به گزارش سلام نو به نقل از یورونیوز، همزمان با آمادگیها برای برگزاری «نشست بزرگ علما» طالبان اولین نظامنامه/ مانیفست خود را منتشر کردند.
طالبان در اولین مانیفستشان که به زبان عربی منتشر شده است «جهاد با کفار» را از وظایف اصلی امارت می دانند. تلقی آنها از «کفار» غیرمسلمانان است. طالبان شرایطی را برای نظام امارت و امیرالمومنین بر شمردهاند که برای خلفای صدر اسلام مطرح بود.
نزدیک به سه دهه از ظهور و فعالیت طالبان در افغانستان می گذرد اما این گروه در این مدت، هیچگاه اثر مکتوب یا نظامنامه ای درباره معیار عملشان ننوشته بودند.
این گروه بهتازگی اولین نظامنامه یا مانیفست خود را به نام «الامارت الاسلامی و نظامها» به زبان عربی منتشر کردهاند و تاکنون به هیچ یک از دو زبان رسمی افغانستان یعنی فارسی دری و پشتو منتشر نشده است. این کتاب منسوب به قاضی القضات امارت، عبدالحکیم حقانی که از اعضای تیم مذاکره کننده طالبان در دوحه بود، با مقدمه ای از ملا هبت الله آخوندزاده (امیرالمومنین امارت) است.
محمد مناقبی، پژوهشگر در فقه سیاسی و حقوق می گوید: «انچه اهمیت دارد این است که معیار عمل طالبان را این مانیفستشان تعیین می کند، نه آنچه که به عنوان نشست مشورتی با علما مطرح کرده اند. این نشست ها جنبه تشریفاتی دارد و بیشتر برای توجیه عملکرد و نظام خاص مورد نظر طالبان ایجاد شده است.»
بگفته وی، طالبان در مانیفستشان عملکرد خلفای راشدین، خلفای اموی، خلفای عباسی و ترکان عثمانی و همچنین صحابه پیامبر را معیار شرعی اعلام کردهاند، در حالیکه به مباحث سیاست خارجی و مبانی حکومتداری نمی پردازند و به پراکنده گویی بسنده می کنند.
علی امیری نویسنده و پژوهشگر معتقد است که «طالبان در مانیفستشان تلاش کرده اند که وفاداری خود را به جریان های تروریستی نشان دهند و اگر قرار بود که داعش یک مانیفست سیاسی بنویسد، همین کتاب را مینوشت و تنها نامش را «الخلافه الاسلامیه و نظامها» میگذاشت. در کتاب حتی یکبار اشاره نشده است که تروریسم بین المللی حق استفاده از خاک افغانستان را ندارد. این سکوت عمدی و برای جلب حمایت گروههای تروریستی به نظر میرسد.»
محمد محق، پژوهشگر در زمینه افراط گرایی اسلامی که سفیر دولت سابق افغانستان در مصر بود، نیز مذاکراتی در دوحه با عبدالحکیم حقانی داشت که به تیم طالبان پیشنهاد کرده بود که الازهر مصر یا گروهی متشکل از الازهر و دیوبندیه به عنوان یک مرجع بی طرف در مذاکرات قطر حکم کند اما طالبان نپذیرفته بودند.
به گفته محق، طالبان که در میان گروه های تروریستی و سلفی از نظر فقهی فقیر و بی سواد محسوب می شدند، اکنون با تکیه بر آخرین نسخه مکتب دیوبندیه از فقه حنفی را که در ظاهر حنفی اما با درون مایه سلفی است، مانیفست نوشته اند تا بگویند که از نظر دینی بی سواد نیستند.
طالبان در نخستین ماههای آمدنشان بر سر قدرت اعلام کرده بودند که صدها مدرسه دینی/جهادی را در افغانستان فعال خواهند کرد، اخیرا رهبر طالبان در فرمان سه مادهای، حکم تشکیل «مدارس جهادی» را اعلام کردند و همزمان وزیر دفاع طالبان از نیروهایش خواست تا در گزارشهایشان «جبهه مقاومت ملی» را «باغیان» بخوانند، اصطلاحی که در مانیفست طالبان از آن استفاده می شود.
به گفته مناقبی، آنچه اهمیت دارد این است که «جهاد با کفار» و مساله زنان از موضوعات کلیدی است که طالبان در مانیفستشان بر آن تاکید کردهاند که باید همیشه در حال «جهاد با کفار» باشند و تمام غیرمسلمانان را «کافر» تلقی می کنند و پیروان مذاهبی غیر از حنفی را «باغیان» می خوانند. در بحث زنان نیز تحصیل و رهبری زنان را بر نمی تابند و تاکید کرده اند که باید دروازه های تمام مکاتب/مدارس جدید چه برای زنان یا مردان بسته شود و مدارس جهادی فعال شود و پا را از افغانستان فراتر می گذارد و این خواسته را از حاکمان جهان اسلام مطرح می کند که فقط مدارس دینی/جهادی فعال شوند.بر اساس این مانیفست، زنان عملا حق بیرون رفتن از خانه را تحت هیچ شرایطی ندارند و فقط باید به فرزندداری و خانه داری بپردازند، حتی برای نماز خواندن هم فقط در کوچکترین اتاق خانه باید بروند و حق خواندن نماز در اتاق بزرگ خانه را ندارند. برخی کارشناسان این تبصره درباره زنان را به وحشت این گروه از زنان تعبیر می کنند.
جنبشهای زنان، تنها نهادهای مدنی بودند که بعد از به قدرت رسیدن طالبان اعتراضات خیابانی را علیه سیاست های طالبان برگزار کردند.
در مانیفست طالبان از سید قطب و راه و اندیشه او به عنوان یک الگو یاد شده است. بسیاری از صاحبنظران کتاب «نشانه های راه» سید قطب را مانیفست رادیکالیسم اسلامی می دانند.
مناقبی می گوید: «طالبان بارها در کتابشان اعلام کرده اند که دنباله رو اندیشه و افکار سید قطب بنیانگذار رادیکالیسم هستند که معتقد است باید با خشونت و کشتار حکومت اسلامی را برپا کرد. آن ها الگوی فکری سید قطب را بسط داده اند و با اضافه کردن فرهنگ قبیله ای، یک مدل افغانی از الگوی حکومت سید قطب را مطرح کرده اند.»
به گفته وی، طالبان با تاثیرپذیری از اندیشه سید قطب در این کتاب با تمام مظاهر زندگی مدرن از جمله دموکراسی، انتخابات و مشارکت مردمی و فرهنگی غیر از فرهنگ قبیله دشمنی می کنند.
محق نیز در این باره می گوید که طالبان تحت تاثیر گفتمان سید قطب و جهادیان هستند، بخصوص وقتی که از جاهلیت سخن می گویند. سید قطب متاثر از فضای گفتمان چپ کمونیسم که در دوره زندگیش مطرح بود، مانیفستش را در تقابل با کمونیسم نوشت و بعدها این مانیفست معیار عمل گروه های تندروی اسلامی شد.
دولت خلق چین که به عنوان بزرگترین حزب کمونیست جهان شناخته می شود، روابط بسیار نزدیکی با امارت طالبان برقرار کرده اند و بارها برای حمایت از امارت طالبان رایزنی هایی با کشورهای غربی انجام داده است.در مانیفست طالبان، هیچ بند و تبصرهای در زمینه بهبود زندگی و معیشت مردم به مطرح نشده و فقط بر مساله جهاد علیه کفار و باغیان و تطبیق شریعت در جامعه افغانستان تاکید شده است. به نظر میرسد که این گروه با تکیه بر مانیفستشان، قتل عام مردم در پنجشیر، بلخاب و اندراب را قابل توجیه بدانند.
تنها مذهب مورد پذیرش در این مانیفست، مذهب حنفی است و بقیه مذاهب در افغانستان رد شده است.
نظر شما