به گزارش سلام نو به نقل از فارس، از آن زمان که سینما اولویت سبد فرهنگی خانوادهها بود، زمان زیادی نمیگذرد. کافی است تا به آمار فروش و تعداد مخاطبان سینمای دهه ۸۰ و ۹۰ نگاهی بیاندازیم و ببینیم که این کالای فرهنگی چقدر در میان مردم مورد توجه بوده است.
فروش بالای فیلمهای سینمایی دهه هشتادی که در ژانرهای مختلف و با موضوعات جدید و به روز ساخته میشدند بیشک به خاطر تحول در سبک فیلمسازی، پرداختن به موضوعات جنجالیتر و حتی حضور موفق آنها در جشنواره های بین المللی است که سبب موفقیت فیلمهای آن دهه شد. نگاه به جدول فروش فیلمهای آن دوره و فروش فیلمهای «اخراجیها» با رقمی نزدیک به دو میلیارد تومان در سال ۱۳۸۶، اخراجیهای ۲ با رقمی بیش از ۷ میلیارد و ۷۵۰ میلیون تومان در سال ۱۳۸۸ و یا ملک سلیمان با فروش نزدیک به سه میلیارد تومان آن هم با قیمت میانگین بلیط ۹۰۰ تومانی در آن دهه، نشان از توجه و علاقمندی ویژه مردم به صنعت سینما را در آن سالها میدهد. حتی در دهۀ ۹۰ فیلمهای شهر موشها، آتشبس ۲ و طبقه حساس توانستند به عنوان فیلمهای پرفروش آن دهه معرفی شوند.
در میان آنها، فروش ۱۴ میلیارد تومانی فیلم محمد رسولالله و آن هم در ۲۸ هفته، فروشنده با ۲۰ هفته اکران و فروش۱۵ میلیاردتومانی، کمدی من سالوادر نیستم به کارگردانی رضا عطاران که تنها ۱۴میلیارد تومان فروش گیشه داشت خبر از استقبال حداکثری مخاطبان را از سینماها میدهد. اما با مروز زمان و ورود به دهه ۱۴۰۰ و کم رنگ شدن بیماری کرونا انتظار میرفت که این فاصله گرفتن مردم با سینماها دوباره کمتر و کم رنگ تر شود و شاهد آن موج استقبال دهههای گذشته از سینما باشیم اما موضوعی که در عمل فقط یک توهم خوش بینانه بود و چنین چیزی محقق نشد. کافی است تا نگاهی به آمار فروش فیلمها در فصل اول سال بیاندازیم تا متوجه عمق موضوع شویم. فروش ۷ فیلم ابتدایی لیست که شامل سگ بند، انفرادی، موقعیت مهدی، شادروان، روز صفر، مرد بازنده و علف زار هستند و آن هم در مدت ۳ ماه ابتدایی سال نمایانگر حال نه چندان مساعد سینمای کشور است.
فروش ۲۶ میلیارد تومانی فیلم سگ بند و با حضور بیش از ۱ میلیون نفر تماشاگر شاید در نگاه اول آماری قابل قبول باشد اما وقتی به تعداد سانسهای آن که بیش از ۲۶ هزار سانس است نگاه میاندازیم و آن هم با قیمت بلیط میانگین ۴۰ هزار تومانی، نه تنها خیلی هم برای سینمای ما عجیب نیست بلکه عدد بسیار کمی هم هست. نکته جالبتر ریزش مخاطب را باید در آمار بازدید ۳۱ نفری در هر سانس این فیلم دید که در مقایسۀ آن با سینمای دو دهه قبل که بیش از ۵۰ نفر مخاطب در هر سانس بودند ما را با یک افول و ریزش مخاطب روبرو میکند. قرارگیری فیلمهای انفرادی با فروش بیش از ۲۰ میلیارد تومان و بازدید ۹۱۸ هزار نفری، موقعیت مهدی با فروش بیش از ۱۲ میلیارد تومانی و بازدید ۴۱۱ هزار نفری که به ترتیب در جایگاههای بعدی فروش و تعداد بازدید کننده در سه ماهه ابتدایی سال ۱۴۰۱ هستند را وقتی با فروش دو دهه گذشته از نظر قیمت بلیط و تعداد مخاطب مقایسه میکنیم، جز حال ناخوش سیمای کشور بیانگر هیچ چیز دیگری نیست.
البته در این میان از شرایط تورمی و بد اقتصادی جامعه هم نباید گذرکرد، اما با قاطعیت میتوان گفت حتی در این روزگار گرانی هم وقتی فیلمی از محتوا و فیلمنامۀ قوی برخوردار باشد و معطوف نشدن صرف کارگردان به اسم بازیگر لحاظ شود و از طرفی وقتی تجهیز و ساخت سالنهای مجهز به تکنولوژیهای روز و استاندارد در اولویت کاری مسئولان سینمایی کشور قرار گیرد، میتوان امیدوار بود که مخاطب گوشه گیر و منزوی از سینما دوباره با آن آشتی کند و به جای پر کردن سبد فرهنگیاش با آثار شبکه سینماهای خانگی و فیلمهای کم محتوای تلویزیونهای اینترنتی، دوباره به آغوش سینما باز گردد.
نظر شما