داوود سوری در پاسخ به پرسشی مبنی براینکه با توجه به نرخ فقر در کشور و احتمال کوپنی شدن برخی اقلام، چه وضعیت معیشتی را در سال آینده میتوان متصور شد، عنوان کرد: «بالاخره وضعیت اقتصادی ما مشخص است. یعنی رشد اقتصادی نشان میدهد که افزایش ثروت ما در سال به چه میزان است. ما سالهاست که رشد اقتصادی منفی و کمی داشتهایم و الان هم که مثبت شده، عددش بسیار ناچیز است. این مهم بدان مفهوم است که ثروت زیادی در کشور وجود ندارد و اگر آن را به یک کیک تبدیل کنم، این کیکی که در این سالها کوچک و کوچکتر شده الان هم همچنان کوچک مانده است؛ در حالی که جمعیت ما هر سال در حال افزایش است و اکنون وارد ۸۸ میلیون نفر شده ایم.»
وی افزود: «از سوی دیگر، فارغ از اعدادی که به صورت رسمی اعلام میشود، آنچه در جامعه میبینیم بیکاری فزاینده است، بسیاری از جوانان ما بیکار هستند و نرخ تورم ۵۰ درصدی را داریم تجربه میکنیم. تمام اینها گواهیست مبنی بر اینکه وضعیت رفاهی و معیشتی مردم به سوی سختتر شدن را طی میکند. امیدواریم که سال آینده گشایشهایی در مورد توافق برجام صورت گیرد، ولی در هر صورت ما مشکل معیشت را خواهیم داشت و آمارها هم نشان دهنده افزایش نرخ بالای تورم است. اینکه در یک کشوری صحبت از ۴۰ تا ۵۰ درصد نرخ فقر بشود، آن هم از سوی دولت که متولی این امر است، عدد بسیار بالاییست که متاسفانه وجود دارد.»
سوری درباره آینده اقتصاد ایران در صورت احیای برجام، گفت: «باید دید که این قراردادها به چه صورتی قرار است اعمال شود. در دولت قبل که چارچوب روشنی داشت، پس از دو سال هم ما نتوانستیم از آن مدت که برجام بود خوب استفاده کنیم و هم طرف مقابل از برجام خارج شد که شرایط سختتری را بر ما تحمیل کرد. مشخصا ما در شرایط بسیار ناگوارتری نسبت به سری قبل هستیم و بسته به نوع قرارداد و توافقاتی که صورت میگیرد، دولت باید این قابلیت را داشته باشد که بتواند حداکثر استفاده از آن را بکند. ولی تمام اینها بازمیگردد به اینکه این قرارداد به چه میزان باشد، آیا میتواند مجددا بازگشت ایران را به بازارهای جهانی تضمین کند و از تجارت ایران یا به صورت کلی تجارت خارجی ایران، حفاظت کند یا خیر؛ اگر بتواند طبعا دیگر بهانه برجام را نخواهیم داشت و به تواناییهای داخلی خودمان باز میگردد.»
این اقتصاددان در پاسخ به این سوال که کوپنی شدن دوران جنگ چه تفاوتی با کوپنی شدن در شرایط کنونی دارد، تصریح کرد: «کوپنی شدن دولت جنگ قابل توجیه بود. معمولا کشورها زمانی که جنگ میشود با مشکلاتی روبهرو میشوند، ولی الان ۳۳ سال از اتمام جنگ گذشته و توجیه پذیر نیست که ما پس از این همه سال کشوری داشته باشیم که مردمش برای تامین مواد اولیه زندگیشان نیازمند سهمیه بندی باشند. این امر مشخصا نشان دهنده سو مدیریت است و اینکه در این سالهای گذشته پس از جنگ، علیرغم منابع غنی که در اختیار است و فروش نفتی که به دنبالش منابع ارزی را در اختیار ما قرار میدهد، نتوانسته ایم چارچوبی را طراحی و اداره کنیم که بتواند نیازهای جامعه را پوشش دهیم.»
نظر شما