به گزارش سلام نو، مهدی جعفری از آن دست از فیلمسازانی است که بدون حاشیه فیلم میسازه و سعی داره بی ادعا به دونبال سوژه برود و با تکیه بر علم خود رضایت مخاطب رو جلب کند.
مهدی جعفری در فیلمسازی اگرچه تازه کار است اما با وجود اینکه سال ها فیلمبردار حرفه ای سینما بوده با تکیه بر تجارب خود فیلم های ساخته گه همیشه مورد توجه بود و همیشه جوایز متعددی رو کسب کرده
جعفری اینار با فیلم یدو در جشنواره سی ونهم حضور دارد.
یدو فیلمی است که به کارگردانی و نویسندگی مهدی جعفری ساخته شده است. در نوشتن فیلمنامهی آن نام مهین عباسزاده (همسر مهدی جعفری) در کنار مهدی جعفری نیز دیده میشود. این فیلم محصول سال ۱۳۹۹ است و همانطور که گفته شد در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
از بازیگران فیلم یدو میتوان به ستاره پسیانی، میلاد صویلاوی، محمدمهدی آلبوعلی، ریحانه آریامنش، اکبر اودود و… اشاره کرد. موسیقی متن این فیلم توسط بامداد افشار ساخته شده است که برای ساخت موسیقی متن فیلم «پوست» برندهی سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن شد.
قابل ذکر است که فیلم یدو توسط مرتضی نجفی فیلمبرداری شده است. کسی که برای فیلمبرداری فیلم «تومان» سیمرغ بلورین در کارنامهاش دارد. دلیل این که به فیلمبرداری و موسیقی فیلم اشاره شد را در ادامهی متن خواهید فهمید.
داستان مربوط به زمانی است که چند ماه از جنگ گذشته و آبادان روزهای حصرش را میگذراند. همهی مردم کم کم از آبادان رفتهاند. یدو، نوجوانی است که با مادر و خواهر و برادرش در آبادان زندگی میکند. آنها و یک خانوادهی دیگر آخرین خانوادههایی هستند که در آبادان با وجود بمبارانها زنده مانده و دارند تلاش میکنند برای ادامه دادن. بعد از این که همسایهی آنها هم آبادان را به قصد ماهشهر ترک میکند، یدو اصرار دارد که آنها هم از آبادان بروند. این در حالی است که سیر اتفاقاتی که مربوط به آنها و ماندنشان در آبادان است در جریان است. در ابتدای فیلم اشاره میشود که فیلمنامهی فیلم یدو با اقتباسی از داستان «زخم شیر» اثر «صمد طاهری» نوشته شده است. ناگفته نماند که صمد طاهری از نویسندههای رئالیست اهل آبادان و یکی از شاگردان هوشنگ گلشیری هم به شمار میرود. داستان زخم شیر از مجموعه داستانی به همین نام انتخاب شده است. صمد طاهری سال ۱۳۹۷ بابت این کتاب توانست تندیس طلایی بهترین کتاب سال را از جایزهی احمد محمود دریافت کند.
داستان فیلم برشی از حصر آبادان در روزهای اولیهی جنگ است. جملات و متن در این فیلم بیشتر به سادگی خرده روایتهایی را مطرح میکند که چینش آنها با یکدیگر روی یک نخ ارتباطی درست، داستان فیلم را به وجود میآورد. به اضافهی این که فیلمنامه با توجه به نام فیلم (یدو) تا حدودی شخصیت محور هم هست. در دل داستانِ اصلی فیلمنامه به شکل عرضی داستان پسری نوجوان را داریم که در حصر و با وجود این که خود را سرپرست خانوادهاش میداند تصمیم میگیرد از خانواده جدا شود و بجنگد.
اگر بخواهیم خرده روایتها را پشت سر هم بیاوریم، برمیخوریم به داستان قرض گرفتنهای این خانواده از خانههایی که صاحبانشان آنها را رها کردهاند. داستان زایمان بزی به نام حنا. گاوهایی که یکهو پشت در خانهشان ظاهر میشوند و شیر فراوانی که گیر آنها میآید و با پولش به شهر میروند که برنج و مایحتاج بخرند و بعد بمباران توی بازار اتفاق میافتد. آن جایی که سر خنثی کردن یک خمپاره، یدو با آن جوان اصفهانی آشنا میشود و وسطهای فیلم با وجود همهی دلبستگیهایش به خانواده و دختر همسایهای که دوستش دارد و ماهشهر است بالاخره تصمیم میگیرد به جای رفتن از آبادان همان جا بماند و بجنگد. نمای قبرستان نیز از دیگر کادرهایی است که فضاسازی و زبان خودش را به صورت مستقل دارد. وقتی که یدو و مادرش در یک قبر گیر میافتند به تمام معنا حصری است که مادر و یدو انگار متوجه آن نیستند.
دیالوگ فیلمهایی که قصد بازنمایی روزهای جنگ را دارند معمولا آنقدر به سمت شعارزدگی و نشان دادن شجاعت و غیرت پیش میرود که آدم را از دیدن واقعیتی که شاید هم همین طور بوده دلزده میکند. اما روایت فیلم یدو به استثنای پایان بندی آن، ساختاری بدون شعارزدگی دارد. بسیار تصویرگراست و زبان دیگری برای شکل روایتش انتخاب کرده است: زبان تصویر.
این همان دلیلی است که در ابتدای متن به خاطر آن به فیلمبردار فیلم یدو اشاره شد. جایی که یک ترکیب هنرمندانه از کادر و استعاره توسط فیلمبردار شکل میگیرد. به نوعی حرکات دوربین و تصاویر، پا به پای داستان فیلم خود به عنوان شکلی از روایت حضور دارد. ابتداییترین کادر، کادری است که همه به آسمان نگاه میکنند. جایی که دنبال ستاره باشند حتی شاید شهابسنگ یا ستارههای دنبالهدار. آنها دنبال مفهوم و عبارتش نیستند. دنبال سویی از نور یا امید میگردند. آن هم توی آسمان.
در یک سری تصاویر دیگر که با یک تدوین و فیلمبرداری خوب با روایت زندگی خانوادهی یدو در جنگ آشنا میشویم. جنگی که ادامه دارد اما جریان زندگی را متوقف نمیکند.
نویسنده: میلاد معتمدی فر
نظر شما