به گزارش سلام نو، همشهری آنلاین نوشت: کمدی «نقره داغ» به تازگی روی پرده رفته است «انفرادی» همچنان در حال فروش است و قبلتر در سال ۱۴۰۰ «دینامیت» و «گشت ارشاد۳» بعد از دوران کرونا گیشه سینما را تکان داد. اگر در کنار این عناوین، از فیلم های گمنامتری نظیر «آپاچی»، «ازدواج جنجالی»، «کله پوک»، «پیشی میشی» و «شهر گربهها» در ژانر کودک هم عبور کنیم این چند فیلم پرفروش گزیدهای از سینمایی است که طی چند سال گذشته خود را در قالب و ژانر کمدی معرفی می کند و سازندگان آن معتقدند با این فیلم ها حال مردم خوب می شود.
فارغ از تعریف کمدی و ژانری که سینما در دهه های گذشته آثار قابل توجه و پرفروشی را تولید و خاطرات خوشی را در ذهن مخاطب ماندگار کرده است در این گزارش به بررسی دلایل تولید آثاری پرداختهایم که طی سال های اخیر با ادعای کمدی در گیشه پرفروش شدهاند اما در نهایت مختوم به تنزل سلیقه فرهنگی مخاطب عام شده اند و نه بیشتر.
افشین علیار منتقد سینما و تلویزیون در این باره می گوید: سینمای ایران قبل و بعد انقلاب اسلامی متکی به ژانر ملودرام بوده ژانری با زیر ژانرهای مختلف که هیچ گاه تبدیل به ژانر مستقل نشدند. با شروع جنگ، ژانر جنگ که بعدها با عنوان دفاع مقدس شناخته میشود هم به سینما اضافه شد. در نیمه دهه ۶۰ و تقریبا همزمان با آخرین روزهای جنگ در سال ۱۳۶۶ فیلم «اجاره نشینها» توسط داریوش مهرجویی ساخته و به پرده سینما رسید. اجارهنشینها را می توان نقطه عطفی در سینمای کمدی ایران دانست. فیلمی که علاوه بر جذب مخاطب و نگاه مثبت منتقدان به عنوان پرفروشترین فیلم سال ۶۶ با ساختار قوی دراماتیک و سویههای مهم اجتماعی پس از گذشت ۳۵ سال، همچنان قابل بحث و بررسی است.
پایان دفاع مقدس، ورود ساکنان شهرهای مرزی درگیر مصایب جنگ به شهرهای مرکزی و آرام تر، آغاز شکل گیری طبقات جدید اجتماعی، آپارتمان نشینی و... . در شرایطی که مردم درگیر مشکلات اقتصادی بودند در کنار عواملی دیگر دست به دست هم داد تا این فیلم به عنوان پدیده ای در گیشه سینمای آن سال ها امید را تزریق کند.
این منتقد سینمایی با احتساب مبلغ بلیت سینما در همان سال و میزان جمعیت که به تماشای این فیلم نشستهاند، میگوید: اجاره نشینها با بلیط ۹۰ ریال توانست ۳۴ میلیون بفروشد یعنی با محاسبه جمعیت حدود ۴۰ میلیونی نزدیک به ۱۰ درصد از مردم این فیلم را در سینما تماشا کردند. اگر این رقم و میزان استقبال مخاطب را با نرخ فعلی بلیط و میزان فروش فیلمهای مدعی کمدی مقایسه کنید میتوان به وجه سرگرم کنندگی و دراماتیک یک اثر کمدی روی پرده سینما پی برد.
دوران طلایی سینما در دهه۷۰
علیار در ادامه توضیح میدهد: در دهه هفتاد که دوران طلایی سینمای ایران محسوب می شود آثار کمدی که پرده سینما را تجربه کردند شامل «همسر»، «آدم برفی»، «لیلی با من است»، «مرد عوضی»، «مومیایی ۳»، «عینک دودی» و با احتساب «کلاه قرمزی» در ژانر کودک ۷ فیلم مهم تولید شده که با فروش بالای گیشه در حافظه سینمای ایران ماندگار شد.
با توجه به تعریف کمدی در تاریخ سینما که طرح مضامین جدی با بیانی کمدی را هدف قرار میدهد و نمونه جهانی آن «عصر جدید» چارلی چاپلین که به تعبیری یکی از فلسفیترین و روشنفکرانهترین آثار سینمای کمدی است چرا درک دقیق و درست این ژانر در میان سینماگران نسل جدید به لودگی تنزل پیدا کرده است. علیار در ادامه و در پاسخ به این سوال میگوید: به طور قطع میتوان گفت که آثار کمدی سینمای ایران در دهه ۷۰ ملودرامهایی بودهاند با همان وسواس و جدیتی که در تولید فیلم اجتماعی به کار می رفت . درواقع ژانر کمدی در دهه هفتاد مختصاتی برای خودش ایجاد کرده بود و به همان نسبت دستاورد قابل توجهی در سینما باقی گذاشت.
او با اشاره به کمدی های دهه ۸۰ ادامه می دهد: این دستاورد در دهه ۸۰ هم آثار قابل توجهی را تولید کرد. از مهم ترین آن ها میتوان به «نان، عشق، موتور ۱۰۰۰»، «کما»، «مارمولک»، «مهمان مامان»، «اخراجی ها»، «دایره زنگی»، «بی پولی» و «سن پطرزبورگ» اشاره کرد.
علیار در این باره بیان میکند: نباید فراموش کرد که گاهی ممیزی سلیقه ای به کار لطمه می زند.اگر دایره سانسور و ممیزی بدون دلیل قابل استناد تنگ باشد میدان سطحی شدن وسیع می شود. شکل یا شیوه ممیزی در دورههایی کمی دستخوش تغییرات شده است و باعث شده برخی فیلم ها مجور بگیرند که ممکن است اکنون دیگر نتوانند بگیرند یا برخی فیلمها مجوز نگرفتهاند و ممکن است حالا به راحتی مجوز بگیرند.
این منتقد سینما و تلویزیون در ادامه بیان میکند: فکر میکنم در شرایط کنونی فیلمی مثل «مارمولک» یا «اجاره نشین ها» یا حتی «مومیایی ۳ »دیگر محال اسات که ساخته شوند. یکی از دلایل آن تغییرات مدیریتی سریع در حوزه سینماست. مدیران تازهوارد یا کمتر آشنا به سینما حساسیت های بیشتری نسبت به مضامین فیلم های کمدی پیدا میکنند و خط قرمزها را به پررنگ تر میکنند همین باعث می شود که برخی فیلمسازان چون نمیتوانند با مضامین مختلف شوخی کنند فقط به دنبال مضامین مبتذل بیهوده و بسار بفروشی در سینما بروند.
علیار ادامه میدهد: همین میشود که متاسفانه در سینمای کمدی ایران در دهه نود بیشتر با سر و شکل طنزهای تلویزیونی و طنزهای کلامی موقعیت محور در حد شوخیهای مثلا جنسی یا... که خوراک همان روز است به عنوان فیلم سینمای کمدی روبرو می شویم.
اما شاخص اصلی کمدی هایی که به نظر بیشتر مانند آثار طنز تلویزیونی نوشته و ساخته شده اند چیست؟ به هر حال این فیلم ها در گیشه فروش خوبی را تجربه میکنند. علیار دراینباره میگوید: من معتقدم که اصولا شاخصی در کار نیست و این آثار شبه کمدی که در دهه نود و ۱۴۰۰ ساخته شده اند اساسا ربطی به سینمای کمدی ندارند. این که فلان فیلم کمدی چند میلیارد فروش کرده پس فیلم خوبی است برداشت به شدت غلطی است. در سینمای امروز ما به ویژه در سینمای بدنه یک فیلم با سرمایهای باد آورده ساخته می شود بازیگران گرانقیمتی هم مثل رضا عطاران و جواد عزتی و... حضور دارند که مخاطب را به سینما میکشانند بدون داستانی جذاب که ذرهای بار کمیک داشته باشد. در واقع برخی از این آثار تنها با لودگی و اتکا به لحظات اروتیک و دیالوگ های جنسی می خواهد مخاطب را به سینما بکشاند و بخنداند.
این منتقد در ادامه مطرح میکند: کمدی، نگاه انتقادی تیز و برنده کارگردان به جامعه است کمدی زبان یک ملت با روایت کمیک است اما در کدام یک از این آثار پرفروش میتوان چنین حس و حالی را تجربه کرد. معمولا در این آثار به محض اینکه مخاطب از سالن خارج می شود فیلم را به طور کلی فراموش می کند حتی اگر از او سوال شود نمی داند داستان اصلی فیلم چه بود. ابتذال حتی انقضای چند ساعته هم ندارد. به نظر میرسد در دهه نود بیشتر از اینکه ژانر کمدی وجود داشته باشد شبه کمدیهایی ساخته میشود در ژانر بساز و بفروشی.
علیار درباره بازگشت به گذشته و نوستالژی که به نظر می رسد با «نهنگ عنبر» شروع و مورد استقبال واقع شد و به نوعی دیگر در «هزارپا» هم مخاطب داشت و همچنان در حال بازسازی و تکرار خود است، میگوید: ما در دهه نود شاهد بازگشت به گذشته و بازسازی نوستالژیک موضوعاتی هستیم که در دهه ۶۰ برایمان بسیار جدی بودند.
من معتقدم این بازسازی ها بیشتر از اینکه فضای کمدی ایجاد کند فضای هجو و ابتذال را را سامان داده است. سبک زندگی، مدل لباس و مو و حجاب عناصر اصلی این آثار هستند که اساسا نه در خدمت داستان هستند و نه کارکرد کمدی دارند.
جادوگر، سطحی و نخ نما
به نظر میرسد جای پای چنین نگاهی به شبکه نمایش خانگی هم رسیده و سریالی مانند جادوگر هم درهمین فضا تولید شده است. این منتقد دراین باره میگوید: به طور قطع ردپای ابتذال را در همه عرصههای هنری به خصوص مدیایی مانند شبکه نمایش خانگی هم میتوان مشاهده کرد. سریال جادوگر هم بر اساس همان لحظات طنز موقعیت و شوخی های جنسی، داستان کممایه و بیرمقی را پیش می برد. به اعتقاد من کیفیت هیچ اولویتی در تولید آثار این فیلمساز ندارد و با همان تفکر سطحی و مبتذل در سینما در تولید آثاری چون تگزاسها، دینامیت و انفرادی وارد عرصه سریال سازی شده است. اساسا قصه ای که در جادوگر روایت می شود علاوه بر الکن بودن، کشش های دراماتیک یک کمدی متوسط را هم ندارد و به شدت نخ نما و منسوخ شده است. به هر حال اگرچه به نظر میرسد سلیقه مخاطب طی سالهای اخیر در تماشای کمدی تنزل پیدا کرده اما این سریال با مضامین توهین آمیز به شعور مخاطب نتوانسته مخاطب حداقلی را هم برای خود دست و پا کند.
نظر شما