حمیدرضا در ابتدای متنش سعی میکنه تا با توصیف یزد باستان مخاطب رو برای آشنا شدن با این پدیده فرهنگی و تمدنی آشنا کنه، اون در این رابطه میگه: باستان روزگاری که در تاریخ ایران باستان، یزد را ایساتیس می خواندنش، دروازه ای از تمدنی باستانی و مدفون به نام فرافر دروازه ورود به نخستین و بزرگترین شهر خشتی دنیا بود. کهن ترین و نخستین صندوق امانات جهان و نخستین بانک مرکزی ایران، با قدمتی ۱۷۰۰ ساله در جاده ادویه در مسیر یزد به کرمان آغاز به کار کرده است.
حمیدرضا در ادامه به توصیف و معرفی ویژگیهای خاص این بنا میپردازه: این قلعه تاریخی که پس از قلعه طقرود ۱۰۰۰ اتاقی که به مادر قلعه های ایرانی مشهور است، با داشتن ۴۶۸ اتاق در سه طبقه خشت و گلی، یکی از منحصربفردترین بناهای تاریخی دوره ساسانیان به شمار می آید. قلعه تاریخی سریزد از جمله نخستین سیلوهای دوران خود است که علاوه بر ذخیره غلات و مواد غذایی مردم منطقه، پول، طلا و زیورآلات مردم این روستا و روستاهای اطراف آن نیز به هنگام هجوم راهزنان در آن نگهداری و حفاظت می شد.همچون بسیاری از شهرهای باستانی ایران زمین، قلعه سریزد نیز با چندین لایه حفاظتی ازجمله خندقی به عرض ۶ متر و عمق ۳ تا ۴ متر محصور شده بود که بیرونی ترین و نخستین حلقه دفاعی و استحفاظی دور شهر به شمار می آمد.
اینجاست که به نقطه اوج داستان میرسیم، جایی که حمیدرضا شیوه ارائه خدمات این قلعه به ساکنان روستای مجوارش توضیح میده: هر خانواده از خاندانهای روستاهای منطقه اتاقی در این قلعه ۴۶۸ اتاقی برای حفظ اموال و اشیاء قیمتی خود داشتند و به ازای به امانت گذاشتن اموال خود، رسیدی را دریافت می کردند.
این ارگ تاریخی با شکوه در ۲۷ خرداد ۱۳۵۴ با شماره ۱۰۸۴ به ثبت آثار ملی ایران رسیده است.
نظر شما