محمدرضا مهدوی از لحظه سرقت گردنبندش گفت

به گزارش سلام نو به نقل از ایلنا، روز گذشته ویدیویی در فضای مجازی و رسانه‌ها منتشر شد که حکایت از حمله یک سارق خیابانی که راکب موتور سیکلت بودند به محمدرضا مهدوی، پیشکسوت فوتبال داشت. در این ویدیو مهدوی مشغول عبور از کنار خیابان بود که سارق با موتور سیکلت از کنار او عبور می‌کند و گردنبندش را از گردنش بیرون می کشد و از صحنه متواری می‌شود.

مهدوی در خصوص این سرقت اظهار داشت: من در نمایشگاه یکی از دوستانم بودم و برای معامله خودرو به آنجا رفته بودم و هنگام خروج و عبور از کنار خیابان آن موتور سوار به سمتم آمد و لحظه ای صورت به صورت شدیم و بعد گردن بند را از گردنم کشید. آن صحنه صورت به صورت شدن باعث شد صورت من برگردد و از پشت گردنبند کشیده شود و پاره شود. اگر از جلو کشیده می شد یا گردنبند من به موقع پاره نمی شد امکان خفگی و بریده شدن گردنم وجود داشت و خدا رحم کرد.

وی در مورد ارزش ریالی مورد مسروقه گفت: ارزش آن گردنبند حدود ۲۰۰ میلیون تومان بود ولی من بیشتر ناراحت کفش گران قیمتم بودم که تازه آن را تهیه کرده بودم و لنگه پای راستش نابود شد. البته این هم رحم خدا بود چرا که اگر این کفش پایم نبود و از پای من محافظت نمی کرد استخوان پایم به کلی خرد می شد و ممکن بود دیگر به حالت اول بر نگردد و این رحمی بود که خدا به من کرد.

پیشکسوت فوتبال در ادامه عنوان کرد: اینکه گردنبند روی گردن من کشیده شد و در ادامه از روی پای من عبور کرد باعث شد تعادلش را از دست بدهد و روی زمین بیافتد. من به سمت او رفتم ولی سلاح سردی همراهش بود که قصد آسیب زدن به من را داشت و برای همین او را رها کردم و با سرعت متواری شد و از صحنه گریخت. خدا را شکر دوربین های مداربسته صحنه را به خوبی شکار کردند و مسئولان نیروی انتظامی هم پیگیر پرونده هستند و به امید خدا تا فردا سارق پیدا می شود.

مهدوی در مورد اینکه آیا سارق برایش کمین کرده بود یا اتفاقی و به صورت گذری این سرقت رخ داد، گفت: طبق چیزی که از دوربین های مدار بسته خارج شد مشخص شد آن شخص ۲۸ دقیقه با موتورش پشت سطل مکانیزه منتظر بود تا من از نمایشگاه بیرون بیایم. برایم جای تعجب دارد چرا که معمولاً سارقین اقدام به سرقت از چهره های شناخته شده نمی کنند چرا که می دانند ماجرا بعد رسانه ای پیدا می‌کند و احتمال گیر افتادنشان بیشتر است ولی ظاهراً برای من کمین کرده بودند.

وی در مورد اتفاق مشابهی که برای علی دایی چند سال قبل رخ داده بود، توضیح داد: در آن صحنه دایی نگران دخترش بود و اگر دخترش آنجا نبود سارقین نمی‌توانستند کاری انجام دهند چرا که دایی خودش یک تنه ۳ نفر را حریف است ولی نگران دخترش بود و برای همین آنطور شد.