سلام نو-سرویس گردشگری: ناهید و سهیل، بعد از جلگه سبز خوزستان وارد بوشهر میشن و برای رسیدن به این شهر، نوار ساحلی رو پیشنهاد میکنن و از تجربه ورود هیجانانگیزشون به بوشهر میگن: "از بندر دیلم بگیر و ساحل شنی بندر امام حسن که جون میده واسه قدم زدن و استراحت کردن. جاده کفی و گاهی یکنواخت میشه و من پیشنهاد میکنم از جاده خط ساحلی حرکت کنید تا چشماندازهایی رو ببینید که هرگز تصور هم نمیکنید، مخصوصا که همزمان یه موسیقی فولکوریک مختص اون منطقه هم گوش بدید. ساحل مریخیها و خلاصه بندر گناوه گرچه من زیاد لذت نبردم ولی جای خوبیه برای کسایی که خرید دوست دارند. یه شهر زنده ولی شلوغ. جاده گناوه به بوشهر خیلی خسته کننده بود، ولی ورودی شهر بوشهر سوپرایز کننده."
اونها که حسابی گشنهشون بوده به یه رستوران با غذای محلی میرن و بعد از اون از «موزه دلوار» دیدن میکنن: "ما که داشتیم هلاک میشدیم مثل همیشه سراغ یه رستوران با غذای محلی رو گرفتیم و رستوران میداف معرفی شد. جاتون خالی ماهی شوریده شکم پر زدیم و از موزه رستوران ۳ طبقه لذت بردیم و بعد از گذشتن از خ نادری و عمارت امریه خودمون رو رسانیدم به شهر دلوار ( شهر ارواح چون هیچ کس نبود) انقدر هیجان داشتیم که بریم موزه رئیسعلی دلوار که با بسته بودن در نزدیک بود در بشکونیم ..خلاصه یه سرباز خواب الو (حسن اهل ارومیه اومد و در و باز کرد و بعد کلی باهاش رفیق شدیم گفت هیچ کس اینجا نمیاد ) خلاصه این موزه و داستان های دیدن و شنیدن داره."
ناهید و سهیل برای رسیدن به کنگان از خط ساحلی عبور میکنن و ناراحت از کم بودن وقت و از دست دادن بندر تاریخی سیراف به مسیر خودشون ادامه میدن: "جاده دلوار به بندر دیر و از خط ساحلی رفتیم که هر چقدر از زیبایی هاش بگم کم گفتم و تمام طبیعت رو یکجا با هم داشت...هوا کم کم تاریک شد و ما به شهر کنگان رسیدیم ...یه شهر بزرگ به از طول تموم نمی شد و خیلی بزرگ بود ولی من تا حالا حتی یک بار هم اسمش رو نشنیده بودم...حالا خسته بودیم و راه طولانی و چون هوا تاریک بود بندر تاریخی سیراف و از دست دادیم."
اونها که در تاریکی شب به عسلویه میرسن، از دیدن این شهر نورانی به وجد میان و میگن: "به شهر نور عسلویه در شب رسیدم که درخشش عجیبی داشت و آدم تو حیرت می موند. یه لحظه احساس کردم وارد یه فیلم مثل جنگ ستارگان شدم. از عسلویه اومدیم نخل تقی و شب رو اینجا میمانیم. باورم نمیشه این همه راه اومدیم و این همه با عجله گشتیم و هنوز بوشهر جان تموم نشده و افسوس که وقت ما کم است."
نظرات