سلام نو - سرویس گردشگری: سولماز از مواجهه اولش با شهر ایروان بعد از اقامت در هتلی در نزدیکترین فاصله با کلیسایی کاتولیک اینطور میگه: "دقایقی بیش نیست که پا به شهر ایروان گذاشتهام و مشغول استراحت در اتاق هستم که ناقوس کلیسا به صدا درمیآید پرده را کنار میزنم و نگاهی به بیرون میاندازم در دورنمای مقابل مجسمهی مادر ارمنستان به خوبی به چشم میخورد میگویند محافظ شهر است و مفهومی انتزاعی از وطنپرستی و شجاعت،به نمایش گذاشته است. ناقوس کلیسا همچنان میزند و آمبیانسی از صدای موعظهی کشیشی شنیده میشود که او هم بیوقفه کلماتی را مانتراوار تکرار میکند. ساعتی گذشته اما صدای ناقوس و کشیش همچنان به گوش میرسد.کنجکاو میشوم و از هتل خارج میشوم. حالا در کنار منبع صدا و در کلیسای کاتولیک مشهور مریم مقدس هستم که در چند قدمی هتل است .کلیسایی باقی مانده از قرون وسطی که گویا برای مردم ارمنستان از اهمیت ویژهای برخوردار است و اکنون مردم در حال برگزاری مراسمی ویژه هستند و ما برحسب اتفاق درست در ایام عید پاک به ارمنستان آمدهایم."
اون در ادامه از خوانا بودن عناصر شهری در ایروان میگه، به مکانهای مختلف و زنده در شهر اشاره میکنه و از ثبت جهانی نانی نام آشنا تعریف میکنه: "از کلیسا عبور کرده و به مسیرمان ادامه میدهیم. سالن اپرای زیبای شهر از دور پیدا میشود هیچ نیازی به نقشه و راهنما نیست و شهر خود راهنمایمان میشود چرا که شور و حالی وصفناپذیر از مردمی که در امتداد پارک زیبا و سرسبزی به سمت خیابان شمالی در حرکت هستند راه را نشانمان میدهد. رستورانها و کافهها مملو از جمعیت است بر روی هر میزی یک سینی سبزه با چند تخممرغ رنگی گذاشتهاند از همان سبزههایی که ما چند روز پیش و در سیزدهمین روز بهار به آب دادهبودیم. نان فروشیها و شیرینیفروشیها یک نوع کیک استوانهای با تزئینات رنگارنگی پختهاند که پاسکا نام دارد و شکل برجستهی آن نمادی از کوه گلگتاست که مسیح بر بالای آن به صلیب کشیدهشدهاست. از این نان شیرینی که بگذریم نان لواش در همهجا حضوری چشمگیر دارد و به نام این ملت ثبت جهانی شدهاست."
سولماز از مشخصهی بارز کشور ارمنستان میگه و شادمانی مردم رو که همپوشانی با تولدش داشته به فال نیک میگیرده: "شاید اگر ایروان را لولیِ شهرهای قفقاز بنامم بیراه نگفتهام چرا که از لحظهی ورود به شهر بیشترین چیزی که به چشم میآید فراوانی نوشیدنیهای الکلیست که یکی از محصولات صادراتی عمدهی این کشور هم محسوب میشود. قدم به قدم در مسیرمان با اجراهای خیابانی مواجه میشویم و شادی مردمی که مشغول پایکوبی هستند. اما اوج لذت زمانی بر جانمان مینشیند که در انتهای خیابانی شلوغ و پرهیاهو ناگهان سر از مشهورترین میدان شهر درمیآوریم که اتفاقاً در همان لحظه نمایش زیبایی از فوارهها با موزیکی دلنشین در حال اجراست. حس عمیقی از شادی به همراه شکرگزاری دلم را گرم میکند. شب تولدم هست و شهر شور و شعفی سرخوشانه با طعم زردآلو به من هدیه داده است."
نظر شما