سلام نو – محمدعلی صفآرا: همین اول دو مسئله را روشن کنیم. اول این که آن چنان که از آمار و سوابق مشخص است دراگان اسکوچیچ، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران، یک مربی متوسط با سوابقی معقول است. سوابق کسی مثل کارلوس کیروش حتما از دراگان روشنتر است و شکی در آن نیست.
مسئله دوم این است که حتما باید بهترین سرمربی ممکن، بهترین امکانات ممکن و بهترین بازیهای دوستانه ممکن را برای تیمهای ملی ایران مهیا کرد و تیم ملی فوتبال ایران هم یکی از مهمترین تیمهای ملی کشور در این مورد است.
با به یاد داشتن این دو مسئله حالا به سراغ مهمترین، داغترین و جنجالیترین بحث این روزهای فوتبال ایران میرویم و آن تغییر سرمربی تیم ملی فوتبال ایران برای جام جهانی است.
چه کسانی دنبال تغییر سرمربی تیم ملی فوتبال ایران هستند؟
حامیان تغییر سرمربی تیم فوتبال ایران به دو دسته اصلی تقسیم میشوند. یک دسته چهرههای فوتبالی و هودارانی هستند که معتقدند برای رقابت با تیمهایی مثل انگلیس و آمریکا و افزایش شانس صعود از گروه جام جهانی باید یک مربی بزرگ روی نیمکت تیم ملی بنشیند. آنها برای نمونه به چهرهای مثل کارلوس کیروش اشاره میکنند و معقتدند سرمربی تیم ملی حداقل باید در سطح کیروش باشد.
گروه دومی که ظاهرا حامی تغییر سرمربی تیم ملی هستند و کموبیش آن را پیگیری میکنند اهالی سیاست هستند. علی نیکزاد، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی گفته صحبتهایی که از اعضای فراکسیون ورزش در راهروهای مجلس شنیده میشود بیانگر این است که آنها از سرمربی تیم ملی ایران راضی نیستند و بیشتر دنبال این هستند که سرمربی داخلی انتخاب کنند.
نیکزاد در ادامه به وزیر ورزش توصیه کرده هرچه زودتر با اعضای کمیسیون فرهنگی جلسه بگذارند و درباره ادامه روند سرمربیگری تیم ملی با نظر فدراسیون فوتبال تصمیمگیری کنند تا برای یک ثبات مشخص در این زمینه گام برداشته شود.
تغییر دراگان اسکوچیچ؛ یک گام رو جلو یا سقوط به دل بحران؟
بسیاری گمان میکنند تغییر مربی در آستانه جام جهانی میتواند رویه تیم ملی را تغییر دهد، اما سوال مهم این جا است که ایراد فنی تیم ملی فوتبال کجاست؟ این سوال به معنای بینقص بودن تیم ملی از نظر تکنیکی و تاکتیکی نیست، اما آیا اولویت و مشکلی اساسی تیم ملی به تاکتیک، تکنیک و مسائل داخل زمین و کادر مربیگری باز میگردد؟
دراگان اسکوچیچ وقتی به تیم ملی ایران دعوت شد که پس از دوران بحران مارک ویلموتس هیچکس امیدی به صعود تیم ملی به جام جهانی نداشت، اما تیم او با پیروزیها پشت سر هم و زنجیرهای به جام جهانی صعود کرد. اسکوچیچ از ۱۴ بازی رسمی با تیم ملی فوتبال ایران ۱۲ برد، یک مساوی و یک شکست به دست آورده است.
میگویند دراگان مرد بردن تیمهای بزرگ نیست و این مسئله را در دو بازی با کره جنوبی نشان داده است. این جا است که به مشکل اصلی تیم ملی میرسیم یعنی کمبود بودجه و نبود بازی تدارکاتی درست. برای محک زدن اسکوچیچ در برابر تیمها بزرگ دو بازی کافی نیست بلکه حداقل به پنج تا شش بازی نیاز است. بازی بزرگ ما کجا است؟ ما حتی نتوانستیم با تیم متوسطی مثل کانادا بازی کنیم.
واقعیت تلخ این است که به لطف بحرانهای اقتصادی کشور و تحریمها ما توان مالی و ارتباط لازم برای بازی با تیمهای بزرگ و حتی متوسط را نداریم. به گفته سرپرست فدراسیون فوتبال، میرشاد ماجدی، این فدارسیون تا چند ماه پیش دویست میلیون تومان موجودی داشت و در پرداخت حقوق کارمندانش به مشکل خورده بود.
چنین تیم ملی فوتبالی با چنین فدارسیون و چنین امکاناتی تا همینجا هم با معجزه و هنر اسکوچیچ صعود کرده است. امکانات ما با قطر، عربستان، ژاپن، چین و کره جنوبی قابل مقایسه است؟ سطح لیگ ما با سطح لیگ ژاپن قابل قیاس است؟ سطح عمومی لژیونرهای ما با سطح لژیونرهای کره جنوبی قابل مقایسه است؟ پاسخ به تمام این سوالات منفی است. با هر حساب و کتابی تیم ملی فوتبال ایران تا همینجا هم به لطف اسکوچیچ و بازیکنانش صعود کرد و گرنه برنامه و امکانات خاصی نداشته است.
در چنین شرایطی حضور یک مربی ایرانی روی نیمکت تیم ملی به احتمال زیاد نیمکت را رنگی و در تیم ملی را برای دلالها بازتر میکند. از طرف دیگر هیچ مربی ایرانی دانش، تجربه و کیفیتی بیش از اسکوچیچ ندارد که باعث رشد تیم ملی شود. از فرهاد مجیدی تا یحیی گلمحمدی هیچ مربی ایرانی مزیت خاصی نسبت به سرمربی فعلی تیم ملی ندارد.
نوبت به مربی خارجی هم که برسد با دو مشکل اساسی بودجه و امکانات مواجه هستیم. آیا ما توان پرداختهای چند میلیون یورویی به مربیانی در سطح کیروش را داریم؟ اگر به هر شکل بتوانیم این کار را کنیم میتوانیم امکانات مطلوب او را در اختیارش بگذاریم؟ پاسخ از قبل روشن است؛خیر.
در چنین شرایطی تغییر مربی مساوی است با تحمیل فشار به باثباتترین و کم ضعفترین بخش فوتبال ملی ایران یعنی کادر فنی تیم ملی و این یعنی هل دادن تیم ملی به دره و از بین بردن حداقل شانس صعود از گروه در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر. از خاطرمان نرود بخش مهمی از پولهای فوتبال ایران به خاطر تحریم بلوکه شده، تیمهایی مثل کانادا به دلایل سیاسی بازی با ایران را لغو میکنند، تیمهای باشگاهی ایران به خاطر نداشتن استانداردهای حرفهای از آسیا حذف شدند، رییس فدارسیون دنبال جادو و جادوگر بود و نایب رییس فدارسیون در زندان است. در چنین فوتبالی زیدان یا مورینیو چه معجزهای میکنند؟
نظر شما