موفقیت کارآفرینان زن به ویژگیهای شخصی و مهارتهای کارآفرینی آنها بستگی دارد و این که مؤسسات حمایتی در مورد این محدودیتهای مهم چگونه کار میکنند. برای توانمندسازی واقعی زنان، سیاستگذاران باید این محدودیتها را برطرف کنند. دو عنصر اصلی تغییر وجود دارد: اول این که آگاهی افراد باید تغییر کند و محدودیتهای درونی و موانعی که زنان را در موقعیتهای پایین نگه میدارد از بین برود و دوم عقاید فرهنگی در مورد جنسیت و قدرت افراد به چالش کشیده شود.
تغییر در آگاهی و ذهنیت
کارآفرینان زن در مقایسه با مردان، از محدودیتهای طرز فکر رنج میبرند. به عنوان مثال یک مطالعه نشان میدهد که زنان نسبت به مردان از ریسک بیشتری برخوردار هستند. این نوع طرز فکر مانع سود و بهبود کلی عملکرد اقتصادی میشود.
برخی از برنامههای آموزش کسب و کار به ویژه برای تغییر ذهنیت، تأثیر مثبتی بر کارآفرینان زن گذاشته است.
نحوه تأثیرگذاری برنامههای آموزشی در زنان
این برنامههای آموزشی باعث بهبود عملکرد کسب و کار در هر دو شرکتهای زن و مرد میشود و جالب آن که به نظر میرسد که تأثیر اصلی این آموزش بر افزایش ابتکار شخصی زنان است. مطالعات بازار کار نشان میدهد که اقدامات طرز فکر با تحریک آرزوها یا تغییر برداشت از فرصتهای بازار کار (چه در استخدام رسمی و چه در خود اشتغالی) مؤثر است. یک مطالعه در اتیوپی نشان داد که نمایش یک فیلم یک ساعته به کشاورزان روستایی که همسالان موفق خود را نشان میداد، در تغییر رفتارهای آینده محور آن ها مؤثر بود.
یک مطالعه دیگر اطلاعاتی را در مورد فرصتهای شغلی برای زنان روستایی در صنعت خارج از کشور در اختیار زنان روستایی قرار داد که منجر به آموزش بیشتر، باروری مطلوبتر و افزایش احتمال ورود به بازار کار شد.
چالش هویت جنسیتی
یکی دیگر از مؤلفههای مهم هر اقدامی که باعث ایجاد تحول میشود، چالش نقشهای هویت جنسیتی است. مؤلفه زمان یک محدودیت بسیار مهم است، به ویژه برای شرکتهایی که تعداد کارمندان کمتری دارند. یک آزمایش کارآزمایی کنترل تصادفی در کنیا نشان داد که گسترش دسترسی به حساب پسانداز باعث افزایش احتمال پسانداز برای زنان خود اشتغالی که به عنوان فروشندگان بازار، کار میکنند، میشود و باعث افزایش سرمایهگذاری تولیدی و مخارج خصوصی میشود و این دلالت بر وجود موانع زیادی در پس انداز و سرمایهگذاری دارد.
یکی دیگر از مؤلفههای جنسیتی که مانع رشد زنان میشود عدم حمایت است، به این معنی که زنان از گسترش مشاغل خود جلوگیری میکنند زیرا معمولا همسرانشان از آنها حمایت مالی نمیکند. آموزش کسب و کار با تأکید بر لزوم به چالش کشیدن یا کار کردن در مورد هویت جنسیتی، علاوه بر ایجاد مهارتهای جدید و تغییر ذهنیت، در تغییر چشم انداز افراد نیز مؤثر است.
آموزش مهارتهای زندگی و ارائه راه حلهای فناوری
آموزشهایی که فراتر از سرمایههای مالی و مهارتهای اساسی در کسب و کار است و مهارتهای زندگی لازم را نیز آموزش میدهد، تأثیر اندک اما مثبتی بر کارآفرینان زن گذاشته است. به عنوان مثال میتوان به زنها مهارتهای کلی کسب و کار از جمله نحوه محاسبه هزینههای تولید و قیمتگذاری محصول را آموزش داد. زنان کارآفرینی که این مهارتها را دارند، در نظارت شرکتهای خود موفقتر هستند و سود بیشتری به دست میآورند.
نظر شما