به گزارش سلام نو، شرق نوشت: چه شده که هنوز دولت رئیسی به نیمه نرسیده است هشدارها نه از ناحیه و جانب منتقدان اصلی این دولت، اصلاحطلبان یا نزدیکان دولت قبلی، بلکه از درون جریان اصولگرایی به سمت دولت روانه میشود. احمد توکلی، الیاس نادران و محمدرضا باهنر به اشکال مختلف در هفتههای اخیر هشدارهایی به دولت و دولتنشینان دادهاند. نکته تأملبرانگیز این است که دو نفر از اینها اقتصاد خواندهاند و هشدارهایشان به دولت هم اقتصادی است. شاخصترین و نزدیکترین هشدار از آن احمد توکلی بود. اقتصادخواندهای که این روزها چندان هم مورد تفقد جریان متبوع خود نیست. چراکه لحن انتقادیاش را نمیپسندند و وقتی درباره حضور برخی چهرههای مسئلهدار در حولوحوش برخی بیوت هشدار میدهد یا از ترویج خرافه ابراز نگرانی میکند، او را متهم میکنند که بیمار است و نمیداند چه میگوید یا چه مینویسد!
احمد توکلی که مدتی است خود را با برند فسادستیزی به عرصه سیاست و جامعه شناسانده است، در نامه اخیر خود خطاب به رئیسی تندترین هشدارها را خطاب به او داشته است. نامه او خطاب به دولت درباره تبعات حذف ارز چهارهزار و ۲۰۰ تومانی بسیار صریح بود: «راهی که دولت ظاهرا آن را پذیرفته است، ادامه همان راه صندوق بینالمللی پول است که از دوره هاشمی پذیرفته شد و تاکنون ادامه دارد و با مردم ایران آن کرد که میبینیم. البته این وضعیت اسفبار که جان مردم را به لب رسانده است، در همان دو، سه سال اول صدارت دولت سازندگی تورم را به ۴۹.۵ درصد رساند و به اعتراض مردم انجامید و شد آنچه نباید میشد».
در جریان نشست مشترک میان مجلس و دولت که به مناسبت دهم آذرماه و روز مجلس برگزار شد؛ الیاس نادران، رئیس کمیسیون تلفیق بودجه سال ۱۴۰۰، به نمایندگی از بهارستان به سخنرانی و طرح دیدگاه و نظرات پرداخت. خبرگزاریها نوشتند که شنیدهها از انتقادهای جدی و شدیداللحن الیاس نادران خطاب به دولت حکایت داشت، اگرچه مشروح این گفتهها منتشر نشد؛ اما میتوان پیشبینی کرد که نادران احتمالا درباره چه چیزهایی و با چه لحنی صحبت کرده است. نادران که بر سر انتصاب بذرپاش بر ریاست دیوان محاسبات از مجلس و قالیباف هم بسیار شاکی بود و ریاست کمیسیون برنامهوبودجه هم به او نرسید، از جمله اصولگرایان متقدمی است که در مجلس جدید زاویههایی با طیف خود پیدا کرده است. او همین دو ماه قبل هم گفته بود: «بارها گفتهایم پاشنه آشیل دولت جناب آقای رئیسی اقتصاد است.
اینکه بزرگان اقتصاد را در دولت جمع کنیم خوب است اما مهمتر از آن هماهنگی این تیم و داشتن یک سر است». ماجرای ناهماهنگی و چنددستگی در تیم اقتصادی دولت این اقتصادخوانده اصولگرا را به واکنش واداشته و گفته بود: «رئیسجمهور محترم بهصراحت اعلام کند که مسئولیت اقتصاد کشور در دولت با کیست؟ راهبردها و نقاط کلیدی خطمشی اقتصادی کشور را چه کسی تعیین میکند؟ بهشدت از پراکندگی آقایان نگرانیم». نادران با بیان اینکه اخبار خوبی از جلسات سران قوا و تصمیمات آنها به گوش نمیرسد، گفته بود: «دورزدن مجلس و تغییر در مصوبات آن، سنتی سیئه است که از قبل باقی مانده است. رئیس مجلس از شأن مجلس و اعتبار قانون اساسی دفاع کند و دولت هم اگر اصلاحیهای در بودجه میخواهد، درخواست کند تا مجلس بررسی کند و مردم هم در جریان قرار بگیرند. مؤلفههای اقتصادی کارکردهای خودش را دارد. این پراکندگیها، بلاتکلیفی را حاکم خواهد کرد و بعد از یک دوره رکود، موج تورمی دامن اقتصاد را خواهد گرفت». باهنر، دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین و رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری که این روزها حضور و نقش تعیینکننده در ساختار و چینش قدرت اصولگرایی ندارد و در حاشیه سیاست اصولگرایی زیست میکند، بهتازگی درباره دولت رئیسی گفته است: «توقع نداریم تا اسفند ۱۴۰۰ به نتیجه نهایی برسیم اما دوست داریم بشنویم که برخی مسائل درحال اصلاح است، این توقعی است که ما داریم... ما توقع نداریم همهچیز ناگهانی حل شود، اما مسیرها طوری باید اصلاح شود که کارآفرینان، تحصیلکردگان و سرمایهداران ما به ادامه مسیر و آینده ترغیب و تشویق شوند». باهنر هم با اشاره به جلسات و دیدارهای مختلف با دولتمردان و اعضای دولت سیزدهم، گفته بود: در این جلسات عنوان کردیم که بعد از آغاز ریاست کابینه سیزدهم آنقدر اتفاقات مختلف روزمره از سیل و زلزله تا اعتراضات و انتقادات پیش خواهد آمد که گرفتار خواهید شد؛ اگرچه رسیدگی به مسائل روزمره حائز اهمیت است اما نباید همه وقت و توان موجود به آنها اختصاص داده شود.
هشدارهای اصولگرایان متقدم صرفا روانه دولت و رئیسی نبوده است. آنها رفتار همکیشان خود را هم نقد کردهاند. یک نمونه آن خود الیاس نادران خطاب به مجلسیان. سال گذشته گفته بود: «چرا پس از گذشت بیش از پنج ماه خروجی قابلاعتنایی در حوزه اقتصادی و اجتماعی نداری؟». گفته بود که آفت عمده سرگرمشدن نماینده به حوادث زیانبار یا سهلانگاری در کار یا دستهبندیهای ناسالم و قومی و قبیلهای و منطقهای است؟ بعد هم از چشمدوختن نمایندگان به انتخابات ریاستجمهوری گلایه کرده و گفته بود که متأسفانه زینکردن اسب برای انتخابات ۱۴۰۰ توسط عدهای از نمایندگان و دستوپاکردن کسب و قدرت در دولت آینده یا شهرداری تهران آثار نامطلوبی به جای گذاشته است».
در ماجرای غلوهایی که علیه رئیسی شده و او را به ابوذر و رجایی زمان تشبیه کرده بودند یا حتی درباره میزان موفقیت او در برنامههایش انتظارات و صحبتهای عجیبوغریب مطرحشده برخی از اصولگرایان متقدم شروع به انتقاد کردهاند. حسین ابراهیمی گفته بود: «در حقیقت اعتقاد من این است که امکان دارد افرادی که دولت فعلی را به این و آن تشبیه میکنند، متملق و چاپلوس باشند و برای اینکه بخواهند برای خودشان جایگاه پیدا کنند، حرفهایی بزنند که نه مصلحت آقای رئیسی در آن است و نه مصلحت جامعه. درمورد احمدینژاد هم عدهای از همین افراد شایعه کردند که چه میبینیم و چه میبینیم و نظایر این حرفها. اینها یا افرادی متملق و چاپلوس هستند یا افرادی هستند که خلاصه اهل تخیل و این صحبتها هستند، در غیر این صورت کسی که واقعبین باشد، چنین صحبتهایی را نمیگوید. اعضای جامعه کنونی ایران خبیر و بصیر هستند، واقعیتها را میفهمند و بر آنها تکیه میکنند نه به این حرفهای بیربطی که بعضی از اشخاص میزنند؛ چراکه اینها واقعیت ندارد». باهنر هم بهتازگی گفته بود: «کسانی که به تبلیغات غلوشده درباره دولت سیزدهم دامن میزدند، کار نادرستی میکنند؛ چراکه ایجاد توقع بیجا مضر است». او حتی نقد ملایمی هم به برخی رفتارهای دولت منبعث از میراث احمدینژاد داشته و گفته بود: «فقط فکر نکنیم که با رفتن به میان مردم و وعدهدادن مشکلات حل میشود؛ خیر». جریان اصولگرایی این روزها به امثال نادران، توکلی و باهنر بیشتر نیاز دارد. نه صرفا و لزوما در مقام منتقد و مشاورهدهنده بلکه در جایگاه سیاستسازی و اجرا اما به نظر میرسد عمر سیاسی این چهرهها در عرصه سیاست عملی به سر آمده است. برخی مانند ناطق و لاریجانی سکوت را ترجیح دادهاند و برخی مانند چهرههایی که ذکرشان رفت آخرین حربهشان هشدار است.
نظر شما