سلام نو – محمدعلی صفآرا: شینزو آبه، نخست وزیر سابق ژاپن جمعه ۸ جولای ۲۰۲۲ در حالی که در حال یک سخنرانی انتخاباتی بود ترور شد. خبری شوکه کننده که تمام جهان را در شوک فرو برد.
شاهدان عینی مردی را دیدند که از پشت به آبه دوبار شلیک کرد. افسران امنیتی مهاجم را که هیچ تلاشی برای فرار نکرد، دستگیر کردند و اسلحه او را که بنا به گزارش ها یک اسلحه دست ساز بود، ضبط کردند. مظنون به عنوان تتسویا یاماگامی ساکن نارا شناسایی شده و دلیل اقدام خود را نزدیکی آبه به یک فرقه مذهبی خاص عنوان کرده است.
آن چنان که از تصاویر مشخص است تیم حفاظت آبه هم شوکه شد و عملا کاری نکرد، وگرنه احتمالا نخست وزیر سابق امروز زنده بود. تیر اول تروریست به خطا میرود ولی به دلیل غفلت تیم حفاظت تیر دوم به هدف مینشیند و آبه را میکشد.
در حالی که نخست وزیر انگلیس استعفا داد، جنگ در اوکراین شعلهور است، پرونده برجام به نتیجه نرسیده و بحرانهای خاورمیانه روز به روز شدیدتر میشود، خبر ترور آن هم در ژاپن و آن هم ترور نخست وزیر سابق به شدت بهت برانگیز بود. سوال بسیاری- حداقل در ایران- این بود که مگر در ژاپن هم کسی را ترور میکنند؟ آن هم یک نخست زویر سابق را؟
بله در ژاپن هم ترور صورت میگیرد. برخلاف تصویر ذهنی ما که در آن ژاپن صرفا به عنوان کشوری منظم، صلحدوست و علم جو شناخته میشود، باید گفت که ژاپن خشونت خاص خود را دارد. از ترور تا خلافکاری و جنایت جنگی ژاپنیها چیزی از دیگر کشورها کم ندارند و اتفاقا چیزی هم اضافه دارند! از یاکوزهای ژاپنی تا جنایتهای جنگی جنگ جهانی دوم دست ژاپن پر است.
ترور سیاسی، سنت قدیمی فضای سیاسی ژاپن
تیراندازی به آبه خاطرات وحشتناک دوران پیش از جنگ جهانی دوم را یادآوری میکند، زمانی که ترور سیاسی ابزار رایج و صریح مخالفت با رقبا بود. گلولهها یا در برخی موارد ساموراییها سیاستمدارن و صاحبان قدرت را هدف میگرفتند. در مواردی نیز حزب حاکم از ترور برای دلسرد کردن رقبایش استفاده میکرد.
در طرف دیگر برخی ترورها ریشه در گذشته استعماری ژاپن داشتند. به عنوان نمونه، نخست وزیر ایتو هیروبومی، در سال ۱۹۰۹ - پس از ترک سمت نخست وزیری - در ایستگاه قطاری در شمال شرقی چین که تحت اشغال ژاپن بود کشته شد. قاتل یک ناسیونالیست کرهای بود که به استعمار ژاپن در شبه جزیره کره اعتراض داشت.
خشونت سیاسی ژاپن در طول دهه ۱۹۳۰ تشدید شد زیرا راست گرایان افراطی به دنبال نابودی دولت چند حزبی بودند. تنها در یک نمونه در تلاش برای کودتا در فوریه ۱۹۳۶، وزیر دارایی ژاپن، تاکاهاشی کورکییو و برخی دیگر ترور شدند. نخست وزیر زخمی شد و دولت قانونی دموکراتیک تقریباً تحت تأثیر قرار داد. کودتا سرکوب شد، اما نفوذ نظامیها بر دولت افزایش داشت. به باور بسیاری این مسئله تاثیر مهمی در مجوز حمله پرل هاربر ژاپن در دسامبر ۱۹۴۱ و در نتیجه ورود این کشور به جنگ جهانی دوم داشت.
پس از جنگ جهانی دوم، زمانی که ژاپن به یک کشور دمکراتیک تبدیل شد، خشونت سیاسی پیش از جنگ کاهش یافت، اما با وجود این، شورش ها و ترورها شروع شد کموبیش ادامه یافت. در سال ۱۹۶۰ یاماگوچی اوتویا، اینجیرو آسانوما، رهبر جنبش سوسیالیست اپوزیسیون ژاپن را با ضربات چاقو کشت. یاماگوچی از جناح راست افراطی انجمن میهن پرستان ژاپن بزرگ بود.
بعد از آن کوکی ایشی، یکی از اعضای برجسته حزب مخالف دموکرات ژاپن، در اکتبر ۲۰۰۲ با چاقو به قتل رسید. این ترور احتمالا اولین ترور سیاسی در ژاپن بعد از چهل سال بود. در سال ۲۰۰۷، شهردار ناکازاکی، ایتو ایچو که یکی از مخالفان سرسخت سلاحهای هستهای بود، توسط یک گروه راستگرا به ضرب گلوله کشته شد.
هر چند ژاپن پس از جنگ جهانی دومی به عنوان کشوری صلح دوست شناخته میشود، اما خشونت سیاسی در آن ریشه دارد.سیاستمداران آن به طور دوره ای توسط افراط گرایان راست و گانگسترهای تهدید میشوند و برخی نیز جان خود را بر سر این تهدیدها میگذارند.
شهروندان ژاپنی مطمئناً شکنندگی دموکراسی خود را مورد پرسش قرار خواهند داد. همچنین به نظر میرسد این باعث شود شهروندانش امنیت حاکم بر جامعه را زیر سوال ببرند و بگویند که این جامعه به ظاهر آرام را در برابر اقدامات تروریستی داخلی آسیب پذیر می کند.
از طرف دیگر به خاطر گرایش میهنپرستانه آبه، طرفدارای او به مسلح شدن جدی ارتش ژاپن و اقداماتی از این دست این مرگ میتواند باعث خیزش جدیتر نیروهای دست راستی در ژاپن شود و گسلهای قدیمی جامعه ژاپن را دوباره فعال کند.
نظر شما