سلام نو - سرویس گردشگری: مریم از استانبولگردی و دیدن و پرسه زدن به شیوه خودش میگه: "اگه به کسی بگم چند روزه استانبول هستم و هنوز هیچ موزه یا اثر باستانی رو ندیدهم، حتما به سلامت عقلم شک میکنه. اما واقعیت اینه که توی این چند روز فقط وارد همین یک فقره مسجد سلطان احمد شدم و اون هم به لطف حضور دوستی که همراهیام کرد بود. حتما شما هم الان به سلامت عقل من شک میکنید: طرف رفته استانبول، کلی پول هاستل و خورد و خوراک میده و نمیره جایی رو بازدید کنه. البته که در سر من عقلی نیست."
اون بدون بدو بدو، آروم و بیدغدغه مکث و حرکت خودش رو داره و این سبک سفر رو در استانبولگردیاش اینطور روایت میکنه: "حالا که سر صحبتو باز کردم بذارید بگم که حالا دیگه خوب میفهمم از سفر چی میخوام. همین بی هدف قدم زدنها توی شهر، همین دیدن کاسبها که چطوری اجناسشون رو بیرون چیدن و تمیزشون میکنن، همین دیدن آشفتگی آدما موقعی که منتظرن چراغ عابر سبز شه، همین توی کافه نشستن و چیزای جدید منوها رو امتحان کردن. همین که امروز ناهار تو دل بازار استانبول و وسط عمده فروشیها توی یه غذاخوری نشستم با مردهای سیبیلو دونر با پیده خوردم یا دیروز که با پیمان وسط بازار روی چهارپایه نشستیم و چای تو استکان کمرباریک خوردیم. همینا رو میخوام. من از سفر همینا رو میخوام. و شاید صد بار دیگه هم که بیام استانبول بازم نرم موزهی توپ قاپی رو ببینم."
مریم به سرعت سفرهاش فکر میکنه و طبیعیه که با انتخاب این سبک سفر، امکان همراهی خیلیها باهاش نیست و در اینباره میگه: "حتما همه به سلامت عقلم شک میکنن و سبک سفرم رو مسخره میکنن. حتما که نمیتونم با خیلیا همسفر بشم. چون این روزا که تب تند تند دیدن و تیک زدن و اسم در کردن و رکورد زدن داغه، من دیوونه که عاشق آروم سفر کردن و بیهدف پرسه زدن و به زعم خیلیا بی خودی خرج کردن هستم، تنها میمونم."
اون از همنشینی با مسافرهایی از کشورهای مختلف پی میبره که چقدر از خودمون لذت آهسته سفر کردن رو دریغ میکنیم: "این سبک سفر منه و هر وقتی که مثل دیشب با ساندرای پرویی و نیکول آرژانتینی و تیم ژاپنی و نیکلای فرانسوی میشینم و گپ میزنم، میبینم چقدر ما ایرانیا از ترس این که دیگه شاید نتونیم سفر بریم، و به خاطر این که سفر رو نه توی بیست سالگی که مثلا تو سی سالگی شروع کردیم، لذت آروم سفر کردن و آهسته رفتن رو از خودمون میگیریم و چقدر ما از دنیای امروز سفربروها فاصله داریم. و چقدر عوض این که با سفر کردن دنیامون رو بزرگتر کنیم، روز به روز کوچیکترش میکنیم؛ بس که سرعت سفرمون بالاس بس که فرصت نمیکنیم دیدههامون رو هضم کنیم و حل بشیم در سفرهامون."
نظر شما