سلام نو – محمدعلی صفآرا: محسن رضایی از کمیسیون اقتصادی دولت خارج شد. این خبر مهمترین خبر درباره دولت ابراهیم رئیسی در چند هفته گذشته بود، به خصوص با توجه به جایگاه رضایی به عنوان معاون اقتصادی ریاست جمهوری اهمیت این خبر دو چندان شد.
سید صولت مرتضوی، معاون اجرایی رییس جمهور، چهره دیگری بود که با رضایی از کمیسیون اقتصادی خارج شد. او درباره دلیل کنارهگیری از حضور در جلسات این کمیسیون گفت: من عضو دو کمیسیون زیربنایی و اقتصادی دولت بودم. لازمه حضور در کمیسیون ها و اظهار نظر کارشناسی مطالعه پیش جلسه و وقت گذاری کافی در کمیسیون هاست به همین دلیل من درخواست کردم که از عضویت کمیسیون اقتصادی خارج شوم. آقای محسن رضایی معاون اقتصادی رئیس جمهور هم درخواست خروج از کمیسیون اقتصادی را نظر به مشغله فراوان کار و نبود امکان برای حضور در جلسات کمیسیون اقتصادی مطرح کرد.
مرتضوی تاکید کرد که رضایی در حوزه معاونت اقتصادی ریاست جمهوری و دبیری شوراها و جلساتی که بر عهده وی است همچنان با قدرت حضور خواهد داشت و دولت حداکثر استفاده را از وی خواهد کرد.
هر چند معاون اجرایی رییس جمهور سخنان سخنگوی دولت را تکرار کرد و ظاهرا حرف درستی زد، اما تجربه تمام دولتهای پیشین نشان میدهد چنین خروجها و وقت نداشتنهایی اصولا نشان از نوعی اختلاف نظر جدی دارد، به خصوص اگر پای دو چهره مدعی با حوزهای مشترک در میان باشد.
شدت این مسئله وقتی بیشتر میشود که بدانیم یک طرفِ ماجرا محسن رضایی است، مردی که خود را در قامت ریاست جمهوری میبیند و در حوزه اقتصاد و راهکار دادن برای مشکلات اقتصادی کشور حرفی برای گفتن دارد.
با توجه به این مسئله چه خروج محسن رضایی از کمیسیون اقتصادی خود خواسته باشد چه دگر خواسته، باید این خروج را حامل نشانههایی دانست؛ نشانههایی از اولین شکافهای جدی در تیم اقتصادی ابراهیم رئیسی.
محسن رضایی مردی که خود را رییس جمهور میداند
محسن رضایی امروز معاون اقتصادی رییس جمهور است، اما خود را یک معاون ساده رییس جمهور نمیداند. او فرمانده سپاه دوران امام بوده و با توجه سابقه و نقشش در انقلاب و سالهای نخست استقرار جمهوری اسلامی جایگاهی متفاوت برای خود قائل است.
رضایی زمانی فرماند کل سپاه بود که مقام معظم رهبری رییس جمهور، میرحسین موسوی نخست وزیر و اکبر هاشمی رفسنجانی رییس مجلس بودند. این چهرههای شاخص بعدها پستهای کلید نظام را در دست گرفتند. دو رییس جمهور سالهای بعد ایران یعنی محمد خاتمی و حسن روحانی در زمان فرماندهی محسن رضایی نماینده مجلس بودند.
با چنین پیش زمینهای اصلا دور از انتظار نیست که رضایی خود را چهرهای همتراز هاشمی یا حداقل ناطق نوری ببیند و دنبال ریاست جمهوری باشد. او برای تسهیل این امر به دانشگاه رفت و مدرک اقتصاد گرفت و سعی کرد به جز سابقه فرماندهی سپاه چهرهای آکادمیک و اقتصادی نیز از خود به نمایش بگذارد. در کمپینهای ریاست جمهوری خود نیز از وعده یارانه تا ایالتهای اقتصادی را مطرح کرد، اما هیچگاه با اقبال مردم و حتی جناحهای سیاسی مواجه نشد.
اصولگرایان هیچگاه محسن رضایی را به اندازه علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف، محمود احمدینژاد و حتی سعید جلیلی جدی نگرفتند و این چیزی نیست که از چشم رضایی پنهان بماند.
در نهایت اما محسن رضایی به عنوان معان اقتصادی به دولت سیزدهم پیوست و مسئولیت دبیری شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا و دبیری ستاد اقتصادی دولت را هم برعهده گرفت. او به همین دلیل پس از سالها از دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام استعفا داد تا روی دولت تمرکز کند.
محسن رضایی و دولتی که از او حرف شنوی ندارد
با پیش زمینه محسن رضایی و مطالعاتی که او در دو دهه گذشته در حوزه اقتصاد داشته است طبیعی است که انتظار داشته باشد سکان اقتصاد دولت دست او باشد و حرف او، حرف اول و آخر اقتصادی دولت سیزدهم قلمداد شود. با این همه رضایی در این زمینه کم رقیب ندارد.
محمد مخبر معاون اول ابراهیم رئیسی اولین و جدیترین رقیب رضایی است. او قرار است نقش اسحاق جهانگیری را بازی کند و پروژههای داخلی و اجرایی دولت را پیش ببرد. با توجه به تجربه مخبر و تیمی که او در کابینه دارد او به سادگی به حرف محسن رضایی گوش نخواهد داد.
به جز این احسان خاندوزی به عنوان وزیر اقتصاد تا همینجا استقلال نظری خوبی از خود نشان داده است و مشخص کرده که حرفهایی برای گفتن و برنامههایی برای عمل کردن دارد.
در کنار این دو نفر باید به فرهاد رهبر و علی صالح آبادی هم اشاره کرد. یکی از این دو نفر مشاور شماره یک اقتصادی رئیسی در تمام سالهای گذشته بوده و دیگری رییس بانک مرکزی است.
کمرنگ شدن محسن رضایی؛ آغاز فروپاشی یا انسجام؟
با این تفاسیر خروج محسن رضایی از کمیسیون اقتصادی دولت را باید چطور ارزیابی کرد؟ به نظر میرسد ردپای اختلاف نظر رضایی و مخبر در این ماجرا به چشم میخورد، اختلاف نظری که از روز نخست انتظارش میرفت.
اما پیامدهای این خروج چیست؟ با توجه به فشارها روی اعضای تیم اقتصادی دولت به خصوص وزیر صمت و وزیر کار و شلختگی اقتصادی دولت این اختلاف نظر میتواند به دومینوی فروپاشی تیم اقتصادی دولت منجر شود. با این همه از سوی دیگر با کمرنگ شدن چهرههایی مثل رضایی و پررنگ شدن یک چهره مشخص- در این جا محمد مخبر به عنوان معاون اول رییس جمهور- شاید یک دستی تئوریک و عملی بیشتری در تیم اقتصادی دولت شکل بگیرد و شاهد انسجام واقعی بیشتری باشیم.
سرنوشت محسن رضایی در دولت چه میشود؟ او دو انتخاب محتمل و یک انتخاب با نامحتمل دارد. دو انتخاب محتمل او این است که یا به حضور فعلی در دولت رضایت دهد و چندان دنبال تئوری پردازی و رهبری اقتصادی نباشد و یا از دولت خارج شود و سعی کند به عنوان یک منتقد اقتصادی و سیاسی فعال نقش آفرینی کند.
انتخاب نامحتمل و در واقع دشوار رضایی نیز این است که در دولت بماند و برای رهبری تیم اقتصادی دولت تلاش کرده و تلاش کند نظرات خود را به دولت دیکته کند. با توجه به قدرت چهرههایی مثل مخبر و توان تئوریک چهرههایی مثل خاندوزی و مسیر اقتصاد کشور این مسیر از پیش شکست خورده به نظر میرسد و دست آورد چندانی در پی ندارد.
نظر شما