سلام نو – سرویس بینالملل: روزی که باراک اوباما تحریمهای نفتی گسترده علیه ایران را آغاز کرد و اندک اندک فروش نفت ایران را محدود کرد برخی کهنهسواران سیاست و دیپلماسی هشدار دادند که این اقدام از خطرناکترین اقدامات آمریکا است و باید فکری به حال آن کرد و دولت وقت، دولت محمود احمدینژاد، چندان به هشدارها اهمیت ندادند و سعید جلیلی به عنوان مذاکره کننده وقت پرنده هستهای نیز بیتوجه به این مسائل به مذاکره برای مذاکره ادامه داد.
یکی از کسانی که در آن زمان نسبت به اقدامات آمریکا هشدار داد محمدجواد ظریف بود، دیپلمات ارشد آن زمان ایران بود که در دولت روحانی سکاندار وزارت امور خارجه شد.
ظریف مدتی پیش در یک گفتوگوی کلاب هاوسی با اشاره به این ماجرا و پیچیدگیهای آن گفت: در فاصله سالهای ۹۰ تا ۹۱ با طراحی که امریکا و اروپا صورت دادند، دنیا را از نفت ایران بی نیاز کردند. برخلاف تصوری که دوستان ما در دولت های نهم و دهم داشتند که تحریم نفتی ایران باعث بالا رفتن قیمت نفت تا حد ۲۰۰ دلار خواهد شد، انها برنامهریزی دیگری کرده بودند. امریکایی ها زمانی که تحریم نفتی ایران را شروع کردند، ۲۰ درصد، ۲۰ درصد نفت ایران را از بازار حذف کردند . نگاهی به مصوبه (وقت) کنگره بیندازید که می گوید رئیس جمهور باید گزارش بدهد که قطع نفت ایران بر بازار جهانی نفت تاثیر نمی گذارد.
ظریف اشاره میکند که آمریکا با وجود رقابت با چین برای این که دنیا را از نفت ایران بینیاز کند عربستان را تشویق کرد تا جای خالی ایران را در بازار چین پرکند. ظریف در ادامه صحبتهای خود به یک مسئله مهم اشاره میکند و میگوید که اگر آن شرایط ادامه پیدا می کرد ظرف شش ماه تا یک سال نفت ایران به صورت کامل از بازار جهانی حذف می شد.
با ظهور دولت حسن روحانی و شکل گرفتن برجام ایران به لطف تجربه زنگنه و وزن بینالمللی او به بازار نفت بازگشت ولی با خروج آمریکا از برجام باز هم آش همان آش و کاسه همان کاسه شد. با روی کارآمدن بایدن جواد ظریف به عنوان سکاندار وزارت خارجه تلاش کرد تا با توجه به همین مسئله هر چه زودتر برجام را احیا کند، اما ظهور مجلس اصولگرا و به پایان رسیدن عمر دولت روحانی باعث شد تا ظریف در رسیدن به هدف خود ناکام بماند.
حالا رویترز گزارش داده که رئیسجمهور آمریکا دو روز گذشته (جمعه) طی یادداشتی به وزارت خارجه کشورش گفته که به اندازه کافی عرضه نفت وجود دارد تا دیگر کشورها خرید نفت از ایران را کاهش دهند. این یعنی آمریکا عملا دنیا را از نفت ایران بینیاز کرده، خبری که میتوان آن را بدترین نتیجه تحریم دانست.
بایدن در یادداشت خود به وزارت خارجه آمریکا نوشته است: «مطابق با تصمیمات قبلی، عرضه کافی نفت و فراوردههای نفتی از کشورهایی به غیر از ایران وجود دارد تا امکان کاهش حجم نفت و فراوردههای نفتی خریداری شده از ایران یا از طریق مؤسسات مالی خارجی فراهم شود».
اما چرا این خبر بدترین خبر ممکن برای ایران است؟ چون موتور محرک اقتصاد ایران سالها است که با نفت کار میکند و با وضعیت اقتصادی و مدیریت فعلی نیز قرار نیست یک شبه معجزهای شود و اقتصاد ایران به جای نفت با گردشگری یا تکنولوژی اداره شود. حتی اگر همین فردا ایران به بازار نفت باز گردد باز هم کار مشکلی در پیش دارد چون دنیا بدون نفت ایران چرخیده و حالا ایران برای ورود به بازار باید نفت را زیر قیمت بفروشد.
اما این تمام ماجرا نیست. به علت تحریمها و ضعف تکنولوژیک به نظر میرسد که ما به زودی شاهد به مشکل خوردن در روند فعلی تولید نفت و گاز نیز باشیم. این یعنی همین اندک توان باقی مانده هم در خطر است.
مشکل بعدی این است که با گذشت زمان کشورها به انرژی هستهای و انرژیهای پاک روی میآورند و عملا درخواست برای نفت مثل سابق نخواهد بود. مراد راهداری، استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد و انرژی درباره آینده انرژی و استفاده از انرژی های تجدید پذیر در ایران میگوید: در مورد کشور های مشتری نفت ایران از جمله چین، هند و کره جنوبی و به طریق اولی اروپائیان با جایگزین کردن انرژی پاک، باعث خواهند شد تقاضا برای خرید نفت ایران در آینده کاهش پیدا کند. وقتی کشورهای اروپایی و آمریکایی و استرالیا انرژی پاک را جایگزین کردند جهان سوم را زیر فشار قرار می دهند و گفته خواهد شد شما با نوع مصرفتان لایه اوزون را سوراخ می کنید و مصوبات سازمان ملل تصویب می شود و چاه های نفت و گاز به اجبار بسته خواهند شد.
در چنین شرایطی رقبای نفتی ما مثل عربستان و امارات به سرعت در حال فروش نفت خود و تبدیل آن به انواع دیگر از سرمایه هستند. مثلا در فرانسه، انگلیس و ایتالیا باشگاه ورزشی میخرند، در بورسهای مختلف سرمایهگذاری میکنند یا مثل امارات دست به توسعه گسترده فناوری اطلاعات، هوش مصنوعی و امثال آن میزنند.
این یعنی دور ماندن ایران از بازار نفت که هر روزش ضرری مطلق است، ضرری که متاسفانه برخی سیاستگذاران کلان از آن غافل شدند و برای طیفی که امروز مجلس و دولت را در اختیار دارد چندان مهم نیست. در این شرایط که ایران روزانه صدهای میلیون دلار ضرر مالی و بیش از آن ضرر معنوی و استراتژیک میپردازد حسین امیرعبداللهیان دنبال نقد شدن ۱۰ میلیارد یورو برای سنجش صداقت آمریکا است و علی باقری ترجیح میدهد به سبک سعید جلیلی به سفرهای پیدرپی برود، از برجام نام نبرد و شعار بدهد و احتمالا مثل استادش سعید جلیلی مذاکره برای مذاکره را در پیش بگیرد.
ظاهرا باید حذف ایران از بازار نفت را همچون حذفش از بخشی از مهمترین کریدورهای اقتصادی و گازی منطقه به رسمیت شناخت و این دست آورد بزرگ را به همه به خصوص دلواپسان، مذاکره ستیزان، انقلابینماها، دیوار نوردان سفارتهای مختلف و بیش از همه به محمود احمدینژاد و بعد سعید جلیلی و دوستانشنان تبریک گفت؛ کسانی که غیرحرفهایترین، ناپختهترین، غیرآیندهنگرانهترین و شعارترین برخوردهای را با سختترین تحریمها علیه ایران داشتند.
نظر شما