سلام نو – سرویس سیاسی: سالها به علی لاریجانی میگفتند ساکت فتنه و بعد هم اشرافی و بعد هم حسن روحانی را غرب شیفته، واداده و در برابر رهبری خطاب کردند. این تنها بخشی کوچک از عناوین و توصیفات ریز و درشتی است که تندروهای اصولگرا این سالها علیه روحانی و لاریجانی استفاده کردند.
بیش از هشت سال است که جریانی تمامیت خواه تمام فشار سیاسی، اقتصادی و رسانهای خود را برای بیرون انداختن روحانی و لاریجانی به کار میبرد، با این همه با وجود برخی موفقیتها، این هدف هنوز که هنوز است عملیاتی نشده. رهبری از ضایع شدن حق لاریجانی در شورای نگهبان سخن گفت، اجازه استیضاح یا استعفای روحانی را نداد و در نهایت هر دو را به آخرین دیدار برگزار شده در بیت رهبری دعوت کرد.
البته مشخص است که چنین رفتارهایی به معنای نزدیکی این دو چهره به حلقههای تصمیمگیری نظام نیست. به خاطر تنشهای سیاسی داخلی چند سال گذشته و تلاش مخالفان این دو نفر به هر شکل اختلالهایی در رابطه روحانی و لاریجانی با هسته اصلی تصمیمگیر نظام رخ داده است، اما هیچ کدام از این دو نفر حذف نشدهاند.
دلیل این حذف نشدن و حفظ جایگاه به نسبت مناسب از سوی روحانی و لاریجانی چیست؟ چرا با وجود فشارهای برنامهریزی شده و پیچیده لاریجانی هنوز به زیر کشیده نشده و روحانی مثل احمدینژاد اپوزیسیون نشده؟
برای پاسخ به این سوال باید به سابقه روحانی و لاریجانی، رویکرد این دو به نظام و رویکرد نظام و رهبری به چهرههایی مثل این دو نفر نگاه کرد تا بتوان دلایل ناکامی رادیکالها در حذفشان را فهمید.
حسن روحانی و علی لاریجانی هر دو به اصطلاح از «سابقون» انقلاب و جمهوری اسلامی هستند. حسن روحانی در اوج جوانی خطابههای پرشور انقلابی ایراد میکرد و در فضایی که نام بردن از روحالله خمینی مساوی هزینه دادن بود، رهبر انقلاب را امام خطاب کرد. او بعدها وارد مجلس شد و تا قبل از دوران ریاست جمهوری مجموعهای از استراتژیکترین و امنیتیترین جایگاههای سیاسی را در مجلس، فرماندهی جنگ و شورایعالی امنیت ملی داشت. بیراه نیست اگر حسن روحانی را مسلطترین سیاستمدار ارشد ایران در حوزه امنیتی بدانیم.
علی لاریجانی مسیر متفاوتی با روحانی داشت. او که لیسانس علوم رایانه را از دانشگاه شریف و لیسانس و دکتری فلسفه را از دانشگاه تهران گرفت در چهار دهه گذشته تجارب ریز و درشتی در صداوسیما، وزاتخانههای مختلف، شورایعالی امنیت ملی و مجلس داشته است. لاریجانی نیز هر چند یکی از مسلطترین سیاستمداران ارشد ایران به حوزه امنیت است مانند حسن روحانی به چند حوزه مختلف آشنا است.
این دو نفر در سالهای گذشته در حساسترین تصمیمات نظام دخیل و امین نظام بودهاند. هر دو در مقطعی دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده و از مشاوران جدی رهبری در حوزه سیاست خارجی به حساب میآیند. در تمام اتفاقات پس از ۸۸ یا همین ۸ سال گذشته نیز با وجود اختلاف نظرهایی که با برخی سیاستهای کلان نظام داشتند، هیچگاه خلاف مصالح نظام حرکت نکردند.
باید پذیرفت که خوب یا بد، بخشی از عدم محبوبیت امروز حسن روحانی محصول آن است که او برخلاف برخی از مسئولین هم رده خود مسئولیت برخی تصمیمات تلخِ این سالها را پذیرفت و اندک اعتباری که نزد مردم داشت را برای مصالح نظام وسط گذاشت.
این یعنی از روحانی و لاریجانی یک احمدینژاد جدید باز تولید نخواهد شد. از طرف دیگر هر دو این چهرهها آن قدر باهوش هستند که مانند محمد خاتمی از چرخه تصمیمگیری نظام خارج نشوند.
در طرف مقابل رفتارهای شخص رهبر انقلاب نشان داده که ایشان مایل است تا جایی که امکان دارد از حذف نیروهای ارشد و باسابقه نظام جلوگیری کند. ایشان به طور مشخص احترام خاصی برای روسای سابق قوا قائل بوده و تا اختلاف نظری جدی رخ ندهد اجازه فاصله گرفتن آنها را با نظام نمیدهند. مصداق این رفتار درباره احمدینژاد به طور روشنی قابل ملاحظه است.
به جز این با توجه به سابقه و تجربه روحانی و لاریجانی بعید نیست که رهبری و حلقههای تصمیمگیری نظام به این دو نفر به چشم ذخیرههایی طلایی روز مبادا نیز نگاه کنند.
در چنین وضعیتی اصولگرایان تندرو میتوانند باعث ایجاد اختلال در روابط امثال روحانی و لاریجانی با نظام شوند، اما توانایی و امکان بیرون کردن آنها از «قطار انقلاب» را ندارند، چون نه آنها میخواهند پیاده شوند و نه نظام میخواهد آنها را پیده کند.
نظر شما