سلام نو – کیوان پیشرویان: تاریخ آغاز مذاکرات برجام در دولت جدید پس از یک تاخیر قابل توجه در نهایت اعلام شد و به زودی علی باقری به عنوان مسئول تیم مذاکره کننده ایران به وین خواهد رفت تا مسیر عباس عراقچی را پیگیری کند.
اما این تاخیر تا چه اندازه به نفع ایران بود؟ این تاخیر محصول ناهماهنگی و بلاتکلیف دولت ابراهیم رییسی بود یا هدفی در پشت آن پیگیری میشد. برای پاسخ به این پرسشها و واکاوی دقیقتر راه پیش روی مذاکرات احیای برجام سلام نو با عبدالرضا فرجی راد، سفیر اسبق ایران در نروژ و مجارستان و استاد ژئوپلیتیک، گفتوگو کرده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
تاریخ آغاز مذاکرات برجامی در نهایت اعلام شد. اکنون وضعیت برجام و مذاکرات پیش رو را چطور ارزیابی میکنید؟
بر برجام دو مقوله مترتب است. نخست این که آن چنان که پیش از این گفته شد تاریخ و روز شروع مشخص شد. با این اتفاق شاید بتواند گفت ۲۰ درصد از کار جلو رفته است. ۸۰ درصد دیگر محتوای مذاکرات و خروجی آن است.
واقعیت این است که در این مدت از ایران سخنان متناقضی شنیده شد. برخی مثل وزیر امور خارجه گفتند که ایران مذاکرات و فرمتنش را قبول خواهد داشت، اما درخواستهایی هم دارد. برخی دیگر مانند برخی نمایندگان و کمیسیونها در مجلس نکاتی درباره آغاز مذاکرات از ابتدا مطرح کردند.
ما باید اجازه دهیم مذاکرات شروع شده و چند جلسه بگذرد تا تکلیف ۸۰ درصد دیگر مسیر مشخص شود. حرفی که آقای گروسی مبنی بر حرکت در توده ابرهای متراکم مطرح کردند درست است. به نظر من طرف مقابل ما نمیداند در مذاکرات چه مطرح خواهد شد و منتظر برگزاری جلسه اول است. همینطور گمان میکنم طرف ایرانی هرچند چارچوب و خواستههای خود را مشخص کرده. اما هنوز به جمع بندی نهایی نرسیده و احتمالا در دو تا سه روز پایانی به نتیجه نهایی میرسد.
خیلیها انتظار داشتند با روی کارآمدن دولت آقای رییسی هماهنگیها بیشتر شود و ما شاهد اجماع باشیم، اما امروز ما در ابعاد مختلف از جمله سیاست خارجی شاهد ناهماهنگیهایی هستیم که قبلا مشاهده نمیشد. این بلاتکلیفی و کندی تصمیمات محصول نوپا بودن دولت است یا بحثی ریشهایتر است؟
من یک ناهماهنگی نسبی و کندی در سیاست خارجی خودمان میبینیم اما مقوله برجام و مسئله هستهای را از آن جدا میکنم. در مسئله برجام بخشی از تاخیر حساب شده و برنامه ریزی شده بود و بخشی هم محصول این بود که افراد جدید باید تیم جدید شکل میدادند و مذاکرات دوران آقای روحانی با صدها صفحه حجم را بخواند.
در نتیجه بخشی از این تاخیر چندین ماهه محصول تشکیل دولت است و بخش دیگر برای این بود که به طرف مقابل فشار بیاورد تا خواستههایی که میخواهند برآورده شوند. نکتهای هم که درباره ناهماهنگی در گفتار اشاره کردم درباره کسانی بود که چندان اطلاع از اصل مسئله ندارند و نظرشان در سیاستهای کلان چندان موثر نیست. این حرفها هم پیام متناقض منتقل میکند و به معنای سیاست متناقض نیست.
کندی و تناقضی هم که در کلیت سیاست خارجی ایران است تقصیر فردی خاص یا وزارت خارجه نیست و روندی که در حال پیگیری است باید در منطقه جا بیفتند. دولت جدید تحرکاتی داشت و آقای باقری به روسیه و مسکو سفر کرد و کنفرانس افغانستان برگزار کرد، اما در حوزههایی مثل لبنان، ترکیه، پاکستان و قفقاز ما شاهد تحرک جدی نیستیم.
دلیل این امر هم میتواند به عدم چینش کامل مهرهها بازگردد چون به هر شکل وزارت خارجه اخیر تغییر مهرههای ارشد در سطح معاونت و مدیران کل داشته و خود این مسئله اندکی از تحرکات دیپلماتیک میکاهد.
شما به این اشاره کردید شاید دولت با تاخیری که ایجاد کرده دنبال گرفتن امتیاز است، آیا امروز اتفاقی افتاده که دولت دست پری برای کسب امتیاز داشته باشد.
بله. میزان غنیسازی در ایران خیلی افزایش پیدا کرده است و طرف مقابل میخواهد ایران را قانع کند که IR۶ها را از مدار خارج کند. این ابراز نگرانی اخیر از سوی آمریکا، اسرائیل و حتی روسیه به خاطر غنیسازی است. در نتیجه دست ایران در مذاکرات پر است. هر چه مذاکرات ادامه یابد، میزان غنیسازی هم بیشتر میشود. از آن طرف آقای گروسی هم بعید است در مذاکرات به خواستههای ۱۰۰ درصدی خود برسد.
مانورهایی هم که اسرئیل و آمریکا با برخی کشورهای عربی در منطقه میدهند هم به دلیل اطمینان خاطر دادن به اسرائیل است و این که بگویند هماهنگی لازم وجود دارد.
پس میتوان به شکلگیری یک توافق امیدوار بود.
صد در صد امید هست، اما احتمال طولانی شدن مذاکرات هم وجود دارد. هر چند طرف مقابل به دلیل میزان غنیسازی ایران و تمرکز آمریکا روی پروندههای دیگر میخواهد زودتر به نتیجه برسد. آمریکا میخواهد این پروندهها را به یک قدرت منطقهای بسپارد که متاسفانه به نظرم اسرائیل برای این امر انتخاب شده است و آمریکا مثل قبل میخواهد امنیت خود در منطقه را با یک قدرت منطقهای هماهنگ و سیاست دو پایه نیکسون-کیسینجر را بازآفرینی کند.
نزدیکی اعراب با رژیم صهیونیستی را هم میتوان در همین چارچوب تفسیر کرد و ما به زودی میتوانیم شاهد مانورهای نظامی مشترکی بین اسرائیل و اعراب خلیج فارس باشیم. دلیل این هم آن است که چشمانداز این است که از این به بعد اسرائیل جای آمریکا را برای اعراب پر کند.
نظر شما