به گزارش سلام نو، جماران نوشت: سابقه گذشت و بزرگمنشی بیت امام در مواجههٔ اتهامات، هجمهها و توهینها، نشان میدهد که بیتردید، اقدام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی و بیت مکرم امام در شکایت از این سخن و ارجاع آن به قانون، نه به جهت برخورد قهری و قضایی با ایشان، که برای آن است که دهباشی ...
در سالهای پس از ارتحال امام خمینی، بیت ایشان در مقاطع مختلفی با بیمهری، هجمه و توهینهای فراوان مواجه شدهاند اما در هر مقطع، اگرچه مظلومانه اما بزرگوارانه از کنار هتاکان و اتهام زنندگان گذشتهاند و در موارد متعدد، حتی در مقام دفاع از خود نیز بر نیامدهاند و قضاوت را به گذر زمان، فهم مردم و قضاوت تاریخ سپردهاند.
اما در روزهای پیش، توییت عجیبی از حسین دهباشی منتشر شد که برای نخستین بار در حدود بیست و هفت سال گذشته، در مورد علت فوت یادگار امام، مرحوم سیداحمد خمینی، مطلبی وهنآلود و توهینآمیزی بیان داشته بود.
مطلبی که علاوه بر واکنش تند و اعتراضی مخاطبان ایشان، تعجب و اعتراض خواص و حتی برخی تاریخنگاران و تاریخپژوهان کشور را نیز به همراه داشت.
و معالأسف، بسیاری از رسانههای معاند و مخالف نیز صرفاً با توجه به سوابق تاریخپژوهی ایشان، ادعای مذکور را همچون سندی قطعی و ناگفته قلمداد نموده و مورد بحث و تحلیل قرار دادند و برخی نیز به تبع آن، اقدام به تمسخر، تحقیر و توهین نسبت به مرحوم یادگار امام کردند.
اگرچه دهباشی وقتی خود را با خیل معترضان مواجه دید، مجبور به حذف توییت خود شد و حتی در برخی کامنتهای رد و بدل شده، به توجیه کلام خود که میتوان آنرا حمل بر بازگشت ضمنی از ظاهر عبارت خود دانست، اما تاکنون از اعلام صریح دیدگاه و اصلاح روشن سخن خود و اعلام اعتذار اجتناب کرده است.
و با توجه به سابقهٔ تاریخپژوهی وی و اینکه در مواردی، گفتهها و تاریخنگاریهای امثال او، ممکن است همچون سندی دانسته میشود، در صیانت از تاریخ، ضرورت دارد تا تکلیف مدعای ایشان در مورد یادگار امام، روشن شود.
و طبیعی است وقتی دهباشی، علیرغم موج اعتراضی شدید که در واکنش به توییت خود دید، درصدد اصلاح صریح سخن خود بر نیامد، بر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی و بیت مکرم امام لازم بود تا اقدامی کنند که مدعِی آن ادعا، مفهوم کلام و مراد خود را به روشنی، مشخص نماید تا امر بر تاریخ پژوهان مشتبه نشو.د.
و پر واضح است که در چنین مواردی، بسنده نمودن بر تکذیب آن سخن سخیف و وهنآمیز توسط موسسه مزبور یا دیگر تاریخپژوهان و تاریخنگاران، کافی نبوده و نیست چراکه با بازنگشتن صریح مدعِی، کلامش همچنان به عنوان یک روایت از علت فوت یادگار امام در کنار دیگر روایتها، قلمداد شده و در تاریخ ماندگار خواهد شد.
بنابراین ارجاع به قانون برای تعیین تکلیف آن سخن، اقدامی از سر ضرورت و لزوم حراست و حفاظت از تاریخ است.
سابقه گذشت و بزرگمنشی بیت امام در مواجههٔ اتهامات، هجمهها و توهینها، نشان میدهد که بیتردید، اقدام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی و بیت مکرم امام در شکایت از این سخن و ارجاع آن به قانون، نه به جهت برخورد قهری و قضایی با ایشان، که برای آن است که دهباشی مجبور شود یا مستندات ادعای خود را ارائه کند یا از سخن بیسابقه و ادعای واهی و بیپشتوانهای که گفته به صراحت باز گردد و از تحریف خواسته یا ناخواستهٔ تاریخ توسط این تاریخپژوه ممانعت شود.
و روشن است که اگر چنین سخنانی توسط فردی بدون سوابق تاریخپژوهی مطرح میشد که کلامش حمل بر صحت و سندیت نمیگشت، شاید همین اقدام قانونی که جنبهٔ صیانتی و حراستی دارد نیز ضرورت نمییافت.
در پایان، تنبه بر این نکته لازم است که آنچه ذکر شد به معنای نفی یا کتمان ابهامات و شایعات مطرح دیگری که از همان زمان فوت یادگار امام، در مورد علت فوت ناگهانی ایشان، مطرح بود و بعد از آن نیز در مواردی، شبهات و نقلهایی مطرح شد که بر آن ابهامات افزون گردید که تا کنون نیز بیپاسخ ماندهاند، نیست.
اما مسئله آن است که آنچه دهباشی مطرح نموده، تا کنون هیچگاه و توسط هیچ فردی، مطرح و ادعا نشده بود.
۲۱۲۱۹
نظر شما