، اما انتظار این است تا دستگاه دیپلماسی واکنشهایی جدیتر در برابر طالبان نشان دهد و با مشارکت در مجامع بیناللمللی حداکثر فشار ممکن را برای تن دادن طالبان به اولین اصول حکومتداری بر مردم بیاورد. مسیر فعلی طالبان نه تنها به فاجعه انسانی در افغانستان منجر میشود، بلکه یک تهدید امنیتی دائمی را نیز در شرق ایران شکل خواهد داد.
نظر شما