سلام نو – سرویس بینالملل: « مذاکره باید نتایج ملموس داشته باشد.» این خلاصه حرف سیاست خارجی دولت ابراهیم رئیسی در حوزه برجام است. دولت سیزدهم هرچند زیر میز برجام نزده است، اما برای بازگشت به میز برجام عجلهای ندارد و تلویحا بازگشت به این مذاکرات را منوط به اقداماتی نتیجه بخش از سوی آمریکاییها کرده.
برای درک بهتر از معنای نتایج ملموس بد نیست سخنان حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه دولت سیزدهم را مرور کنیم. او در یک برنامه تلویزیونی با اشاره به سفر خود به نیویورک و تلاش آمریکاییها برای مذاکره با ایران گفت: «من در آنجا بودم و آمریکاییها تلاش کردند خیلی از کانالها را باز کنند و به یک شکلی تماسی با من بگیرند و پیامهایی را منتقل کنند. به یکی از کسانی که حامل پیام بود گفتم ... اگر نیت واقعی دارند بخشی از اموال ما مثلاً ۱۰ میلیارد دلار از داراییهای مربوط به خود ما را در بانکهای خارج از کشور را آزاد یا با کشور برگردانند.»
امیرعبداللهیان پیش از این نیز در سخنانی گفته بود:« به طرفهای مقابل گفتیم نیت ما جدی است و ما مرد مذاکره و مرد عمل هستیم و دولت جدید ایران عملگراست و از مذاکرهای که فنجان قهوه در بیاید ملت ما سود نمیبرد. باید تمام منافع برجام ترجمه و عملی و همچنین نشانه جدی باید پیدا شود.»
آنچنان که از مجموع سخنان مقامات ارشد دولت جدید برمیآید به نظر آنها دولت روحانی مذاکراتی با نتایج ملموس برای مردم نداشته است و این دولت دولت دنبال نتایجی ملموس است. همچنین آن چنان که رئیسی و دیگر مقامات ارشد دولت گفتند قرار نیست همه چیز- به خصوص اقتصاد- به برجام گره بخورد.
اما مقایسهای ساده بین عملکرد وزارت خارجه دولت جدید و دولت روحانی نشان میدهد که اتفاقا وزارت خارجه دولت روحانی عملگراتر و چابکتر بود و در مدت مشابه نتایج ملموستری کسب کرده بود.
دولت روحانی پرونده هستهای را از دولت احمدینژاد تحویل گرفت- دولتی که اختلاف ۱۸۰ درجه با آن داشت- درست مثل دولت رئیسی که پرونده را از دولت روحانی تحویل گرفت. دولت روحانی به سرعت جواد ظریف و وزارت خارجه را مسئول مذاکرات کرد و وزارت خارجه به سرعت وارد فرآیند مذاکراتی شد که پیش از این دست تیم سعید جلیلی بود، تیمی که دورترین فاصله را با آن داشت.
با این همه تیم ظریف، که اتفاقا امیرعبداللهیان نیز یکی از معاونان آن بود، به سرعت وارد مذاکرات شد، تیم مذاکره کننده را تشکیل داد و سه ماه را معطل بررسی و بازخوانی پرونده نکرد. ظریف به سرعت سطح مذاکرات را به سطح وزرای خارج انتقال داد. عباس عراقچی را در دست راست خود و مجید تخت روانچی را دست چپ خود نشاند و وارد مذاکرات شد. همین سرعت عمل باعث اعتماد مردم و فروکش کردن انتظارات تورمی و کنترل بازار در آن مقطع شد. با هوشمندی ظریف و روحانی آمریکا هم به سرعت وارد روند مذاکره شد تا کدخدا و بزرگتر اروپاییها روبهروی ایران بنشیدند و زمانی برای هماهنگی اروپا با آمریکا تلف نشود.
حالا در دولت رئیسی بعد از گذشت حدود سه ماه از زمانی که تیم رئیسی در جریان روند پرونده هستهای قرار گرفت هنوز بررسی پرونده و مذاکرات وین ادامه دارد. این در حالی است که پرونده قرار نیست از جایی به جای دیگری منتقل شود، علی باقری از قبل در جریان پرونده هستهای قرار داشت و امیرعبداللهیان هم با مذاکرات برجامی و مدل کار جواد ظریف غریبه نیست. همین تعلل یکی از عواملی است که باعث شد تا ظهور دولت جدید نتواند اثر روانی مثبت مورد انتظار را روی بازار بگذارد.
نکته دیگر هم بحث نتیجه ملموس است. در حالی که تحریم آمریکا ۱۰۰ ها میلیارد دلار به ایران ضربه اقتصادی زده، کشور را از بازار نفت حذف کرده و اقتصاد را به مرز انفجار رسانده است، مصداق نتیجه ملموس برای امیرعبداللهیان آزادسازی ۱۰ میلیارد دلار از داراییهای ایران در بانکهای خارجی است. آیا با این اتفاق ایران به متعهد بودن آمریکا اعتماد میکند؟ آن وقت ضرورت بیاعتمادی به آمریکا چه میشود؟
در انتها نیز بد نیست اشارهای به سفر اخیر سرلشکر محمد باقری، رییس ستادکل نیروهای مسلح، به روسیه داشته باشیم. این سفر که به دعوت طرف روسی رخ داده و به گفته سرلشکر باقری یکی از اهداف آن پیگیری قراردادهای خرید تسلیحاتی است که بعد از خاتمه تحریم تسلیحاتی بسته شده است. این که ایران امروز میتواند پیگیر خرید سلاح از روسیه باشد- آن چنان که در سخنان سرلشکر باقری هم ذکر شده- محصول خاتمه تحریم تسلیحاتی است، رخدادی که اتفاقا دست آورد ملموس مذاکرات تیم دیپلماسی دولت روحانی به رهبری جواد ظریف است.
نظر شما