سلام نو – سرویس بینالملل: این روزها مصادف با دهمین سالگرد کشته شدن معمر قذافی، رهبر سابق لیبی است، کسی که به حق میتوان او را از مرموزترین و البته عجیبترین دیکتاتورهای تاریخ دانست. قذافی مجموعهای از عجیبترین رفتارها را داشت، بارها متحدانش را عوض کرد، سودای رهبری جهان اسلامی را در سر پروراند و در نهایت بسیاری را ربود که هرگز سرنوشتشان روشن نشد.
معمر قذافی، از افسران ارتش لیبی بود که در سال ۱۹۶۹ با کودتا علیه نظام پادشاهی نظام جدیدی در لیبی ساخت، نظامی که خودش آن را جمهوری میدانست. ملی کردن صنعت نفت و اجبار شرکتهای نفتی خارجی به پرداخت ۷۹ درصد از سود خود به لیبی از اولین اقداماتش بود.
او به مرور زمان مجموعهای از اقدامات عجیب و غریب را انجام داد. او در سال ۱۹۷۷ از پستهای رسمی لیبی استعفا کرد و خود را رهبر انقلاب لیبی نامید و نام نظام کشور را از جمهوری به جمهوری سوسیالیستی تغییر داد. بعد هم قانون اساسی را ملغی کرد و کتابی نوشت به نام «کتاب سبز» که در حکم قانون اساسی لیبی بود.
قذافی در ابتدا دنبال تشکیل جمهوری متحد عربی با مصر و سوریه بود و بعد دنبال ایالات متحده آفریقا افتاد، طرحهایی که هیچگاه عملیاتی نشدند.
او مرد جنایت بود، هر جنایتی که فکرش را بکنید. دولت لیبی به طور مشخص در چند عملیات تروریستی از جمله انفجار یک هواپیمای ۷۴۷ پان آمریکن بر فراز شهر لاکربی اسکاتلند دست داشت. در نتیجه این فاجعه ۲۷۰ نفر که اکثرا شهروند آمریکا بودند کشته شدند.
البته جنایت قذافی همیشه انقدر خشن و پر سر و صدا نبود. او تعداد زیادی از مقامات حکومت لیبی که با او مخالف بودند را دزدید. سرنوشت این افراد هیچگاه روشن نشد. او همچنین امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان را نیز در سفر به لیبی دزدید اما هیچگاه مسئولیت آن را نپذیرفت. سرنوشت صدر نیز هنوز مشخص نشده است.
قذافی همواره در مجامع بینالمللی حضوری جنجالی داشت، از جمله در نشست سال ۲۰۰۸ سران اتحادیه عرب در دمشق، پایتخت سوریه، که بهشدت به سکوت کشورهای عربی در برابر اعدام صدام حسین، رئیسجمهور اسبق عراق، اعتراض کرد. او سال بعدش در سخنرانی خود در سازمان ملل منشور این سازمان را پاره کرد. یا یک نوبت چنان سخنرانی طولانی کرد که در نهایت مترجم سازمان ملل از ترجمه سخنرانی او انصراف داد.
او یک روز از ایران میخواست که در ازای حمایت در جنگ یک موشک به عربستان بزند، یک روز با آمریکا درگیر میشد و روز دیگر تمام تکنولوژی هستهای لیبی را تسلیم آمریکا میکرد. روزی تمام یهودیان لیبی را اخراج میکرد و روز دیگر با ربودن صدر و دیگر اقداماتش عملا در زمین رژیم صهیونیستی بازی میکرد.
رهبر سابق لیبی پیش از اینکه ظالم یا دیکتاتور باشد یک دیوانه تمام عیار بود، دیوانهای که دوست داشت از ایران تا عربستان همه سر تعظیم در برابرش فرود بیاورند، البته همین دیکتاتور عجیب و ظالم طرفدارانی جدی در ایران داشت؛ از جمله جلالالدین فارسی، محمد منتظری و دوستانشان.
جلال فارسی درباره رهبر سابق لیبی میگوید: قذافی مرد بزرگی بود و رابطه داشتن با او یک افتخار است. شما دیدید که چه کسانی قذافی را کشتند؛ همان نیروهای غربی و استعماری. دیکتاتور بود اما حالا که او را کشتند حکومت لیبی به چه وضعیتی دچار شده است؟
حالا ده سال از درگذشت معمر قذافی میگذرد، پسرکی که زاده روستای جهنم در لیبی بود این کشور را تبدیل به یک جهنم واقعی کرد و در بدترین شرایط کشته شد. او که دوست داشت باطن عیاش و هوسرانش را در پشت ظاهری پیامبرگونه پنهان کند و خود را شاه و رهبر آفریقاییها و اعراب بداند در حالی مرد که در فاضلابها پنهان شده بود.
نظر شما