اگر اینجا هستید، احتمالا این سوال برایتان پیش آمده که چگونه زبان را سریع یاد بگیریم؟ نگران نباشید، به سوال شما جواب خواهیم داد. بهترین سالن زیبایی در تهران را از دست ندهید.
۱. از تمرکز همزمان روی دو زبان خودداری کنید
یک قطره آب که روی یک سطح ناهموار می ریزد، جهت تندترین شیب را دنبال می کند. مغز همین کار را با زبان ها انجام می دهد.
در حضور دو پیام به دو زبان مختلف، مغز روی سادهترین پیام متمرکز میشود و اغلب پیام دوم را مسدود یا نادیده میگیرد.
به نظر می رسد که مغز با زبان های مختلف با سرعت های متفاوتی کار می کند. تغییر از یک زبان به زبان دیگر مستلزم تغییر سرعت است، مانند تعویض دنده در ماشین.
لحظه ای که کتاب درسی را باز می کنم و شروع به مطالعه می کنم، دنده مغزم تغییر می کند که کمی تلاش می کند. اگر برای لحظهای حواس من با یک متن نوشته شده یا یک پیام صوتی به زبان مادری من پرت شود، مغزم دوباره دنده را تغییر میدهد - نیازی به تلاش نیست.
به عبارت دیگر، «تغییر دنده» از زبانی دشوارتر به زبانی ساده تر از برعکس آن آسان تر است. بهترین آموزشگاه آرایشگری تهران درس سادهای که من یاد گرفتم این است: در حین یادگیری زبان، با زبانی متفاوت از زبانی که یاد میگیرید حواستان را پرت نکنید.
این در سطح مبتدی دشوارتر است، زیرا ممکن است نیاز به توضیح به زبانی داشته باشید که می توانید آن را بفهمید، یا ممکن است لازم باشد فرهنگ لغت را بررسی کنید. اما من همیشه سعی می کنم تا حد امکان محیطی بدون حواس پرتی به زبان های دیگر ایجاد کنم.
خودتان آن را امتحان کنید. شما در حال یادگیری کدام زبان هستید؟ فرانسوی؟ یک روز آزاد را در برنامه خود بیابید. سعی کنید (تا حد امکان) به زبانی غیر از فرانسوی چیزی نخوانید، گوش نکنید یا حتی نگویید.
۲. خستگی را در اهداف مطالعه خود برنامه ریزی کنید
همه ما تجربه تصمیم گیری واضح و قاطع را داشته ایم: هفته ای دو بار ورزش خواهم کرد. من در اداره عصبانی نمی شوم. من هر روز ژاپنی را مطالعه خواهم کرد.
پس از شروعی پر از انرژی و اراده، انگیزه ما از بین می رود و خود را در همان موقعیت می یابیم: ورزش نکردن، از دست دادن اعصاب خود و نخواندن ژاپنی.
مشکل ممکن است برنامه ریزی بد، اهداف غیر واقعی یا نداشتن انگیزه باشد. اما جنبه دیگری نیز وجود دارد که می توانیم به آن توجه کنیم. اغلب ما برای زمان هایی که انرژی زیادی خواهیم داشت برنامه ریزی می کنیم و تصمیم می گیریم.
چرا به جای آن برای لحظاتی که در آن خسته خواهیم شد برنامه ریزی نکنیم؟
خوب است از خود بپرسید: چگونه استراحت کنم؟ قدم زدن در جنگل؟ رمان خواندن؟ گوش دادن به موسیقی؟ تماشای ورزش؟ کار دستی انجام میده؟ رنگ آمیزی؟
روش دلخواه خود را برای آرامش در نظر بگیرید و عنصری از زبان مقصد خود را اضافه کنید.
مثال هایی برای گنجاندن زبان مقصد در زمان استراحت
آموزش مرتبط: در حین آرامش یک زبان بیاموزید وبینار با بنی لوئیس
آیا پیاده روی در پارک را دوست دارید؟ در مورد گوش دادن به پادکست زبان در حین راه رفتن چطور؟
از خواندن رمان لذت می برید؟ به دنبال کتابی باشید که مطابق با سطح شما باشد.
آیا عاشق گوش دادن به موسیقی هستید؟ آیا سعی کرده اید آهنگی را به زبان مقصد خود یاد بگیرید؟
آیا تماشای ورزش کار شماست؟ سپس همان مسابقات ورزشی را که معمولاً تماشا می کردید تماشا کنید، اما به تفسیر به زبان مقصد خود گوش دهید. اگر این امکان پذیر نیست، پس به دنبال ورزش هایی باشید که بتوانید با تفسیر به زبان مقصد خود تماشا کنید.
آیا "سرگرمی" مورد علاقه شما گذراندن وقت با دوستان است؟ سپس یک دوست جدید پیدا کنید که علاقه مند به یادگیری همان زبان شما باشد. با هم یاد بگیرید
هنوز برای ایده ها گیر کرده اید؟ سپس در حین انجام کارهای دیگر به رادیو، موسیقی یا اخبار گوش دهید، حتی اگر فقط ده درصد مطالب را درک کنید.
در آغاز، این روشهای جدید آرامش احساس ناآشنا – شاید حتی دشوار – به نظر میرسد. برای سازگاری به زمان نیاز خواهید داشت. اما بعد از مدتی به همان روشی که قبلاً استراحت میکردید، بدون زحمت خواهد بود.
و مهمتر از همه، مغز شما به خودی خود بدون اینکه متوجه شوید کار می کند. اطلاعاتی را ذخیره می کند که در صورت نیاز مجدداً نمایش داده می شود.
۳. قبل از اینکه اولین قدم خود را بردارید، تصمیم بگیرید که به کجا می خواهید بروید
"سطح" من در زبان مادری من چیست؟ به احتمال زیاد من می گویم که حداقل "پیشرفته" یا "بومی" است. اما این به سختی توصیف واقعی است.
آیا می توانم قراردادی را با شرایط حقوقی دقیق بنویسم؟ آیا زبان عامیانه زبانم را از کشورها یا شهرهای مختلف یا حتی گروه های سنی می فهمم؟ آیا می توانم پیچیدگی های دستور زبان را برای یک خارجی توضیح دهم؟
هر یک از این توانایی ها می تواند هدفی برای دستیابی به زبان خودم باشد.
وقتی تصمیم میگیرم یادگیری زبانی را شروع کنم (یا ادامه دهم)، باید دلیلی برای یادگیری زبان پیدا کنم... و باید اهداف روشنی را تعیین کنم.
نه تنها رویاها، بلکه اهداف مشخص مشخص، از جمله زمان و منابعی که حاضرم برای یادگیری یک زبان جدید صرف کنم.
به عنوان مثال، ممکن است به این دلیل باشد که من در حال یادگیری زبان روسی هستم، زیرا از مطالعه "چیزی" لذت می برم، و این اتفاق افتاد که یک کتاب درسی روسی در خانه پیدا کردم. در این مورد هدف من لذت بردن از عمل مطالعه است.
این یک هدف معتبر است و مطالعه زبان روسی فقط وسیله ای برای رسیدن به آن هدف است.
شاید من در یک گروه کر می خوانم که گاهی آهنگ هایی با اشعار فرانسوی، ایتالیایی و لاتین اجرا می کند. من می خواهم کمی از این سه زبان را بفهمم تا آواز خواندن معنادارتر شود. در این صورت چیزی که من نیاز دارم تلفظ خوب، همراه با چند ایده اولیه در مورد گرامر و واژگان است.
میتوانیم شرایط سختتری را تصور کنیم: من میخواهم برای بورسیه تحصیلی درخواست کنم که به سطح خاصی در زبان ژاپنی نیاز دارد. یا رئیسم فقط به من گفت که برای ارتقاء باید به زبان فنلاندی (به هر معنی که باشد) مسلط باشم.
سپس تعیین اهداف روشن ضروری است.
مهم است که اهداف بزرگ خود را با فعالیت های مشخصی که می توانید در لحظات بسیار دقیق برنامه خود انجام دهید، مرتبط کنید. اگر این کار را انجام دهید به اهداف خود خواهید رسید.
نظر شما