سلام نو-فاطمه عربزاده: از نظر ظاهری، ما نوآوری را میستاییم. مطالعات نشان داده است که در درون، ما یک بیزاری احشایی نسبت به آن داریم.
خلاقیت به عنوان حیاتی ستایش میشود و به عنوان منبع حیات سرگرمیهای بزرگ، نوآوری، پیشرفت و ایدههای آینده نگر تلقی میشود. چه کسی نمیخواهد خلاق باشد یا کارمندان مبتکر را استخدام کند؟
اما علم در حال ظهور سوگیری ضمنی نشان داده است که آنچه مردم در مورد خلاقیت میگویند لزوما احساس آنها در مورد آن نیست. تحقیقات نشان داده است که ما در واقع از خالقان و خلاقیت بیزاریم. به طور ناخودآگاه، ما خلاقیت را مضر و مخرب میبینیم و همانطور که یک مطالعه اخیر نشان داد، این سوگیری به طور بالقوه میتواند ما را از انجام یک پروژه نوآورانه یا استخدام یک کارمند خلاق منصرف کند.
دکتر گونکالو یک دهه را صرف مطالعه عوامل زیربنایی انگیزه و مانع سازندگان کرده است. برای مثال، او و نویسندگان همکارش دریافتهاند که در برخی موارد اعتقاد مذهبی میتواند خلاقیت افراد را محدود کند و خلاقیت میتواند احساس رهایی را برای افرادی که راز دارند ایجاد کند.
او همچنین دیدگاههای ناخودآگاه افراد درباره خلاقیت را بررسی کرده است و دریافته است که نوآوری تا حدی بد است زیرا میتواند احساس عدم اطمینان را تشدید کند.
این نوع از تحقیقات که به عنوان سوگیری ضمنی شناخته میشود، به طور کلی، همان نوع تحقیق است که میتواند برای مطالعه احساس مردم نسبت به نژادهای مختلف مورد استفاده قرار گیرد.
جنیفر مولر، استاد مدیریت در دانشگاه سن دیگو و نویسنده اصلی مقاله در سال ۲۰۱۲ در مورد سوگیری علیه خلاقیت، گفت: "ما اعتقاد ضمنی داریم که وضعیت موجود امن است." دکتر مولر، متخصص علوم خلاقیت، گفت که مقاله تا حدی از تماشای اینکه چگونه مدیران شرکت ادعا میکنند که خلاقیت میخواهند و سپس ایدههای جدید را رد میکنند، به وجود آمده است.
محققان خاطرنشان کردند که افراد در شرایط نامشخص ممکن است واقعا به یک راه حل خلاقانه نیاز داشته باشند و در عین حال در پذیرش آن مشکل داشته باشند.
نویسندگان در مقاله سال ۲۰۱۲ خاطرنشان کردند: "یافتههای ما حاکی از یک طنز عمیق است". "تحقیقات قبلی نشان میدهد که عدم قطعیت، جستجو و تولید ایدههای خلاقانه را تحریک میکند، با این حال یافتههای ما نشان میدهد که عدم قطعیت همچنین باعث میشود کمتر بتوانیم خلاقیت را تشخیص دهیم، شاید زمانی که بیشتر به آن نیاز داریم".
ملیسا فرگوسن، استاد روانشناسی در دانشگاه ییل و نویسنده مطالعه اخیر، گفت: تحقیقات در حال ظهور در مورد سوگیری ضمنی در خلاقیت، یافتهای قدرتمند و بزرگتر را نشان میدهد. او گفت: "قضاوت مردم تنها با آنچه میگویند که فکر میکنند تسخیر نمیشود."
محققان میگویند در پایان، این موضوع همچنین به خوبی در مورد اینکه چه کسی در میان ما میتواند به عنوان خلاق شناخته شود، و کار آنها در زمان خودش بیش از حد مورد انگ است که بهعنوان مشارکت خلاقانه شناخته میشود، صحبت میکند.
برای مثال، این مطالعه خاطرنشان میکند که هانری دو تولوز لوترک، که در اواخر قرن نوزدهم روسپیها و معتادان به مواد مخدر را نقاشی میکرد،"در صحنه کاباره پاریس مورد استقبال قرار گرفت، اما تا پس از مرگش تحسین گستردهای به دست نیاورد."
نظر شما