به گزارش سلام نو به نقل از فرادید، سومین طبقه زنان دوره قاجار را میتوان اشرافزادگان به حساب آورد. دربار برای این افراد جای مناسبی برای تحصیل و پیشرفت بود. بعضی از آنها زبانهای خارجی میدانستند، تعدادی ساز مینواختند یا نقاشی میکشیدند. از میان آنها میتوان فعالان اجتماعی و سیاسی را هم دید که به مخالفت با همان درباری برخاستند که در آن بزرگ شده بودند.
فخرالدوله یا تومانآغا، دختر هفتم و فرزند دهم ناصرالدین شاه، درسال ۱۲۷۸ قمری از خازنالدوله همسر گرجی و صیغهای ناصرالدین شاه زاده شد. او زنی تحصیلکرده و از شعرای دوره ناصرالدینشاه محسوب می شود. او داستانهای شفاهی ایرانی را مکتوب و تصویرگری کرد. نقیبالممالک، نقالباشی دربار شبهایی که داستانگویی میکرد، فخرالدوله پشت در نیمه باز اتاق خواجهسرایان مینشست و به دقت آن داستانها مکتوب کرده و برای آنها نقاشی میکشید. اگر امروز ما داستانهای ماندگاری، چون امیرارسلان رومی و زرین ملک را داریم به همت اوست که آنها را مکتوب و مصور کرده است. شعرهای او شامل دیوانی از چندهزار بیت است که با خط خود نوشته و در کتابخانه سلطان محمودمیرزا در پاریس نگهداری میشود.
خانه فخرالدوله در خیابان فخر الدوله، خیابان بهارستان، خیابان قائن
فروغالدوله دختر ناصرالدینشاه قاجار و خازنالدوله از زنان آزادیخواه دوره آغازین جنبش مشروطه است. او و همسرش ظهیرالدوله عضو انجمن اخوت بودند. فروغالدوله که طرفدار مشروطیت بود مخالفت با برادرش، مظفرالدینشاه و برادرزادهاش محمدعلی شاه را علنی آشکار میکرد. در جریان به توپ بستن مجلس، محمدعلی شاه دستور تخریب و غارت خانه او را نیز صادر کرد.
تصویر فروغالدوله دختر ناصرالدین شاه قاجار
و همسر علی ظهیر الدوله به اتفاق دو تن از دخترانشان در لباس درویشی
فروغ خواهر تنی فخرالدوله بود. او در جوانی به خواست پدرش با علیخان قاجار ظهیرالدوله ازدواج کرد که وزیر تشریفات دربار بود. پس از ازدواج لقب "ملکه ایران" گرفت. نامههایی از او باقی مانده که خطاب به ظهیرالدوله، مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه و سیاستمدارن دیگر وقت نوشته است. در این نامهها قدرت اندیشه و دیدگاههای آزادیخواهانه و انتقادآمیز او آشکار است. او بدون حجاب به جلسههای انجمن میرفت و سخنرانی میکرد. فروغالدوله شعرهای مدحآمیزی نیز میگفت. تخلص «صفا» داشت که با تخلص همسرش یکی بود.
دختران مظفرالدین شاه قاجار
زهرا دختر ناصرالدینشاه و توران السلطنه را تاجالسلطنه نامیدند. ۱۲ یا ۱۳ سال بیشتر نداشته که او را به عقد نوجوانی به نام حسنخان شجاعالسلطنه درآوردند که این وصلت پس از چند سال به جدایی کشید. باز به عقد مرد دیگری به نام قوللرآقاسیاش درآوردند، ولی با او هم زندگی خوبی نداشت و طلاق گرفت. خواست به فرنگ برود، نتوانست و نشد.
تاجالسلطنه با همه این فراز و نشیبها هرگز از آموزش و تلاش برای پیشرفت فکری باز نایستاد. او با وجود ازدواج زودهنگام تحصیلاتش را ادامه داد و از جمله زبان فرانسه را خوب میدانست، پیانو مینواخت و خاطرات روزانه مینوشت.
پس از بازگشت از سفر به عتبات، در ایران شروع به نوشتن خاطرات کرد که در سال ۱۳۰۶ خورشیدی در روزنامه کوشش به صورت پاورقی و بدون نام نویسنده منتشر میشد. آنچه امروز باقی مانده احتمالا بخشی از همه آن نوشتههاست. (ر.ک. سرگذشت شاهزاده خانم ایرانی)
تاج السلطنه در خاطراتش از علاقهاش به نمایش و تاتر میگوید و از پدر و مادرش که او را با این هنر آشنا کردند. ولی با این حال مینویسد که برای رفتن به تاتر محدودیتهای زیادی داشته و گاهی که اجازه رفتن به تماشاخانه صادر نمیشد بلیطهایش را به دیگران میداده است. او از تاتر به عنوان سرگرمی جدیدی یاد میکند که به مشغولیات او افزوده شده است.
آرامگاه خانم تاج السلطنه در آرامستان ظهیر الدوله واقع در میدان تجریش خیابان دربند، خیابان ظهیر الدوله
نظر شما