سلام نو – محمدعلی صفآرا: بسیاری حمله ولادمیر پوتین به اوکراین را زیادهخواهی، دیوانگی و حماقیت میدانند، اما آیا رهبری که روسیه را از خاکستر شوروی احیا کرد همینقدر احمقانه و به طمع قدرت بیشتر به اوکراین حمله کرد؟ آیا پوتین یک شبه تصمیم گرفت ذات به نسبت محافظهکارانه روسیه را کاملا عوض کند؟
ولادمیر پوتین رهبری است که میل دارد در قامت رهبری جهان و تاریخ ساز دیده شود. او مایل به تحکیم قدرت در روسیه است و از نظم لیبرال دموکرات حاکم بر جهان نیز دل خوشی ندارد، با این حال بعید است او به همین سادگی و به سودای چنین آرمانهایی آتش جنگ را شعلهور کرده باشد.
پوتین و روسیه از منظر تاریخی نسبت به غرب و به خصوص ناتو حس ناامنی دارند. مونیکا دافی تافت، استاد سیاست بینالملل با اشاره به این مسئله در نشنال اینترست نوشت: از اواسط دهه ۱۹۹۰، دیپلمات های روسی و شخص پوتین، مؤدبانه، بی سر و صدا و پیوسته به ایالات متحده و متحدانش هشدار دادند که ادامه حیات ناتو آنها را متعجب کرده و گسترش آن به سمت شرق تهدیدی برای آنها است. این هشدارها عمدتاً توسط دولت بیل کلینتون نادیده گرفته شد. در ادامه نیز گسترش ناتو در دولت جورج دبلیو بوش به طرز چشمگیری سرعت گرفت.
به باور بسیاری از جمله جان مرشایمر و استیون والت نیز آنچه در نشست ناتو در سال ۲۰۰۸ میلادی رخ داد، زمینهساز وضعیت فعلی است. این دو نظریهپرداز برجسته رئالیسم در روابط بینالملل در کنار بسیاری دیگر از نظریه پردازان نسبت به وقوع چنان وقایعی هشدار داده بودند.
در سال ۲۰۰۸ ناتو اعلام کرد که اوکراین و گرجستان میتوانند به عضویت این ائتلاف نظامی در بیایند. مسکو خیلی زود به این تصمیم ناتو واکنشی تند نشان داد و تنها چند ماه بعد به گرجستان حمله کرد و کنترل «اوستیای جنوبی» و «آبخازیا» را از دست تفلیس خارج کرد. ولادمیر پوتین به غرب نشان داد که در زیرپاگذاشتن عرف و قوانین بینالمللی، با آنها تعارف ندارد.
با این همه نه پس از نشست ۲۰۰۸ و نه پس از حمله به گرجستان و وقایع کریمیه غرب و ناتو هیچ وقت به نگرانیهای روسیه اهمیت ندادند. به باور رئالیستها واکنش روسیه به گسترش ناتو، رفتاری «منطقی» است و غرب باید وقتی عضویت اوکراین و گرجستان در ناتو را مطرح میکرد چشمانداز جنگ در اوکراین را هم در نظر میگرفت.
به باور رئالیستها پوتین همانطور رفتار کرده که هر رهبری در روسیه در چنین موقعیتی رفتار میکرد. آنها تاکید میکنند که جنگ اوکراین تا همین جا فاجعهبار بوده و غرب هم اندازه پوتین در این فاجعه نقش دارد. به باور آنها این جنگ به سادگی و با دادن تضمین عدم عضویت اوکراین در ناتو قابل پیشگیری بود.
با توجه به تمام این مسائل میتوان گفت پوتین واکنشی طبیعی در برابر قدرتگیری غرب نشان داد. البته این به آن معنا نیست که پوتین کار درست – از منظر اخلاقی- را انجام داده، بلکه عملی طبیعی و به نوعی غریزی را انجام داده. آن چنان که سخنگوی کرملین نیز اخیرا گفته به باور روسیه حمله اخیر به اوکراین اقدامی برای جلوگیری از جنگ هستهای بود.
دمیتری پسکوف با تصریح این مسئله گفت: هدف اقدامات روسیه در اوکراین پیشگیری از یک درگیری بزرگتر بود، چرا که اگر اوکراین به عضویت ناتو در می آمد و با پشتیبانی ناتو اقدام به عملیات علیه کریمه می کرد، امکان وقوع یک درگیری در سطح جهانی (جنگ سوم جهانی) و استفاده از سلاح هسته ای وجود داشت.
پوتین دیکتاتور است، به نظریه لیبرال دمکرات باور ندارد، مخالفانش را سرکوب میکند و سهمی عظیم در فجایع اوکراین دارد، اما این مسئله نباید به فراموشی نقش غرب و به خصوص ناتو در قربانی شدن اوکراین منجر شود. اگر غرب چند هفته زودتر میگفت که عضویت اوکراین در ناتو را نمیپذیرد، آن وقت احتمالا خبری از حمله روسیه به اوکراین و کشته شدن این همه غیرنظامی و نظامی نبود. اگر پوتین را جلاد بدانیم، این غرب بود که اوکراین را به کشتارگاه این جلاد پیشکش کرد و اوکراین را قربانی آرمانگراییهای خاص خود کرد.
نظر شما