سلام نو – محمدعلی صفآرا: بعد از سالها شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی چهارشنبه، یک قطعنامه علیه ایران صادر کرد. این قطعنامه که ایران را به عدم همکاری با آژانس متهم میکند با ۳۰ رأی موافق، ۲ رأی مخالف (روسیه و چین) و ۳ رأی ممتنع (هند، لیبی و پاکستان) به تصویب رسید.
با توجه به اخبار منتشر شده از چند روز قبل مشخص بود که این قطعنامه با رای خوبی تصویب میشود، به همین جهت مهمترین سوال این بود که آیا تصویب این قطعنامه به معنای بازگشت به روند دوران محمود احمدینژاد، یعنی اجماع جهانی و تحریم علیه ایران است؟
واقعیت درباره قطعنامه شورای حکام؛ نه فاجعه و نه بیاهمیت
برای پاسخ به این پرسش باید دید که این قطعنامه چه میگوید. پیشنویس این قطعنامه خواستار پاسخگویی ایران درباره یافت شدن آثار مواد رادیو اکتیو در پارچین، تورقوزآباد و مریوان و با همکاری سه کشور اروپایی حاضر در برجام و آمریکا تهیه شد.
نکته مهم این جا است که در این قطعنامه از همکاری نکردن ایران با آژانس ابراز نگرانی شده و از تهران خواسته شده به طور کامل با این نهاد همکاری کند. در واقع این قطعنامه رویکردی تند، اما انتقادی علیه ایران دارد و صراحتا آن را به هیچ مورد متهم نمیکند.
این حرف به چه معنا است؟ این یعنی قطعنامه اثر عملیاتی مستقیم ندارد و پرونده ایران راهی شورای امنیت یا هیچ جای دیگری نمیکند. از این نظر باید گفت که قطعنامه آژانس یک فاجعه غیرقابل جبران نبود، با این همه چنان که برخی میگویند، بیاهمیت هم نیست.
قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس علیه ایران در حکم زنگ خطری برای ایران است، زنگ خطری که از احتمال جدی تغییر ریل پرونده هستهای، ورود آن به شورای امنیت، اجماع جهانی علیه ایران و البته چرخش چین و روسیه در دقیقه نود سخن میگوید.
درسهایی که باید از اشتباهات دولت احمدینژاد گرفت
تا دیروز تندترین حرفها درباره برنامه اتمی ایران اتهاماتی بود که در بهترین حالت به درد جنگ رسانهای میخورد و اثری در اقدامات سیاسی علیه ایران نداشت، اما با اقدام آژانس زمین بازی پرونده هستهای ایران کمی عوض شد. بیانیه آژانس انتقادی بود، اما حکم اولین برگ پرونده جدیدی علیه ایران را داشت؛ پروندهای که میتواند هر حرفی را به اتهام و هر اتهام را به اهرمی برای فشار بدل کند.
در واقع باید گفت این قطعنامه انتقادی و غیرعملیاتی همان چیزی است که قطعنامههای بعدی با استناد به آن صادر خواهد شد. روندی که یک بار در دولت محمود احمدینژاد و در فاصله سالهای ۸۵ تا ۸۹ تکرار شده است.
در تجربه قبلی قطعنامه پشت قطعنامه صادر شد و با طراحی هوشمندانه و خیثانه آمریکا و رژیم اشغالگر قدس پرونده هستهای ایران از یک پرونده سیاسی و فنی در آژانس بینالملل انرژی اتمی تبدیل به یک پرونده سیاسی و امنیتی در شورای امنیت سازمان ملل شد.
با درک همین موضوع است که حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه از تمایل ایران به مسیر دیپلماسی حرف میزند و میگوید که ایران در دو روز گذشته یک پکیج و بسته سیاسی مبتکرانه جدید ارائه کرده است.
با این همه او دست ایران را بسته نمیداند و اضافه میکند: ما از دو روز پیش به طرف مقابل پیام دادیم که شما دارید وارد مسیری میشوید که از نظر شما صدور قطعنامه با هدف اعمال فشار سیاسی به ایران است. به آقای بورل این موضوع را به صراحت بیان کردیم و به وزرای خارجه سه کشور اروپایی و روسیه و چین گفتیم که اگر طرف مقابل به دنبال مسیر تهدید و قطعنامه باشد ما هم دست بسته نخواهیم ماند.
حرف امیرعبداللهیان اشتباه نیست و ایران هم انتخابهایی دارد که در صورت تقابل میتواند آنها را مدنظر قرار دهد، اما به نظر میرسد در شرایط فعلی باید کاری کرد که در مسیر تقابل قرار نگیریم؛ مسیری که زمین بازی دشمنان ایران از جمله رژیم اشغالگر قدس است.
نظر شما