سلام نو – سرویس اقتصادی: با اقبال گسترده نسبت به رشتههای مرتبط با مدیریت و کسبوکار به خصوص MBA سوالات بسیاری درباره چند و چون این دورهها مطرح شده است. این سوالات وقتی بیشتر شد که گرایشهای متفاوت MBA در کنار موسسات مختلف برگزار کننده آن در داخل و خارج کشور قرار گرفتند.
از سوی دیگر مدیران سازمانها نیز تمایل پیدا کرددهاند تا دورههای MBA متناسب با ساختار سازمان خود طراحی کنند یا گاه برای سازمان بزرگ خود یک آکادمی کوچک درون سازمانی درست کنند.
برای بررسی این موارد خبرنگار سلام نو با کورش بزرگی، دکتری سیاستگذاری عمومی گفتگو کرد. بزرگی سابقه همکاری با قوه مقننه و سازمانهای بزرگ مختلفی دارد که باعث میشود تجربه عملیاتی در این حوزه داشته باشد.
در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
این روزها گرایش های متفاوتی در MBA داریم. مرسوم ترین و کارآمدترین این گرایش ها کدام است؟
همان طور که می دانید اغلب مخاطبان رشته MBA به دنبال پاسخ این سوال هستند. بهتر است به شما بگوییم که در واقع تمامی گرایش های MBA بازار کار مخصوص خود را دارند و هر کدام نیز اهمیت ویژه خود را دارند و این که کدام گرایش آن بهتر است، به علاقه و انتظارات شغلی افراد بستگی دارد. اما طبق آمار کشوری، امروزه گرایش های بازاریابی، زیبایی، استراتژیک ،بیمه و بانکداری از بهترین گرایشهای MBA شناخته شده اند.
MBA معادل مدرک کارشناسی ارشد است که گرایش های مختلفی از جمله بازاریابی، زیبایی، ، امور بیمه، بانکداری و مدیریت و … را در بر می گیرد. دریافت این مدرک شما را با انواع مهارت های رهبری و مدیریتی آشنا خواهد کرد و شما می توانید به توسعه فردی خود بپردازید و شغل خود را رونق و توسعه دهید و یا یکی از گزینه های مناسب برای استخدام در شغل های مدیریتی باشید و یا به صنعتی جدیدی بروید و کارآفرین باشید.
به طور کلی رشته MBA گرایش های مختلفی دارد و هر کس میتواند با توجه به میزان علاقه خود، گرایش دلخواه خود را انتخاب کند.
علاقهمندان چطور از بین دو یا سه گرایش نزدیک به هم، گرایش مناسب خود را تشخیص دهند؟
پاسخ این سؤال کاملاً وابسته به خود شماست. باید در ابتدا مشخص کنید برای چه چیزی و با چه هدفی به این رشته وارد میشوید. درواقع مهمترین سؤال شما باید این باشد که هدف از شرکت در دورههای MBA برای من چه چیزی است. اگر صرفاً بهدلیل علاقهنداشتن به رشته قبلی خود به این رشته وارد شوید، ممکن است در ادامه همین اتفاق برای شما درMBA که معادل کارشناسی ارشد است نیز بیفتد؛ پس موضع خود را برای انتخاب این رشته مشخص کنید.
در انتخاب گرایش علاقهی شما حرف اول را میزند. برای اینکه بتوانید در این رشته موفق شوید باید پشتکار و علاقه را در کنار هم به کار ببرید. اگر از رشتهی غیرمرتبط نیز به این رشته وارد میشوید، اطمینان کسب کنید که گرایش مدنظر شما به علاقهی شما نزدیک است. بااینکه عموماً فارغالتحصیلان مهندسی به سراغ این رشته میآیند، افراد موفقی از رشتههای مختلف در بازار کار این رشته مشغولبهکار هستند
برای رسیدن به پاسخ این پرسش که چطورازبین دو یا سه گرایش MBA همسو گرایش مناسب خود را تشخیص داد باید شناخت کاملی از گرایشهای مختلف این رشته داشته باشید؛ همینطور باید دربارهی آیندهی شغلی تحصیل در هر یک از رشتهها هم بدانید.
این روزها فرصت های برون مرزی تحصیل در حوزه MBA بسیار است و تبلیغات بسیاری می شود. استفاده از این دورهها تا چه اندازه ضرورت دارد؟
مدیران رده میانی و رده بالایی سازمان ها که قصد دارند با بهره برداری از بهروزترین متدهای علمی و کاربردی مدیریت کسب و کار خود را به روز کنند می توانند از دوره های MBA نهایت استفاده را ببرند. کارآفرینانی که قصد دارند یک کسب و کار جدید را شروع کنند و خود تبدیل به مدیر خود شوند می توانند با استفاده از آموزه های MBA نسبت به ایجاد کسب و کار خود اقدام کنند. علاوه بر موارد فوق تمام افرادی که پس از کسب تجربه هایی در بازار کسب و کار قصد دارند وضعیت کاری خود را متحول کنند و آینده کاری بهتری را برای خود رقم بزنند مخاطبان اصلی دوره های MBA هستند
کسب مدرک معتبر MBA و داشتن گواهی با اسم یک مدرسه کسب و کار معتبر انگیزه مهمی برای برخی از دانشجویان است. بیشک مدرک MBA به سابقه کاری و برند شخصی شما جلای خاصی خواهد داد و به شما اعتماد به نفس بالاتری هم خواهد بخشید اما آیا تمام کاربرد تحصیل MBA در کسب مدرک آن است؟ پاسخ ما یک نه قاطعانه است. گرچه مدرک MBA در سرتاسر جهان و برای اکثر کسب و کار ها و شرکت ها در هر ابعاد و زمینه ای معتبر و مفید است، اما هدف اصلی و تمرکز دوره MBA بر افزایش مهارت مدیریتی شما برای مواجهه با مشکلات بزرگ در فضای کسب و کار است. در حالی که اعتبار بالای مدارس کسب و کار معتبر و ارزش بالای تحصیل MBA به مدرک شما اهمیت زیادی می بخشد، اما آنچه که شما در طول دوره تحصیل MBA کسب میکنید چیزی بیشتر از یک مدرک و گواهینامه است.
کسب مهارت های مدیریتی، توانایی در راه اندازی کسب و کار، برنامه ریزی برای سازمان ها، توسعه مهارت های فردی از جمله مذاکره، خلاقیت و نوآوری، ارتباطات فردی و اجتماعی و … به مراتب از کسب مدرک، ارزشمند تر و مهم تر است. نگاه یک کارآفرین بزرگ و یک مدیر موفق به تحصیل MBA کسب مهارت و توانایی است نه کسب مدرک زیرا مدرکی که با کسب توانایی همراه نشده باشد به خودی خود هیچ ارزشی ندارد حتی اگر از معتبر ترین دانشگاه جهان صادر شده باشد. شما نیز اگر به دنبال کسب مهارت و توسعه توانایی های فردی خود هستید مطمئن باشید در دوره MBA می توانید مهارت های خود را به خوبی بهبود ببخشید. به MBA به چشم یک فرصت عالی برای کسب مهارت نگاه کنید، نه یک مدرک خالی.
آیا سازمان ها می توانند دوره های مدیریتی را متناسب با سازمان خود بومی سازی کنند و دوره های ویژه ای را برای اعضای خود طراحی کنند؟ چنین اقدامی را پیشنهاد می دهید؟
اقداماتی که شرکت های مشاوره مدیریت در فعالیت های خود برای سازمان ها انجام می دهند باید همراه با بومی سازی دانش مدیریت و فرایندها باشد.
اگر بومی سازی را استفاده آگاهانه از الگوها، روشها و فنون توسعه و تطابق آن با شرایط جامعه بومی در کنار به روز کردن و تقویت تکنیکها و روشهای بومی یا همان پیوند دانش رسمی با دانش و شرایط بومی بدانیم، چنین راهبردی میتواند به توانمند سازی و مشارکت کارکنان در جریان توسعه و شکلگیری یک جریان توسعه درونزا، متکی به خود و پایدار منجر شود. یکی از اهداف اصلی دوره های MBA در سازمان ها همین موضوع است.
بومی سازی دانش و همچنین فرایندها منجر به شناخت و درک درست از سازمان و مسائل آن خواهد شد که در نتیجه به راه حلهای موثرتری خواهد انجامید
سالهاست که الگوی مدیریت وارداتی غرب بی چون و چرا در کشورهای در حال توسعه به کار بسته می شود بی آن که اثر بخشی مورد انتظار را داشته باشد. سوالی که در این میان مطرح است آن است که چرا علیرغم سودمند بودن این الگوها در کشورهای مادر، جهانشمولی و انتقالپذیری آنها به دیگر کشورها با تردید و ناکامی مواجه شده است.
راه اندازی آکادمی های درون سازمانی مدیریت و منابع انسانی را تا چه اندازه برای سازمان های بزرگ مفید می دانید؟
در سازمانهای امروزی اهمیت خلاقیت، نوآوری سازمانی و انگیزه بالای نیروی انسانی بر کسی پوشیده نیست؛ بنابراین وظیفه خطیر مدیریت منابع انسانی میتواند این مهم را برای شرکتها و سازمانها برآورده سازد.
تمام کسب و کارها تقریبا چشم انداز خاصی برای تجارت خود دارند. اما یک سوال بزرگ مطرح است. این که کسب و کارهای کوچک و بزرگ تا چه اندازه به فرهنگ سازمانی شرکت خود اهمیت می دهند. آیا به آن فکر کرده و یا چشم اندازی برای آن دارند. یکی از چالش های مهم تیم منابع انسانی در هر شرکت تدوین چشم انداز فرهنگ سازمانی در آن کسب و کار است. این که متقاضیان کار باید بدانند چه انتظاری از آن ها در محیط کار می رود. ارزش ها، انتظارات و استانداردهای شرکت باید به درستی تدوین شوند. پس از آن این ارزش ها باید به درستی در سازمان اجرا شوند. برخی از این ارزش ها شامل استقبال از ایده های جدید و مقابله با تبعیض نژادی و فرهنگی است.
بهتر است تیم منابع انسانی پس از تدوین استراتژی برای چشم اندازهای فرهنگ سازمانی، انتظارات خود را به وضوح برای کارکنان به تصویر بکشد. چرا که گاهی اوقات برخی از افراد حاضر به رعایت فرهنگ سازمانی یک کسب و کار نیستند. در صورت مواجهه با چنین افرادی، دو راه حل وجود دارد. این که آن ها متقاعد به کنار گذاشتن اعتقادات شخصی شده و یا مجبور به قطع همکاری با سازمان شوند. مدیریت این موضوع نیز بر عهده تیم منابع انسانی است. با تدوین استراتژی چشم انداز فرهنگ سازمانی می توان شرایط را به روشی مناسب و حرفه ای مدیریت کرد
نظر شما