در پی اظهارات تکان دهنده این مرد جوان، بلافاصله گروهی از نیروهای تجسس عازم خیابان هدایت ۴۷ شدند تا موضوع را بررسی کنند. از سوی دیگر گروه تجسس کلانتری وارد ساختمانی شدند که روی مغازه آجیل فروشی بنا شده بود.
تحقیقات میدانی بیانگر آن بود که زن جوان در حالی هدف اصابت بیش از ۲۰ ضربه کارد قرار گرفته است که گلوی او نیز به طرز فجیعی بریده شده بود.
همزمان با کشف کارد دسته فلزی (آلت قتاله) در داخل سینک ظرف شویی آشپزخانه و بررسی های کارشناسی در صحنه جرم، متهم به محل وقوع قتل هدایت شد. کرکره آجیل فروشی بسته بود و کارآگاهان متهم را از در کوچک آهنی که در کنار مغازه قرار داشت وارد ساختمان کردند در انتهای راهرو پس از طی ۱۵ پله به منزل نقلی ۳۵ متری رسیدند که جسد زن ۳۴ ساله کف پذیرایی قرار داشت. خون زیادی روی قالی منزل ریخته بود و عکس خانوادگی این زوج به همراه پسر کوچکشان روی دیوار خودنمایی می کرد.
بررسی های اولیه حاکی از آن بود که «بهاره» حدود ۳ ساعت قبل هدف ضربات بی رحمانه کارد قرار گرفته و به قتل رسیده است.
در همین حال برادر متهم که قاتل را قانع کرده بود تا خود را به پلیس تسلیم کند درباره این ماجرا به مقام قضایی گفت: حدود ساعت ۱۶:۴۰ بود که برادرم (حمید) با من تماس گرفت و گفت: «بیا با تو کار دارم!» وقتی نزد او رسیدم ناگهان مقداری آب به صورتم پاشید و گفت: من «بهاره» را کشته ام! خیلی تعجب کرده بودم به همین دلیل آرام آرام تا سر چهارراه رفتیم و بعد از آن که یک بطری آب معدنی خریدم او را ترغیب کردم که خودش را به کلانتری معرفی کند. برادرم با همسرش از مدتی قبل اختلاف داشت و به تازگی هم آجیل فروشی را به نام همسرش ثبت کرده بود!
متهم به قتل نیز درباره چگونگی وقوع این جنایت تکان دهنده گفت: من و همسرم اختلاف دیرینه داشتیم. خانواده او خیلی در زندگی من دخالت می کردند این درحالی بود که شرایط اقتصادی خوبی نداشتیم و من مجبور شدم خودروام را نیز بفروشم! همه اختلافات ما به خاطر مغازه ای بود که مدتی قبل خریدم و همسرم اصرار داشت که سند آن را به نام او ثبت کنم! به همین دلیل همواره مرا تهدید به طلاق می کرد ولی من همسرم را دوست داشتم . به گونه ای که نمی توانستم حتی یک روز دوری یا قهر او را تحمل کنم!
البته از چند روز قبل که همسرم مرا خیلی اذیت می کرد به او گفته بودم که تو را می کشم! قانون هم مرا قصاص می کند! ولی هیچ برنامه ریزی خاصی برای این جنایت نداشتم.بعد از ظهر پنج شنبه وقتی همسرم از سرکار به خانه آمد و ناهارش را خورد کنار سفره دراز کشید. پسر ۶ ساله ام نیز در خانه مادرزنم بود و من و «بهاره» تنها بودیم. در یک لحظه گلویش را فشار دادم ولی چون سروصدا می کرد با چاقویی که در کنار سفره قرار داشت ضربات متعددی به گلویش زدم و دیگر نفهمیدم چند ضربه هم به نقاط مختلف پیکرش وارد کرده ام.
در حالی که تحقیقات قضایی، تا پاسی از شب ادامه داشت، اولیای دم نیز در کلانتری شفای مشهد حضور یافتند و از داماد قاتل شکایت کردند.
نظر شما