به گزارش سلام نو، همدلی نوشت: مشکلات اقتصادی و بینالمللی ایران دوران ریاست جمهوری سختی را برای ابراهیم رئیسی رقمزده است و از زمانی که دولت روی کار آمده نوعی از سرگردانی در رفتار دولت بهخوبی مشهود است. جریان اصولگرایی که پیشازاین در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم نیز مهمترین گزینه خود را برای تصدی این سمت ابراهیم رئیسی میدانست و تا آخرین لحظه پشت این گزینه ایستاده بود، اکنون در مواجهه با دولت دچار سردرگمی شده است.
جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی نام ائتلاف انتخاباتی بود که در سال ۹۶ تنها یک گزینه از آن بیرون کشیده شد و این گزینه ابراهیم رئیسی بود. به نظر میرسید جبهه راست افراطی و معتدل اصولگرا اگرچه اختلافاتی بر سر انتخاب گزینه مطلوبش داشته اما حاضرشده تا رئیسی را تحت عنوان چهره مطرح به کارزار انتخاباتی بفرستند.
حتی اصولگرایان جبهه پایداری نیز به این انتخاب تن دادند، اگرچه خیلی موافق آن نبودند. به نظر میرسید که رئیسی ظرفیت این را دارد که بهعنوان چهره شاخص اصولگرایی نقش وحدتبخش را در جناح راست داشته باشد اما با گذشت زمان مشخص شد آن نقشی که در اردوگاه چپ از سوی سید محمد خاتمی دنبال میشود، در اردوگاه راست قابل کپیبرداری نیست.
اگرچه ابراهیم رئیسی در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری پیروز نشد اما چندی بعد با عنوان رئیس قوه قضاییه و تلاش برای مستضعف پناه نشان دادن او منجر شد که بیش از قبل شهرت پیدا کند. حال در چنین شرایطی که اصولگرایان به قدرت رسیدهاند، به نظر میرسد، بازار نقد از دولت در بین طیفهای مختلف اصولگرایی تا حدی زیاد شده که رئیسی در پی دو بار معرفی وزیر آموزشوپرورش برای گرفتن رأی اعتماد از مجلس شورای اسلامی هنوز به نتیجهای نرسیده است. با این اوضاع باید اعتراف کرد که خیلی بعید است اصولگرایان همانطور که با محمود احمدینژاد تا کردند به رئیسی اعتماد کنند و در صورت نشان ندادن عملکرد مثبت، باز هم پشت او بایستند.
بهزودی قضاوت دولت آغاز میشود
اصولگرایان با وجود تمام اشتباهات دولت محمود احمدینژاد حاضر نشدند که از حمایت خود از دولت دست بکشند اما بعد از ریاست جمهوری او انتقادات تندی نسبت به عملکرد دولت نهم و دهم ابراز کردند و البته در اواخر دولت نیز برخی چهرههای اصولگرا انتقاد از دولت را آغاز کردند.
محمود صادقی، فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به نقش عملکرد دولت در جلب و حفظ حمایتهای جریان اصولگرایی میگوید: «بههرحال وقتی دوران ماهعسل دولت تمام بشود؛ مخصوصاً دورانی که همه مشکلات را به عهده دولت قبل بیندازند نیز تمام شود، همه منتظر عملکرد و دستاوردهای دولت خواهند بود. اگرچه زود است ولی درباره عملکرد دولت میتوانیم برخی از معیارها را بسنجیم. این نشانهها در قالب انتخاب تیم همراه رئیسجمهور و برنامههای وزرا خود را نشان میدهد. در واقع در عزل و نصبها میتوان چشماندازی از فضای آینده را دید که متأسفانه برخی آنها نشان از این دارد که چشمانداز چندان مثبت نیست. یک نمونه از آن را در مورد وزارت آموزشوپرورش دیدیم که دونفری که ابراهیم رئیسی برای این سمت معرفی کرد یعنی آقایان باغ گلی و فیاضی، از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد نگرفتند؛ و آقای نوری نیز آنطور که تشکلهای فرهنگیان میگویند صلاحیت لازم برای اداره آموزشوپرورش را ندارد.»
صادقی خاطرنشان کرد: «بههرحال روشن است که تیم رئیسی از توانایی زیادی برخوردار نیست؛ در اقتصاد از انسجام لازم برخوردار نیست و در حوزه سیاست خارجی که نقش تعیینکنندهای در حل مشکلات اقتصادی کشور دارد، نشانههایی از توفیق دولت در آن نمیتوان جستوجو کرد و چشمانداز تاکنون ناامیدکننده بوده است. در مجموع یک نوع سردرگمی در کابینه رئیسی شاهد هستیم. در شعار دادن همه توانمند هستند اما در واقعیت نشانههایی از امیدواری دیده نمیشود. البته دولت ابراهیم رئیسی در بحث واکسیناسیون تا حد زیادی موفق بوده است. اگر بخواهیم کارنامه دولت در حوزه کرونا را ببینیم، در این حوزه قابلقبول بوده است اما در حوزه معیشت که در زمان مناظرههای انتخاباتی بیشترین شعار را میدادند، تاکنون اقدام مؤثر و چشمانداز امیدوارکنندهای دیده نشده است. این مسئله صدای مسئولان مخصوصاً نمایندگان را درآورده است. اگرچه شاید اصولگرایانی که امروز انتقاد میکنند، صددرصد اصولگرا نباشند و برخی آنها از طیف مستقلین باشند.»
ضعفهای ساختاری دولتها
این فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است که «نمایندگان و دولت نوعی سادهانگاری نسبت به مسائل و معضلات کشور دارند و وقتی به دیوار سفت واقعیتها میخورند تازه میفهمند که حل مسائل کشور به این سادگی نیست. باید پذیرفت که حل خیلی از مسائل منوط به تصمیمگیریهای گسترده، ریشهیابانه و کلان است و با وجود یکدست شدن سیاستهای بالادستی مشکلات همچنان ادامه دارد. مشکل امروز کشور ما ضعفهای ساختاری است که با آمدورفت اشخاص حل نمیشود و اقتصاد و نظام حکمرانی شرایط مشخصی دارد که اگر این ضعفهای ساختاری حل نشود، مشکل ایجاد میشود.»
صادقی با اشاره به عملکرد دولت در حوزه سیاست خارجی بیان میکند: «جالب است که در حوزه سیاست خارجی کسانی که برجام را قبول نداشتند الان برای احیای آن تلاش میکنند. در واقع عملاً دولت دچار تناقض شده است اما مجبور است تن به مذاکره بدهد. در مورد FATF نیز فعلاً اقدام خاصی از سوی دولت رئیسی شاهد نیستیم. متأسفانه رئیسجمهور تصور میکند که با ادعا مسئله حل میشود. در چنین وضعیتی با توجه به بالا رفتن سطح انتظارات مردم از ابراهیم رئیسی مشاهده میکنیم که نوعی اعتراض و انتقاد از بدنه اصولگرایان نسبت به دولت دیده میشود.»
او با اشاره به رابطه اصولگرایان با دولت میگوید: «در مورد دولت آقای احمدینژاد هم بخشهایی از اصولگرایان از دولت دوم شروع به ابراز انتقاداتی نسبت به دولت کردند که بهویژه در مجلس نهم زیاد بود؛ اما اصولگرایان تا آخرین لحظه حاضر نشدند مسئولیت خود را در موردحمایت از دولت احمدینژاد بپذیرند. الان هم نسبت به زمان آقای احمدینژاد و با توجه به نداشتن درک درست، نسبت به واقعیتها سادهاندیشی و سادهانگاری دارند. در واقع این تلقی ایجادشده بود که تند، سریع و انقلابی میتوانند مسائل را حل کنند. همچنان که آقای قاضیزاده میگفت پنجروزه مشکلات بورس را حل میکنیم؛ اما آقای رئیسی فهمید که در عمل به این سادگی نیست. الان هم امیدواریم با درک واقعیتها بهجای دمیدن به شعارها اصلاح رویکرد را در دستور کار قرار دهند.» او میافزاید: «به نظر میرسد فاز انتقادی دولت از رئیسجمهور از همینالان رفتهرفته شروعشده اما اینکه تبدیل به حالت تقابلی شود، خیلی بعید است و باید دستکم چهار ماه صبر کنیم و رفتارها را مشاهده کنیم.
الان هرچه بگوییم قضاوت زودهنگامی کردهایم اما نشانههایی از نقد و زاویه گرفتن دیده میشود. دولتها معمولاً براثر برخورد با واقعیتها مجبور به عملکردی میشوند که مورد رضایت بخشهای تند و افراطی نیست. پیشبینی من این است که ابراهیم رئیسی نتواند انتظارات همه طیفهای حامیاش را برآورده کند و ناگزیر برخی طیفها فاز انتقادی را در پیش خواهند گرفت.»
تمایل رئیسی به روشهای افراطی؟
صادقی در پاسخ به این پرسش که روش رئیسی در کشورداری به سمت جناح میانهرو خواهد بود یا اصولگرای افراطی، بیان میکند: تمایل رئیسی به سمت رویکرد اعتدال بیشتر است و تاکنون برخی اقداماتی مثل ملاقات با روزنامهنگاران اصلاحطلب بر این امر تأکید دارد. بهویژه که رئیسی بعد از انتخابات در بحث برجام تأکید بر حفظ برجام داشت که مورد رضایت طبقههای تندرو نیست. باید دید در هفتههای آینده نگاه دولت به مسئله سیاست خارجی و نوع تعاملات با کشورهای اروپایی و آمریکا چگونه خواهد بود. الان نوعی سردرگمی را در دولت شاهد هستیم که البته ممکن است دولت را مجبور به پذیرش برخی واقعیتها کند.»
هرچه هست جناح اصولگرایی پیش از انتخابات ریاست جمهوری و بهخصوص در هر انتخابات اختلافنظر و دعواهای سیاسی و جناحی کم نداشته است. معمولاً جناح تندرو حاضر نبوده در بسیاری از مسائل برای منافع عمومی جامعه کوتاه بیاید. محمود احمدینژاد نیز به انواع نقدها نسبت به دولت بیتوجه بود و قضاوت اطرافیانش اهمیتی نداده اگرچه خیلی زود از معادلات سیاسی کشور حذف شد و در بین اصولگرا و اصلاحطلب منفور و مهجور شد. اصولگرایان هرگونه نسبتی را با این دولت تکذیب کردند و درست برخلاف انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ پشت او را خالی کردند اما بههرحال ابراهیم رئیسی روحیات خاص خودش را دارد و باید منتظر ماند و دید جناح راست تا چه زمانی حاضر است پشت او بایستد. آنهم در شرایطی که حمایت اشتباه از دولتها منجر به سلب اعتماد عمومی از اشخاص و جریانهای سیاسی بوده و همینالان هم به جهت تجربه تلخ تاریخی این جریان نتوانسته اعتماد گذشته را به خود بازگرداند و این اعتماد طی سالهای اخیر کمرنگتر هم شده است.
نظر شما